به نوعی مهجور واقع شده است ، ناگزیریم ابتدا کلیاتی را درباره مهاجرت ، پیشینه و علل وقوع آن، همین طور تعریف ادبیات مهاجرت و تبعید و پیشینه آن بیان کنیم. سپس به پیشینه مهاجرت و تاثیر آن در ادبیات فارسی ایران بپردازیم که گستره آن از قرن سوم هجری تا کنون را در بر می گیرد. درادامه، پس از طبقه بندی نویسندگان مهاجر که عمر مهاجرتشان به سه دهه می رسد، به معرفی انواع ادبیات مهاجرت اعم از داستان، ترجمه، نقد، نمایشنامه و شعر می پردازیم. بخش شعر به تعریف شعر مهاجرت و شعر تبعید، وجه تمایز آنها و برگزیدن اصطلاحی مناسب برای آن اختصاص دارد.به بیانی روشن تر با توجه به اینکه از یک سو موضوع اصلی تحقیق، بررسی سروده های شاعران ایرانی خارج از مرزهای کشور در این سه دهه اخیر است و از سویی دیگر ، مباحث آن صرفا” در حوزه ادبیات می گنجد و حتی گوشه چشمی به حوزه های دیگر ندارد؛ برای روشن تر شدن محدوده کار و پرهیز از کاربرد اصطلاحات متعدد ، اصطلاح شعر برون مرزی را برمی گزینیم.
پس از آشنایی با کلیات بحث، با نگاهی دقیق تر و ریزبینانه تر، شعر برون مرزی ایران را با تکیه بر شعر هشت شاعر برون مرزی – بدون توجه به علت مهاجرتشان- در سه سطح زبانی، ادبی و فکری در فصل دوم با عنوان “ساختار شعر برون مرزی” مورد واکاوی قرار می دهیم.
هدف از این واکاوی، یافتن پاسخ هایی است درخور برای سؤال هایی از این دست: آیا می توان فصلی جدید با عنوان “شعر مهاجرت” در تاریخ ادبیات ایران گشود؟ روند شعر مهاجرت در این سه دهه بر یک منوال بوده است ؟ آیا نوآوری در صورت و مضمون شعر مهاجرت دیده می شود؟ تلقی شاعران برون مرزی از وطن چگونه است؟ فضای جغرافیایی و فرهنگی غرب در شعر مهاجرت فارسی چقدر تاثیرگذار بوده است؟
پس از اینکه جست و جوی پی گیر و فراوان درباره سابقه پژوهش در ادبیات مهاجرت ایران، به خصوص شعر،- البته در ایران- به نتیجه چندانی نرسید و به یافتن تنها چند مقاله خاتمه یافت، انگیزه آشنایی با زبان، تخیل و اندیشه شاعرانی که با ما پیوندهای ملی و فرهنگی دارند ولی به هر دلیل چندین دهه جلای وطن کرده اند، بررسی میزان تاثیر محیط اجتماعی و فرهنگی غرب در شعر برون مرزی ایران و یافتن زمینه های مشترک مضمون پردازی در آن ، نگارنده را برآن داشت تا علاوه بر مشکلات، محدودیت ها و معذوریت هایی که بر سر این راه بود؛ از دشوار یابی منبع گرفته تا ناشناخته بودن و غریب ماندن این موضوع در ایران – که شناساندن آن مانند هر امر ناشناخته دیگری در آغاز با موانع و ممنوعیت های خاص خودش روبروست- به تحقیق و تفحص دراین باب بپردازد.
گفتنی است درطی سه سال تلاش و پی گیری مداوم برای به دست آوردن منبع تحقیق از هر کتابخانه شخصی و عمومی ، افراد شعردوست و شعرخوان که امید آن می رفت حداقل گوشه چشمی به شعر برون مرزی داشته باشند تا جستجوی شبانه روزی در سایت های اینترنتی، بالاخره از پانزده شاعر برون مرزی منابعی که شامل سروده های دور ازوطن باشد به دست آمد. ازآنجا که در انتخاب شاعر به دلایل گوناگون محدودیت های فراوانی وجود داشت بر اساس چند ملاک که در به دست آوردن نتیجه ای عادلانه تر، تاثیر مستقیم می توانست داشته باشد از جمله: سن شاعر و سن به غربت افتادگی او، کیفیت منبع ازلحاظ جوهر شعری – که برای بررسی در حد قابل قبولی باشد- و جنسیت شاعر– با وجود دشواری انتخاب- هشت شاعر انتخاب شد.
در میانه راه – پس از اشراف بیشتر بر موضوع- از بررسی شعر برخی از نامداران ادبیات فارسی از جمله هوشنگ ابتهاج و شادروان نادر نادرپور با وجود اینکه بخشی از آثار خویش را دور از وطن خلق کرده بودند به دلایل متعدد صرف نظر شد. از جمله اینکه منابعی که از ایشان در دست بود بیشتر، شعرهای در وطن سروده آنها را در بر می گرفت و در شعرهای اندکی هم که از سروده های دوراز وطن ایشان به دست آمد، خصیصه متمایزی نسبت به آنچه در وطن سروده بودند ملاحظه نشد. البته همان طور که در ادامه خواهد آمد بخشی از شعر برون مرزی ایران را شعر این نامداران و هم قطارانشان تشکیل می دهد، به همین منظور و به دو دلیل عمده ، شعر محمود کیانوش و شادروان ژاله اصفهانی را برای بررسی، جایگزین کردیم. نخست اینکه : عمر به غربت افتادگی این دو به خصوص ژاله اصفهانی طولانی تر بود و دیگر : اشعار بیشتری از سروده های دور از وطن این دو به دست آمد.
گفتن یک نکته دیگر نیز ضروری است که منابع موجود از شاعران منتخب ، شامل همه آثاری که دور از وطن خلق کرده اند نیست و به اجبار گاهی حتی به یک منبع استناد شده است؛ درنتیجه هیچ کدام از نتایج به دست آمده در این تحقیق، قطعی نمی باشد و همه به استناد منابع در دسترس اینجانب است نه همه آثار شاعر. به این ترتیب ، نتیجه نهایی نیز که در فصل پایانی این تحقیق ارائه می شود ، تنها نمایاندن سایه ای از شعر برون مرزی است و نه همه حقیقت آن ، روشن است که دست یابی بدین هدف ، سال ها تحقیق و تفحص در اشعار برون مرزی، از جوانب مختلف نقد؛ از جمله : نقد تاریخی، روان شناسی ، جامعه شناسی و … را می طلبد و به هیچ عنوان در چنین مجال اندکی نمی گنجد.
امید است که تحقیق حاضر راه گشای محققین وارسته ای باشد که دغدغه ملی و فرهنگی آنان، پاسبان همیشه زبان فارسی است.
فصل اول: کلیات
1-1- مهاجرت و تبعید
مهاجرت به عنوان یک پدیده سیاسی – اجتماعی در فرهنگ نامه ها به طور کلی چنین تعریف می شود:”ترک کردن دوستان و خویشان و خارج شدن از نزد ایشان یا فرار از ولایتی به ولایت دیگر ، بریده شدن از جایی به دوستی جای دیگر، ترک دیار گفتن و در مکان دیگر اقامت کردن.” و همچنین تبعید :” نفی بلد کردن ، اخراج بلد کردن ،کسی را جلای مکان یا وطن فرمودن ، نوعی مجازات چنانچه کسی را بنا به دستور محاکم دادگستری و یا سایر مراجع صلاحیت دار از شهر یا ناحیه ای اخراج کردن و یا شخص محکوم را مجبور ساختن که در محل خاصی در مدت محدودی سکونت اختیار کند.”[1]
مهاجرت (غالبا”) امری شخصی و ارادی به نظر می رسد چرا که مهاجر معمولا” زمانی تصمیم به مهاجرت می گیرد که نخواهد یا نتواند با محیط خود کنار بیاید و در جستجوی شرایطی بهتر و مناسب تر برای زندگی و کار می کوشد. بنابراین او این امکان را دارد که خود را با محیط، هماهنگ سازد و یا نسازد اما تبعید امری بیرونی و کاملا” اجباری و خارج از اراده شخصی است و معمولا” توسط مقام دیگری صورت می گیرد. در عمل، مفهوم تبعید و مهاجرت به ویژه به دلیل سیاسی – اجتماعی در بسیاری موارد آنچنان درهم می آمیزد و هم ترازمی گردد که به دشواری می توان تفاوتی بین آن دو یافت.[2]
به هر روی چه مهاجرت و چه تبعید هر دو مایه جدایی اند و نفی کننده ارتباط و آدمی را در گذشت زمان از اصل و سرچشمه اش دور و دورتر می کنند.
[پنجشنبه 1398-07-04] [ 04:37:00 ب.ظ ]
|