شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان بسیار دیده می شود. زیرا دوره نوجوانی مرحله حساسی از رشد یك انسان است و دوره نوجوانی در میان دوران رشد انسان، یكی از حقایق قطعی و غیر قابل سوال می باشد. همانطور كه در هر دوره جبر تاریخ جوی بوجود می آورد كه باعث ظهور بعضی افراد می گردد، حوادث فرهنگی و اجتماعی نیز نوجوانی را به عنوان یك مرحله قطعی و مشخص در رشد انسان بوجود آورده است كه زمینه ای است برای مطالعات وسیع.    اهداف تحقیق: هدف از این تحقیق این است كه بدانیم آیا از نظر زمینه های رفتاری و روانی وشخصیتی میان نوجوانان والد دار و بدون والد تفاوتی وجود دارد یا خیر؟ هدف دیگر این است كه میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان والد دار و بدون والد تعیین كنیم. هدف دیگر این است كه در صورت مشخص شدن تفاوتها، نتایج در اختیار موسسات و كسانی كه در كار تعلیم و تربیت و آموزش نوجوانان هستند، قرار بگیرد تا گامی موثر باشد در تدوین برنامه های منظم برای رفع مسائل و مشكلاتی كه ممكن است در میان نوجوانان وجود داشته باشد.   تعریف اصطلاحات عمومی:

  • شخصیت: این اصطلاح را می توان تمامی سیستم تمایلات نسبتاً پایدار روانی و جسمی هر فرد تعریف نمود. تمایلاتی كه نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی- اجتماعی و مادی معین می سازد. (پورافكاری، 1321، ص 1106)
  • اختلالات شخصیت: ای برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید ن اختلالات به صورت الگوهای ناسازگارانه، انعطاف ناپذیر بسیار عمیق و با ثبات در درك و برخورد با محیط و خود فرد تظاهر می كنند. (همان منبع، ص 1107)
  • اختلال شخصیت ضد اجتماعی: این اختلال با اعمال جامعه ستیزانه و جنایی مستمر مشخص است اما معادل جنایتكاری نیست بلكه ناتوانی برای تطابق با موازین اجتماعی است كه شامل بسیاری از وجوه رشد نوجوانی و جوانی بیمار می گردد. (همان منبع، ص 91)

      چكیده پژوهش: موضوع این پژوهش بررسی اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان والد دار و بدون والد است. همانطور كه می دانیم نوجوانی یكی از مراحل حساس دوران زندگی هر فرد محسوب می شود كه مهمترین و اثرگذارترین جریانات در این دوره حساس اتفاق می افتد كه ممكن است زندگی یك فرد را تحت شعاع قرار دهد. در این پژوهش ابتدا به بررسی دوره حساس نوجوانی پرداخته شده است و رابطه میان نوجوان و خانواده بررسی شده و مشكلات دوره نوجوانی نیز بررسی شده است. بعد از بررسی دوره نوجوانی، بزهكاری، علل آن و دیدگاه هایی در مورد بزهكاری بررسی شده است و عواملی كه می تواند نوجوان را به سوی بزهكاری بكشاند. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، یكی از اساسی ترین مشكلاتی است كه ممكن است یك نوجوان به آن مبتلا شود. اختلال شخصیت ضد اجتماعی، علائمی نظیر، بی احساسی مزمن، دروغگویی، دزدی، كلاهبرداری، انحرافات جنسی و غیره مشخص می شود كه در این پژوهش به طور مفصل به آن پرداخته شده است.   در این پژوهش دو فرضیه مطرح شده است كه میزان اختلل شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان تعیین می كند. برای اثبات فرضیه ها از پرسشنامه 71 سوالی mmpi یا مینه سوتا استفاده شده است كه سوالات مربوطه به آیتم اختلاف شخصیت ضد اجتماعی (pd) كه شامل 19 سوال بوده است، انتخاب شده و در اختیار نوجوان دختر پایه اول دبیرستان گذاشته شده است كه نیمی از آنها دارای والد و سرپرست و نیمی دیگر بدون والد و سرپرست بوده اند. داده های به دست آمده از پرسشنامه با روش t استیودنت محاسبه شده اند و با t جدول در سطح 05/0 و با درجه آزادی بی نهایت مقایسه شده است و نتیجه اینكه t به دست آمده از t جدول كوچكتر شده یعنی فرضیه ما در این پژوهش رد شده است یعنی تفاوت معنی داری میان میانگین های دو گروه وجود ندارد.   تاریخچة نوجوانی: برای قرن ها این تفكر وجود داشت كه به محض اینكه كودكان به سنین 6 یا 7 سالگی می رسند می توانند مسئولیت های بزرگسالان را تقبل كنند و وارد بازار كار شوند. به غیر از قشر محدود ثروتمند، كودكان همراه بزرگسالان در مزارع و معادن كار می كردند و در میان جنگ حاضر می شدند. با صنعتی شدن جوامع از سپیده صبح تا شام در كارخانجات كار می كردند. تقریباً از 150 سال قبل دوران كودكی به رسمیت شناخته شد كه توجه به حقوق كودك، روانشناسی كودك و اجباری شدن تحصیلات از نتایج آن است. شرایط اجتماعی و اقتصادی، پیشرفت تكنولوژی، پیدایش رشته های تعدد تحصیلی و تخصصهای جدید و طولانی شدن دوران تحصیلات در ابتدای قرن بیستم زمینه ای را ایجاد كرد كه باعث شد به دوره نوجوانی توجه خاصی شود. در اوایل قرن بیستم استانلی هال، به سبب تخصص و خصوصیات شخصی خود نخستین تئوریسین دوره نوجوانی گردید. استانلی هال (1924-1848) اولین دكترای روانشناسی را در امریكا كسب كرد و اولین روانشناسی است كه روانشناسی بلوغ و نوجوانی را مطرح كرده است و دوره نوجوانی را به عنوان یك مرحله مشخص از رشد انسان تلقی كرده است و در مطالعات خود از روش های علمی استفاده كرده است وی اولین فردی بود كه از روش پرسشنامه برای كسب اطلاعات عینی استفاده كرده است. به عقیده هال نوجوانی مرحله ای است كه شخص تمام مراحل قبلی رشد را برای بار دوم در سطح پیچیده تری تجربه می كند. به عبارت دیگر موجود زنده در طول حیات مراحلی مشابه تاریخ تحول انسانی را طی می كند. با شروع نوجوانی در حدود چهارده سالگی سلسله اعمال جدیدی امكان پذیر می شود كه هال آنرا «تولد دوباره» خواند. هال معتقد است كه رشد انسان براساس برنامه از قبل تعیین شده و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیكی صورت می گیرد و تاثیر عوامل اجتماعی و محیطی را در این مورد كمتر می داند. وی معتقد است كه نوجوانی مرحله خاصی در رشد است كه قبلا از نظر روانشناسی و اجتماع نادیه گرفته شده بود. هال اصطلاح طوفان و فشار را در نوجوانی به كاربرد و معتقد بود كه در این دوره وجود طوفان و فشار اجتناب ناپذیر می باشد (اكبرزاده، 1376، ص 4). تعبیر نوجوانی به عنوان یك مرحله بحرانی، در اصل از فلاسفه یونانی، بخصوص ارسطو گرفته شده است اما كسی كه برای اولین بار به شكل شایان توجهی بلوغ و بحران را بحران به طوفان، در آن یك انقلاب و زایش دوباره می بیند. (احدی و محسنی، 1322، ص 14). فروید، معتقد بود مراحل رشد روانی-جنسی تابع وراثت و عوامل ژنتیكی می باشد. این تكامل نسبتاً مستقل از عوامل محیطی صورت می گیرد. بهترین مثال، عقده ادیپ است كه آن را در همه جا و همه زمان ها یكسان می داند. فروید نز نوجوانی را به عنوان یك مرحله الزاماً سخت و طوفانی تلقی می نماید عقاید وی مطابق با نظریه رشد داخلی می باشد. (اكبرزاده، 1376، ص 5) مارگارت مید (1978-1901) بر روی افراد یك جزیره دور افتاده اقیانوس آرام مطالعاتی انجام داد، و نظریه متفاوتی را مطرح كرد. وی جریان رشد را بین مردم قبایل جزایر ساموآ آرام و بدون فشار یافت. (اكبرزاده 1376، ص 5) روت بندیكت، بر روی اجتماعات زیادی مطالعه نمود. وی این طور نتیجه گیری كرد كه مشكل اصلی نوجوانی، عدم مداومت و ناهماهنگی در اجتماعی شدن به عنوان بزرگسالان می باشد. منظور وی از مداومت و ناهماهنگی لزوم یادگیری یك سری رفتارها، نقشها و گرایش های متفاوتی می باشد كه برای بزرگسال شدن لازم است و با آنچه فرد در كودكی یاد گرفته است تفاوت دارد (همان منبع، ص 6). آلبرت بندورا، یكی از معروفترین روانشناسان، معتقد است، نوجوانی زمان طوفان و فشار اجتناب ناپذیر نمی باشد. در این دوره كه امكان دارد مشكلات حقیقی نیز وجود داشته باشند. هر نوع مشكلی را باید به عنوان نتیجه تجارب محیطی در نظر گرفت، نه بعنوان نتیجه یك دوره سخت و اجتناب ناپذیر در رشد بشر (همان منبع، ص 7).  

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...