پایان نامه برق قدرت:رنامه ریزی تعمیر و نگهداری واحد های تولیدی مبتنی بر پیشنهاد خرید به منظور حفظ کفایت سیستم |
فصل پنجم: نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات ……………………………………………………………….
56
5-1- نتیجه گیری ……………………………………………………………………………………………………………..
56
5-2- ارائه پیشنهادات ………………………………………………………………………………………………………
59
پیوست ……………………………………………………………………………………………………..
61
مراجع ……………………………………………………………………………………………………..
71
چکیده
در این پایان نامه، روشی جدید برای برنامهریزی نگهداری و تعمیر واحدهای تولیدی در محیطهای تجدید ساختار شده ارائه شده است. در محیط سنتی با ساختار عمودی، بهرهبردار سیستم برنامهی تعمیر و نگهداری را برای حفظ قابلیت اطمینان تعیین می کند و همچنین سعی بر کاهش هزینه ها دارد. اما چنین رویهای در یک محیط رقابتی قابل قبول نمیباشد. در محیط تجدید ساختار شده، بهرهبردار همچنان متصدی حفظ قابلیت اطمینان در سطح مطلوب میباشد. در حالیکه هدف هر تولیدکننده افزایش سود خودش میباشد، که این ممکن است با هدف حفظ قابلیت اطمینان در تضاد باشد. در این پایان نامه، برای برنامهریزی تعمیر و نگهداری، روشی چندمرحلهای پیشنهاد شده است. در مرحلهی اول، تولیدکنندگان با توجه به ارزیابی هزینه/فایده، پیشنهاد خرید تعمیر و نگهداری مربوط به واحد تولیدی مدنظرشان را تهیه و به بهرهبردار مستقل سیستم ارائه میدهند. در مرحلهی دوم، بهرهبردار مستقل سیستم با توجه به پیشنهادات ارسالشده از سوی تولیدکنندگان و همچنین کفایت سیستم، زمانبندی خروج واحدهای تولیدی را با هدف بیشینه کردن رضایت تولیدکنندگان و حفظ کفایت سیستم تعیین میکند. در مرحلهی سوم، با توجه به خصوصیت غیرانتفاعی بهرهبردار مستقل سیستم، یک راهکار بیطرفانه برای تسویهی بازار پیشنهاد شده است.
واژههای کلیدی: برنامهریزی تعمیر و نگهداری پیشنهادمحور، برنامهریزی سیستمهای قدرت، قابلیت اطمینان، تجدید ساختار.
فصل اول
مقدمه
1-1- تعریف تعمیر و نگهداری[1]
تعمیر و نگهداری عملیاتی است که در آن یک وسیله، در بازهای معین، مورد ترمیم قرار میگیرد. تعمیر و نگهداری برای جلوگیری، کاهش یا رفع زوال آن وسیله میباشد.
هدف از تعمیر و نگهداری توسعه دادن طول عمر تجهیزات یا افزایش زمان متوسط تا خرابی بعدی میباشد. گذشته از این، انتظار میرود که سیاستهای موثر تعمیر و نگهداری بتواند فرکانس وقفهی[2] خدمات و بسیاری از نتایج نامطلوب آن وقفهها را کاهش دهد. تعمیر و نگهداری به صورت واضحی بر روی قابلیت اطمینان[3] اجزا و کل سیستم اثر میگذارد. کمتوجهی به تعمیر و نگهداری باعث تعداد زیادی خرابی پرهزینه و کارایی ضعیف سیستم میشود و بنابراین قابلیت اطمینان تنزل پیدا میکند. توجه بیش از حد به تعمیر و نگهداری گرچه قابلیت اطمینان را افزایش میدهد، ولی هزینهی آن را نیز به شدت افزایش میدهد. در یک برنامهریزی موثر تعمیر و نگهداری باید بین هزینه و قابلیت اطمینان تعادل برقرار کرد [2].
در استانداردهای موجود برای سیستم قدرت، تعمیر و نگهداری تجهیزات الکتریکی اینچنین تعریف شده است:
“تعمیر و نگهداری، حفظ و نگهداری شرایط لازم برای بهرهبرداری از تجهیزات الکتریکی در جهتی است که به کار گرفته شده است” [3].
بنابراین، تعمیر و نگهداری تضمین میکند که سیستم در زمینهای که برای کار کردن در آن طراحی شده است، از نظر الکتریکی در شرایط امنی کار کند.
در حالت کلی، تعمیر و نگهداری به دو گروه اصلی تعمیر و نگهداری پیشگیرانه[4] و تعمیر و نگهداری اصلاحی[5] تقسیمبندی میشود. تعمیر و نگهداری پیشگیرانه به منظور حفظ صحت عملکرد سیستم و تامین قابلیت اطمینان مورد نیاز صورت میگیرد. برای این منظور عملیات منظمی از قبیل بازرسی عملکرد سیستم، تمیزکاری، تنظیم، روغنکاری و نظایر آن اجرا میشود و قطعاتی که در شروع مرحلهی فرسایش میباشند و یا به عنوان قطعه مازاد موازی از کار افتادهاند، توسط قطعات نو و سالم جایگزین میشوند. هدف از این عملیات، محافظت سیستم در اجتناب از وقوع از کار افتادن بیش از حدود مطلوب است. تعمیر و نگهداری اصلاحی در صورت وقوع هرگونه نقصان در عملکردهای سیستم انجام میگیرد و هدف از اجرای آن بازگرداندن سریع سیستم به شرایط مطلوب برای عملکرد کامل است. این کار با تعویض، تعمیر و یا تنظیم قطعاتی که موجب توقف سیستم شدهاند، صورت میگیرد [4].
1-2- راهکارهای تعمیر و نگهداری
شرکتهای برق به مسئلهی تعمیر و نگهداری تکیه میکنند تا تجهیزاتشان را تا جایی که امکان دارد در شرایط کاری خوبی حفظ نمایند. در گذشته، روال اصلی تعمیر و نگهداری بیشتر شامل فعالیتهای از پیش تعریفشده بود که در بازههای منظم انجام میشدند (تعمیر و نگهداری زمانبندیشده[6]). ولی، چنین روش تعمیر و نگهداشتی ممکن است مقداری ناکارآمد باشد، زیرا ممکن است در بلندمدت بسیار پرهزینه باشد و همچنین ممکن است نتواند طول عمر تجهیزات را به اندازهای که امکان پذیر میباشد، افزایش دهد. بنابراین بسیاری از شرکتها، برنامهریزی تعمیر و نگهداری با بازههای ثابت را با برنامههای انعطافپذیر مبتنی بر بررسیهای مورد نیاز و حق تقدم، یا مطالعهی اطلاعات بدست آمده از طریق پایش شرایط (تعمیر و نگهداری پیشگویانه[7])، عوض کردهاند.
روشهای تعمیر و نگهداری پیشگویانه شامل یک گروه از برنامهها میباشد که تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینانمحور[8] نامیده میشوند. در یک راهکار تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینانمحور میتوان روشهای تعمیر و نگهداری جایگزین مختلفی را با هم مقایسه کرد و هر کدام که برای حفظ قابلیت اطمینان تجهیزات به صرفهتر میباشند را انتخاب کرد. برنامههای تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینان محور توسط برخی از شرکتهای برق به عنوان یک ابزار مفید به کار گرفته شدهاند.
بسیاری از نوشتهها تنها مربوط به جایگزینی[9] در حالتهای پس از خطا و هنگام تعمیرات میباشند و احتمال انواع دیگر تعمیر و نگهداری را که منجر به بهبود کمتری با هزینه ی کمتری میشوند را نادیده میگیرند. قدیمیترین روشهای جایگزینی، روشهای جایگزینی براساس عمر تجهیز[10] و جایگزینی انبوه [11] میباشند. در جایگزینی براساس سن، یک تجهیز در یک سن معین و یا زمانی که دچار خرابی میشود، جایگزین میشود. در جایگزینی فلهای، تمام تجهیزاتی که در یک کلاس میباشند، در یک بازهی از پیش تعیینشده، یا زمانی که دچار خرابی میشوند، جایگزین میگردند. راهکار جایگزینی فلهای برای اجرا بسیار آسان میباشد، به خصوص اگر سن تجهیزات نامعلوم باشد، همچنین میتواند اقتصادیتر از راهکارهای مبتنی بر جایگزینی یک تجهیز باشد. راهکارهای جدیدتر برای جایگزینی، گاهی مبتنی بر مدلهای احتمالی میباشند بنابراین میتوانند خیلی پیچیدهتر باشند. در هر صورت، در بسیاری از کاربردهای الکتریکی، تعمیر و نگهداشتی که بهبود محدودی را نتیجه میدهد، به عنوان راهکار اصلی استفاده میگردد و مدلهای جایگزینی فقط نقشی ثانویه دارند.
برنامههای تعمیر و نگهداری شامل طیف وسیعی میشوند و میتوانند بسیار ساده یا بسیار پیچیده باشند. شاید سادهترین برنامه، اتخاذ یک زمانبندی تعمیر و نگهداری انعطاف ناپذیر[12] باشد، که در آن فعالیتهای از پیش تعیینشده در بازههای زمانی ثابتی انجام میشوند. زمانی که تجهیزی دچار خطا میشود، تعمیر و یا تعویض می گردد. تعمیر و تعویض، هر دو بسیار پرهزینهتر از یک عمل تعمیر و نگهداری تنها میباشند. بازههای تعمیر و نگهداری به طور معمول براساس تجربهی طولانی مدت انتخاب میشوند.
تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینانمحور به شدت مبتنی بر ارزیابی منظم شرایط تجهیز میباشد و بنابراین، زمانبندی تعمیر و نگهداری انعطافناپذیر را به کار نمیبندد. مشاهده شده است که تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینانمحور تاحدی مفهومی سیال میباشد و در منابع مختلف به صورتهای متفاوتی تعریف شده است. تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینانمحور همیشه مبتنی بر پایش شرایط[13] نمیباشد، بلکه به دیگر خصوصیات مانند حالات خرابی[14]، بررسی آثار[15]، بررسی نیازهای اجرایی و حق تقدم ها[16] نیز بستگی دارد.
بهینهسازی تعمیر و نگهداری پیشگیرانه[17]، راهکار دیگری است که ادعا میشود از تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینانمحور کاراتر میباشد. بهینهسازی تعمیر و نگهداری پیشگیرانه بیشتر مبتنی بر تجزیه و تحلیل ماموریت[18]، نسبت به تجزیه و تحلیل سیستم میباشد و دارای قابلیت کاهش موثر تعداد ماموریتهای لازم برای تعمیرات میباشد. برنامههایی مانند تعمیر و نگهداری قابلیت اطمینان محور و بهینهسازی تعمیر و نگهداری پیشگیرانه برای تضمین بهرهبرداری اقتصادی نیروگاهها بسیار مفید میباشند.
برای یک ارزیابی کامل از تاثیر روشهای تعمیر و نگهداری، اول باید دانست که کاربرد آن روشها، چقدر طول عمر یا مدت زمان متوسط تا خطای[19] یک تجهیز را گسترش خواهد داد. برای پی بردن به این، نیاز به یک مدل ریاضی از رویه ی زوال[20] تجهیز میباشد، که سپس با یک مدل که اثرات تعمیر و نگهداری را توصیف میکند، ترکیب میشود. چندین مدل ریاضی برای این منظور پیشنهاد شدهاند، که آنها یک پیوند بین تعمیر و نگهداری و قابلیت اطمینان برقرار میکنند. زمانی که یک مدل ریاضی ساخته شد، فرآیند میتواند نسبت به تغییر یک یا چند متغیر بهینه شود.
مدلهای ریاضی سادهتر، مبتنی بر بازههای ثابت تعمیر و نگهداری میباشند و نتیجهی بهینهسازی پیدا کردن کم هزینهترین تناوب تعمیر و نگهداری میباشد. مدلهای پیچیدهتر، از ایدهی پایش شرایط استفاده میکنند، که تصمیم راجع به زمان و طول بازههای تعمیر و نگهداری به شرایط واقعی (مرحله زوال) تجهیز بستگی دارد. بنابراین برخی از انواع پایش (برای مثال بازرسی) باید جزئی از مدل باشند. مدلهای ریاضی میتوانند قطعی و یا احتمالی باشند [1].
1-3- برنامهریزی تعمیر و نگهداری در سیستم های قدرت
امروزه تعمیر و نگهداری یکی از مهمترین مسائل مطرح در برنامهریزی صنایع میباشد که صنعت برق نیز از آن مستثنی نیست. با توجه به اهمیت این صنعت در توسعهی صنایع دیگر و حجم عظیم سرمایههای موجود، در این صنعت رویکرد ویژهای به مسئلهی تعمیر و نگهداری صورت میگیرد. علاوه بر آن، با توجه به افزایش تقاضای توان، سیستمهای قدرت شاهد توسعهای سریع در دهههای اخیر بودهاند. بنابراین کیفیت توان و قابلیت اطمینان به مقولهای مهم در بهرهبرداری سیستمهای قدرت تبدیل شدند. این نیز به نوبهی خود تعمیر و نگهداری مولدها را در بهرهبرداری سیستم قدرت خیلی با اهمیت کرده است .
برنامهریزی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی یکی از مسئلههای مهم مرتبط با برنامهریزی و بهرهبرداری سیستمهای قدرت میباشد. برنامهریزی تعمیر و نگهداری بسیاری از برنامهریزی های بهرهبرداری کوتاهمدت و بلندمدت را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال در مشارکت واحدها[21]، بهینهسازی واحدهای آبی و تلمبهای ذخیرهای[22]، محاسبات قابلیت اطمینان و قیمتگذاری تولید[23]، از برنامهریزی تعمیر و نگهداری به عنوان یک ورودی بهره میبرند. بنابراین برنامهریزی تعمیر و نگهداری غیربهینه می تواند تاثیر ناخوشایندی بر روی برنامهریزیهای دیگر بگذارد. تعمیر و نگهداشتی که بهینه طراحی نشده باشد، به صورت مستقیم بر روی افزایش انرژی توزیعنشده[24] اثر میگذارد. همچنین، برنامهریزی تعمیرات غیربهینه موجب افزایش هزینهها و کاهش قابلیت اطمینان سیستم میشود .
برنامهریزی تعمیر و نگهداری برای کاهش خطر خروج و بهبود دسترسپذیری تجهیزات الکتریکی، ضروری میباشد. برنامهی تعمیر و نگهداری باید پدیدههای مربوط به تولید، خروج تصادفی مولدها، تامین سوخت و انتقال را در نظر بگیرد. یک برنامهریزی تعمیر و نگهداری بهینه باعث افزایش قابلیت اطمینان، کاهش هزینههای تولید، افزایش طول عمر مولدها و کاهش فشار برای تاسیسات جدید میشود. بنابراین، برنامهی تعمیر و نگهداری بهینه میتواند منجر به صرفهجویی قابل توجهی در هزینههای بهرهبرداری و کاهش انرژی توزیعنشده شود .
مسئلهی برنامهریزی تعمیر و نگهداری تجهیزات تولید و انتقال، بازهی زمانی خروج برای تعمیر و نگهداری برنامهریزیشده برای هر تجهیز را در یک افق زمانی یک یا دو ساله و با هدف کاهش هزینهی بهرهبرداری و یا افزایش قابلیت اطمینان، تعیین میکند. بنابراین، هدف مسئلهی برنامهریزی تعمیر و نگهداری تجهیزات سیستم قدرت، تخصیص بازههای تعمیر و نگهداری مناسب برای تجهیزات و یافتن جدول زمانی برای آنها میباشد. این برنامهریزی منجر به کاهش خطاهای سیستم، افزایش عمر مفید مورد انتظار و بازدهی اقتصادی سیستم قدرت می شود .
1-4- افقهای زمانی برنامهریزی تعمیر و نگهداری
زمانبندی تعمیر و نگهداری مسئلهای بهینهسازی میباشد، بنابراین تغییر دورهی تعمیر تجهیزات سیستم از چند روز تا چند هفته، بر قابلیت اطمینان سیستم اثر میگذارد. به همین دلیل، مطالعات زمانبندی تعمیر و نگهداری باید در افقهای زمانی مختلف صورت گیرد. افقهای زمانی مورد نظر در زمانبندی تعمیر و نگهداری به افقهای زمانی کوتاهمدت[25]، میانمدت[26] و بلندمدت[27] تقسیم میشود. این تقسیمبندی با توجه به اطلاعات مورد استفاده در زمانبندی تعمیر و نگهداری و اهداف متفاوت در هر افق زمانی صورت میپذیرد.
1-4-1- زمانبندی تعمیر و نگهداری بلندمدت
زمانبندی تعمیر و نگهداری در افق زمانی بلندمدت براساس عملکرد مستقل یک تجهیز صورت میگیرد. هدف از آن، حداکثرسازی طول عمر باقیماندهی تجهیز و حداقلسازی هزینهی تعمیر و نگهداری و همچنین هزینهی اصلاح و جایگزینی آن میباشد. نتیجهی این تحلیل میتواند فواصل زمانی بازرسی و یا تعمیر تجهیز را مشخص کند. تاثیر این تجهیز بر شبکه نیز به طور معمول در نظر گرفته نمیشود [4].
1-4-2- زمانبندی تعمیر و نگهداری میانمدت
در زمانبندی تعمیر و نگهداری میانمدت، زمانبندی براساس پیشبینی شبکه و شرایط بارگذاری در یک دورهی زمانی خاص (معمولا یک سال) با در نظر گرفتن منابع محدود موجود صورت میپذیرد، که در دورهی زمان تعمیر و نگهداری باید تخصیص داده شوند. بدین ترتیب زمانبندی تعمیر و نگهداری برای دورههای زمانی مختلف استخراج میشود، به طوری که قیود زمانبندی تعمیر و نگهداری ارضا شده و حد قابلیت اطمینان سیستم با توجه به تغییرات بار حداکثر شود [4].
1-4-3- زمانبندی تعمیر و نگهداری کوتاهمدت
قیود امنیتی سیستم تحت تاثیرخروج تجهیزات سیستم برای تعمیر و نگهداری میباشند. مشخص کردن دقیق روز و ساعت شروع تعمیر و نگهداری هر تجهیزی نیاز به دقت بالایی دارد. بنابراین پخش بار سیستم قدرت با توجه به زمانبندی تعمیر و نگهداری و پیشبینی بار شبکه باید انجام پذیرد. این نوع مطالعهی زمانبندی تعمیر و نگهداری به نام تعمیر و نگهداری کوتاهمدت شناخته میشود [4].
1-5- تجدید ساختار[28] سیستم قدرت و ایجاد بازار برق[29]
شرکتهای برق به مدت چندین دهه به صورت انحصاری[30] عمل میکردند. این شرکتهای انحصاری، کنترل کامل فروش برق را در محدودهی خود در اختیار داشتند و هیچ شرکت دیگری در این محدوده با آنها رقابت نداشت. کنترل تجارت برق در مراحل تولید، انتقال و توزیع صورت میگرفت. شکل (1-1) نشاندهندهی ساختار انحصاری میباشد. در چنین ساختاری، یک شرکت برق [10]:
مالکیت بیشتر واحدهای تولیدی و تجهیزات انتقال موجود در محدودهی جغرافیایی خود را بر عهده دارد و مسئول کنترل آنها میباشد.
انحصار فروش انرژی الکتریکی در محدودهی جغرافیایی خود را در اختیار دارد.
وظیفهی تامین انرژی الکتریکی مشترکین بر عهدهی آن میباشد.
دارای مالکیت عمومی[31] میباشد که هدف آن کسب سود نمیباشد و تعرفههای آن توسط سازمانهای نظارتی وضع میشوند.
شکل 1-1: سیستم قدرت انحصاری (الف) با ساختار عمودی[32]، (ب) با ساختار مطابق قانون تنظیم مقررات شرکتهای عمومی برق[33] (PURPA) در سال 1978 [10]
سیستمهای انحصاری با ساختار عمودی دارای کارایی مناسبی نمیباشند. برخی از مهم ترین عوامل عدمکارایی این سیستمها عبارتند از:
کاهش انگیزه برای بهرهبرداری بهینه از سیستم.
سرمایهگذاریهای غیرضروری.
عدم انعکاس قیمت تمامشدهی تولید در قیمت فروش آن.
وابستگی بسیار زیاد صنعت برق به دولت.
محدودیت مصرفکنندگان در انتخاب تامینکنندگان انرژی خود.
با توجه به این عوامل، بحث تجدید ساختار در صنعت برق مطرح گردید. هدف اصلی از تجدید ساختار، فراهم آوردن شرایطی است که بازار از طریق افزایش رقابت، بهای فروش برق را تعیین کند و هزینهها را کاهش دهد. تجدید ساختار بازار آزادی را فراهم میکند که در آن تامینکنندگان توان و خدمات انرژی الکتریکی به رقابت با هم میپردازند. در چنین محیط مبتنی بر رقابتی، مشترکین نیز در انتخاب تامینکنندگان انرژی خود آزاد میباشند.
[1]. Maintenance
[2]. Interruptions
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1398-07-05] [ 01:34:00 ق.ظ ]
|