حقیقت این است که هزینهها بهطورکلی در محصولات و فرآیندها غیرقابلاجتناب میباشند. مایلز اینگونه نتیجه گرفت که هزینههای غیرضروری ممکن است به دلیل عادات و عقاید، فقدان زمان کافی برای طراحی، نبود اطلاعات، نبود ایدهها، غرور، شرایط موقت، نبود تجربه، عدم موفقیت در استفاده از متخصصان، نبود ارتباطات، معانی متعدد، تمایل به ثبات و یا ترس از دست دادن کارکنان باشند. موضوع یافتن برنامه کاهش هزینه مؤثر بود تا در کشف هزینههای غیرضروری مفید باشد. مهندسی ارزش دارای یک ویژگی دیگر نیز میباشد، که آن را از سایر روشهای کاهش هزینه متمایز میکند. این ویژگی تحلیل کارکرد[5] میباشد. مهندسی ارزش کارکرد را عنوان وسیله شناخت همهچیز درباره محصول تحلیل میکند. بهعبارتدیگر، با در نظر گرفتن این موضوع به محصول بهجای شیء باید بهصورت کارکرد نگاه کرد، گزینههای دیگری (برای طراحی، مهندسی و تولید) ممکن است به دست آیند که علاوه بر بهبود بهرهوری، هزینهها را کاهش داده و کارکرد را افرایش میدهند. لذا با استفاده از روش پرسشگر، فرآیندها و موادی که پیشنهاد میشوند، میتوانند منجر به کاهش هزینهها شوند. لذا، شناخت کارکرد و ارزش آن تمایز اصلی بین مهندسی ارزش و سایر برنامههای کاهش هزینه میباشد.
1-2-1- تیم کاری مهندسی ارزش
مطالعات مهندسی ارزش بر اساس خدمات تأمینشده توسط گروهی از افراد صورت میگیرد. این گروه تیم کاری نامیده میشود و متشکل از افرادی است که نماینده بخشهای کاری مختلف برای تعریف کامل مسئله و عملکرد آن و رسیدن به راهحلی بهصرفه برای ارزش میباشند. یک تیم با تعادل هماهنگی، رقابت و تحریک مهمترین عامل برای تحلیل موفق ارزش میباشد. ترکیب تیم باید مختلط و متشکل از بخشهای مختلف باشد. مهم است که افرادی با تجارب کاری یا پیشینههای مختلف در فناوری مرتبط دورهم باشند اما این به معنای در نظر نگرفتن افراد بدون پیشزمینه نیز نیست. ترکیبی از استعدادها برای رسیدن به نقاط مختلف ضروری میباشند. اعضای تیم باید نمایندههای تولیدکننده و مصرفکننده باشند. این موضوع پیشنهاد میکند که انواع مختلفی از گرایشها باید در تیم وجود داشته باشند: طراحی، تولید، عملیات، بازاریابی، خدمات مشتریان، کاربران تجهیزات، طراحان محصول و غیره.
1-2-2- روش کار مهندسی ارزش
در مهندسی ارزش عبارت عملکرد به آن چیزی اطلاق میشود که منجر به فروش یا کارکرد محصول میشود. مصرفکننده، محصول یا خدماتی را میخرد که کارکردهای خاصی را با توجه به هزینهای که مصرفکننده صرف میکند ایفا میکند. درصورتیکه آن محصول انتظارات را برآورده نکند عملاً هیچ استفادهای برای خریدار ندارد و هزینه مصرفشده برای آن مهم نیست. بهطور مشابه صرف پول بیشتر برای افزایش کارکردی فراتر از موضوع موردنیاز، ارزش آن را برای خریدار افزایش نمیدهد. به دلیل اینکه کاربردی بودن ناکافی غیرقابلقبول بوده و کارکردهای زیاد نیز اسراف است، کارکرد باید بهخوبی تعریف شود. این تنها راهی است که میتوان هزینهها را بهخوبی تعریف و طراحی نمود. بنابراین نخستین تلاش در مهندسی ارزش باید به نیازهای مصرفکننده معطوف گردد، یعنی کیفیت عملکرد، یا ویژگیهایی که باید برای مفید بودن محصول در نظر گرفته شوند.
با تعریف کارکرد، میتوان آموخت که چه ویژگیهایی از طراحی واقعاً موردنیاز میباشد. لذا نقش تعریف کارکرد پیچیده نگریستن و ساده دیدن میباشد. لذا شناخت مناسب از کارکرد در پیادهسازی موفق مهندسی ارزش بسیار حائز اهمیت میباشد. ابتدا باید کارکرد بهخوبی تعیین شود تا فرد بتواند راههایی که میتوان به آن رسید را شناسایی نماید. بهعنوانمثال نصب یک پلاک بر روی یک دستگاه را در نظر گرفته میشود. بهجای استفاده از پیچاندن پلاک، کارکرد بهتر خواهد بود اگر از برچسبگذاری تجهیزات استفاده کنیم. این کار امکان قرار گرفتن نام بر روی دستگاه را فراهم نموده و نیازی به استفاده از پلاک نیست. از طرف دیگر، در صورت نیاز به پلاک میتوان آن را از طریق جوشکاری یا سیم به دستگاه متصل نمود. دوم اینکه در تعیین کارکرد، فرد یاد چگونگی کاربرد وسیله را مشخص نماید. (کارکرد درب میتواند تأمین دسترسی، تأمین نور یا بستن ورودی باشد که این موضوع به تمایل طراح بستکی دارد) همچنین، کارکرد را میتوان در حداکثر عبارات ممکن تعریف نمود که این کار میتوان منجر به ارتقا بیشتر ارزش شود. هنگامیکه کارکرد تعیین شد، ارزش آن باید مشخص گردد.
1-3- گامهای مهندسی ارزش
ساختاریافتگی مهندسی ارزش در برنامهی کار که از مهمترین عناصر آن محسوب میگردد جلوهگر میشود. برنامه کار یک فرمول اجرایی است که یک تیم را در طول فرآیند کامل مهندسی ارزش از ابتدا تا انتها هدایت میکند. برنامهی کار از قسمتهای بسیار مهم فرآیند محسوب میشود. این برنامه با خلق یک ساختار مناسب، تیم را در مطالعه ارزش هدایت میکند. این امر موجب کاربرد تحلیل و خلاقیت در مقاطع مناسب در فرآیند میشود و تیم را در کاربرد تحلیل و خلاقیت هدایت میکند. بهمنظور دستیابی به حداکثر منافع از برنامهی کار، باید دقیقاً آن را اجرا نمود. این موضوع ممکن است در نظر اول یک پارادایم به نظر برسد ولی تعهد دقیق به اجرای برنامهی کار، نهایت انعطافپذیری در تفکر را به دست خواهد داد. برنامه کار از سه مرحله اصلی تشکیل میشود. مراحل اصلی مطالعه شامل موارد زیر میباشد:
پیش مطالعه
مطالعه اصلی(کارگاه اصلی)
مطالعات تکمیلی
مهمترین مرحله مطالعه اصلی میباشد که شامل شش فاز اطلاعات، تحلیل کارکرد، خلاقیت، ارزیابی، توسعه و ارائه میباشد که به تشریح هر یک از آنها پرداخته میشود:
1-3-1- فاز اطلاعات
هدف فاز اطلاعات، کامل کردن مجموعه اطلاعاتی است که در مرحله پیش مطالعه گردآوریشده است. اعضای تیم، کلیه اطلاعات موردنیاز مطالعات ارزش را در یک کارگاه یا جلسه پرسش و پاسخ تکمیل و مبادله مینمایند. همچنین در صورت نیاز تیم از ساخت گاه پروژه بازدید خواهد نمود. در این فاز توافقات لازم برای مصادیق و اهداف بهبود ارزش، هزینه، کارایی و زمان صورت میگیرد و توافقات نهایی در این مورد، بعد از بازنگری نهایی مدون میشود. در انتهای این فاز بر اساس اهداف بهبود، محدوده مطالعات مجدداً بازنگری میشود.
1-3-2- فاز تحلیل کارکرد
شناسایی و تحلیل کارکردهای پروژه، قلب روششناسی است. این فعالیت، اولین و مهمترین گامی است که روششناسی ارزش را از سایر روشهای بهینهسازی و حل مسئله متمایز میکند. هدف این فاز، شناسایی محدودههایی از مطالعه است که بیشترین بهبود را در پروژه موجب میشوند. در این فاز نمودار تحلیل کارکرد توسط تیم با هدایت راهبر و تسهیلگر ترسیم میشود و کل کارکردهای پروژه در قالب یک نمودار به تصویر کشیده میشود.
1-3-3- فاز خلاقیت
در این فاز، برای تحقق کارکردهای انتخابشده، تعداد زیادی ایده پیشنهاد میشود ایدهها با مشارکت فعالانه اعضای تیم، در فضایی بهدوراز قیود، عادات، سنن، خواستهها و تمایلات منفی، محدودیتهای فرضی و معیارهای خاص، پیشنهاد و ارائه میگردند. در طول این فعالیت، هیچ قضاوت یا بحثی میان اعضا صورت نمیگیرد و بررسی کیفی ایدهها در فاز بعد صورت میگیرد.
1-3-4- فاز ارزیابی
هدف از فاز ارزیابی، تجزیهوتحلیل ایدههای ارائهشده در فاز خلاقیت و انتخاب ایدههای قابلاجرا، برای شرح و بسط بیشتر است. با استفاده از معیارهای ارزیابی تعیینشده در فاز پیش مطالعه، ایدهها، دستهبندی و وزن دهی میشوند. این فاز شامل گامهای زیر است:
حذف ایدههای غیرعملی و غیر مرتبط.
قرار دادن ایدههای مشابه در یک دسته و نامگذاری دستهها با عناوین کوتاه و مرتبط.در نظر گرفتن حداقل یک عضو تیم بهعنوان مدافع برای هر ایده در بحثها و ارزیابی تیم.
فهرست کردن مزایا و معایب هر ایده.
رتبهبندی ایدهها در هر دسته، با در نظر گرفتن اهمیت هرکدام از معیارهای ارزیابی و با استفاده از تکنیکهایی مانند ارزیابی عددی و اجماع تیمی.
انتخاب ایدههای برتر برای توسعه در فاز بعد.1-3-5- فاز توسعه
هدف از فاز توسعه، انتخاب و ترکیب بهترین راهحلهای فاز ارزیابی و طرح گزینههای برتر برای بهبود ارزش است. این فاز شامل گامهای زیر است:
ابتدا گزینهای را که دارای رتبه بالایی است انتخاب کرده و تحلیلهای سود و الزامات اجرا مانند برآورد هزینههای اولیه، هزینههای دوره عمر و هزینههای تحمیلی بر گزینه مانند ریسک و عدم
ادامه مطلب
سایت های دیگر :