چکیده :
هدف این تحقیق یافتن ارتباط بین ضرایب قیمت وبازده سهام در صنعت سیمان بورس اوراق بهادار می باشد ضرایب قیمت جزء روشهای ارزش گذاری نسبی و رایج ترین و معروف ترین روشهای ارزشگذاری سهام در بازار سرمایه هستند. اساس روش ضرایب قیمت بیانگر این است که ارزش سهام به مقدار سود، دارایی و یا ارزش دیگری که از مالکیت سهام ناشی می شود بستگی دارد. ضرایب قیمت مورد استفاده دراین تحقیق EV/EBITDA,P/CFO,P/S,P/B,P/E می باشد در روش ضرایب، با مقایسه ضریب قیمت سهام با ضریب قیمت توجیه شده، نسبت به ارزانی و یا گرانی سهام، تصمیم گیری می کنیم، بدین صورت که اگر ضریب قیمت یک سهم خاص نیست به ضریب قیمت توجیه شده کمتر با شد آن سهم ارزان است. تحقیق در بازه زمانی هفت ساله 83 تا89 اجرا شده است. روند مطالعاتی از نوع کتابخانه ای و پس رویدادی است که با استفاده از آزمون همبستگی شامل ضریب همبستگی و استفاده از تحلیل رگرسیون ساده و چندگانه پانلی، مدلها برآورد شده و فرضیات آزمون گشته اند. نتایج حاصله در مورد آزمون فرضیات اول تا پنجم بیانگر این است که بازده سهام با متغیرهای EV/EBITDA,P/CFO,P/S,P/B,P/E رابطه معنادار ومعکوس و یا متغیر P/CFO رابطه معنا دار ندارد و در مورد فرضیه ششم متغیرهای EV/EBITDA, P/B,P/E به ترتیب دارای بیشترین اثر در تعیین بازده سهام صنعت سیمان می باشد.
واژگان کلیدی: روش های ارزشگذاری ، ضرایب قیمت وبازده حقوق صاحبان سهام
-1مقدمه
جهان در قرن بیست و یکم در دنیایی آکنده از رقابت، توسعه بازارها، ظهور و رواج فن آوری های برتر و گسترش تجارت است. بنابراین شرط توفیق در این عرصه، بهره گیری از فرصتها و رویارویی با چالش های پیش روست و اینها همه ایجاب می کند که فرآیند توسعه اقتصادی با رویکردی راهبردی نسبت به تشخیص شرایط جدید بین المللی و با نگرش به مهمترین مسائل و تنگناهای اقتصاد ملی، مسیر انجام تحولات ساختاری و پاسخگوئی به الزامات رشد پایدار و با ثبات اقتصاد کشور را هموار سازد (سهمانی اصل ، 1385).
یکی از محورهای مورد توجه در چشم انداز بلند مدت اقتصاد ایران رشد سرمایه گذاری، تولید، اشتغال و در بلند مدت برپایی اعتمادی توانمند، پویا و بالنده می باشد. در همین راستا، یکی از مهم ترین و حساس ترین مراکز اقتصادی مورد توجه، بازار اوراق بهادار است. هر چند که بازار سرمایه ایران هنوز به بلوغ کامل نرسیده و در حال گذراندن مسیر تکاملی تدریجی می باشد ولی به مرور توجه مقامات و مسئولین ارشد سیاسی به سمت آن جلب شده و عامه مردم گرایش بیشتری نسبت به خرید دارایی های مالی پیدا کرده و اهمیت آن بیشتر می گردد. در بازار اوراق بهادار گروه های مختلفی مشارکت دارند. از جمله فعالان این بازار، می توان به سهامداران، معامله گران، کارگزاران، بازارگردانان، کارشناسان و تحلیل گران مالی و …..اشاره نمود. آنها پیوسته در حال ارزیابی ارزش سهام،و مقایسه سهام شرکتهای مختلف، شناسایی سهام ارزان قیمت به منظور خرید و سهام بالاتر از قیمت واقعی جهت فروش، خرید و فروش سهام و اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری می باشند (دوانی، 1387).
سرمایه گذاران و سایر مشارکت کنندگان در بازار اوراق بهادار به منظور تصمیم سازی نیازها، ابزارها، معیارها و اطلاعات متنوع و متعددی می باشند.. ارزش گذاری بر اساس ضرایب قیمت جزء روشهای نسبی و رایج ترین و معروف ترین روشهای ارزشگذاری سهام در بازار سرمایه هستند.
اساس روش ضرایب قیمت بیانگر این است که ارزش سهم به مقدار سود، دارایی و یا ارزش دیگری که از مالکیت سهام ناشی می شود بستگی دارد. (بخشیانی وراعی،1387) آشنایی و شناخت کافی نسبت به ضرایب قیمت و دامنه کاربرد آن، می تواند برای سرمایه گذاران در تصمیم گیری های اقتصادی مفید و سودمند باشد. اختلاف و تفاوت ضرایب قیمت در کشورها، صنایع، بخش ها و شرکتهای مختلف و در طی زمان های متفاوت بیانگر این واقعیت است که ضرایب قیمت تحت تاثیر عوامل و متغیرهای مختافی می باشد. در تحقیقات انجام شده در این خصوص، پژوهش گران عمدتاً دو گروه متغیرهای اقتصادی و حسابداری را به عنوان عوامل اثر گذارو تعیین کننده ضریب P/E مورد آزمون و بررسی قرار داده اند. نتایج این تحقیقات نشان داده است که تفاوت و انحراف در ضرایب P/E توان تبیین متغیرهای اقتصادی نظیر نرخ تورم، نرخ بهره ونرخ مالیات بردرآمد و متغیرهای حسابداری مانند: سود هر سهم سال آتی، درصد اندوخته نمودن سود، نرخ ریسک شرکت و نرخ رشد سود مورد انتظار را دارد.
1-2- تعریف و بیان مساله
سرمایه گذاران سرمایه از مدلهای مختلفی برای ارزشگذاران سهام استفاده می کنند. کاربرد این مدلها به تناسب صنعت و رشته فعالیت شرکتها با یکدیگر تفاوت دارد. دسته ای از روشهای ارزش گذاری به روشهای نسبی معروف هستند که بر اساس آنها ارزش هر شرکت نسبت به ارزش سایر شرکتهای هم گروه تعیین میگردد. ارزش گذاری بر اساس ضرایب قیمت جزء روشهای نسبی برای ارزشگذاری سهام در بازار سرمایه هستند.(بخشیانی وراعی،1387)
در پی تجزیه و تحلیل بیشتر مسئله بدنبال تشریح ماهیت، ارتباط و بسط موضوع به سایر متغیرها و مفاهیم مربوط به بازار اوراق بهادار و همچنین نحوه کاربرد آن در تصمیمات سرمایه گذاری در بازار اوراق بهادار خواهیم بود.
نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به سود هر سهم تابعی از سه متغیر می باشد؛ نرخ رشد سود مورد انتظار، نسبت سود تقسیمی برای هر سهم و بازده مورد انتظار(هزینه سهام).
همانند سایر بنگاهها، موسساتی که نرخ رشد سود مورد انتظار بالایی دارند، نسبت سود تقسیمی پایین و نرخ مورد انتظار سهامداران نیز بالاست. لذا بر این است تا نسبت قیمت به سود آوری برای آنها بالاتر باشد. متغیرهای نرخ رشد بالاتر در سود آوری، نسبت سود تقسیمی، هزینه سهام و بازده حقوق صاحبان سهام مشخص کننده نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام به ازای هر سهم می باشند. برای مثال نرخ رشد بالاتر در سود آوری، نسبت های سود تقسیمی بالاتر، هزینه های سهام پایین تر و بازده حقوق صاحبان سهام بالاتر باید همه در نسبت قیمت به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بالاتر خود را نشان دهند. از این چهار متغیر، بازده حقوق صاحبان
سهام بیشترین تاثیر را روی نسبت قیمت به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام دارد و از این رو یکی از متغیرهای تعیین کننده نسبت فوق می باشد. نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به فروش به ازای هر سهم با حاشیه سود و نرخ رشد رابطه مستقیم و بازده مورد انتظار(هزینه سهام) رابطه معکوس دارد. نسبت قیمت معاملاتی هر سهم به جریان نقدی
[پنجشنبه 1398-07-04] [ 08:28:00 ب.ظ ]
|