با افزایش ظرفیّتهای آموزش عالی، عرضهی فارغالتّحصیلان دانشگاهی افزایش یافته و عدم تعادل میان عرضه و تقاضا، بروز پدیدهی بیکاری فارغالتّحصیلان دانشگاهی را فراهم ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان آموزش عالی استان کردستان در سال 1385 و مطالعهی عوامل مؤثّر بر آن صورت گرفته است. روش تحقیق اسنادی و تحلیل ثانویه است. جمعیّت آماری کلیهی فارغالتَحصیلان 34-24 سالهی آموزش عالی استان کردستان بر اساس 20 درصد دادههای خام سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 میباشد. نتایج حاکی از آن است که بیشتر افراد به ترتیب دارای مدرک کارشناسی و کاردانی میباشند. مردان بیشتر در رشتهی علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق (9/24 درصد) و زنان در رشتهی علوم انسانی و هنر (7/21 درصد) فارغالتَحصیل شدهاند. این بررسی نشان داد که 50 درصد فارغالتَحصیلان آموزش عالی استان کردستان مهاجرت طول عمر داشتهاند. فارغالتّحصیلان مرد بیشتر به دلیل کار و فارغالتَحصیلان زن به پیروی از خانواده طیّ ده سال قبل از انجام سرشماری مهاجرت داشتهاند. بیش از 83 درصد فارغالتَحصیلانی که شاغلاند در بخش عمومی حضور دارند. به لحاظ وضع شغلی فارغالتَحصیلان مرد شرایط بهتری دارند. برای مثال، شمار مردان کارفرما بیش از 3 برابر زنان است. همچنین، بیشترین تعداد فارغالتَحصیلان مرد شاغل، در بخش آموزش و در ادارهی امور عمومی و تأمین اجتماعی اجباری حضور دارند، در حالیکه بیشتر زنان فارغالتّحصیل در بخشهای آموزش، بهداشت و مددکاری اجتماعی اشتغال دارند. نتایج نشان میدهد که وضعیّت اشتغال دانشآموختگان با عوامل جمعیّتشناختی (جنس، سن، وضعیّت زناشویی و مهاجرت طول عمر) و عوامل اجتماعی (سطح تحصیلات و رشتهی تحصیلی) رابطه دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که احتمال بیکاری فارغالتّحصیلان زن بیشتر از فارغالتّحصیلان مرد و فارغالتّحصیلان 34- 30 ساله کمتر از 29- 24 سالههاست. همچنین، احتمال بیکاری فارغالتّحصیلانی که هرگز ازدواج نکردهاند، بیشتر از افراد همسردار، بیهمسر بر اثر فوت و طلاق میباشد. بر حسب سطح تحصیلات، احتمال بیکاری زنانی که در سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر و کارشناسی هستند کمتر از زنانی است که دارای تحصیلات کاردانی هستند. علاوه بر این، بر حسب رشتهی تحصیلی، احتمال بیکاری فارغالتّحصیلان رشتهی علوم تربیتی کمتر از سایر رشتهها میباشد. همچنین، احتمال بیکاری فارغالتَحصیلان مردی که مهاجرت اخیر نداشتهاند بیش از فارغالتَحصیلان مردی است که مهاجرت اخیر داشتهاند. |
واژههای کلیدی: اشتغال، فارغالتّحصیلان، کردستان، بیکاری، رشتهی تحصیلی، سطح تحصیلات، زن، مرد، مهاجرت طول عمر، مهاجرت اخیر. |
فهرست مطالب فصل اول: کلیات تحقیق مقدمه:.. 1 بیان مسئله:.. 3 ضرورت انجام تحقیق:.. 9 هدفهای تحقیق:.. 12 الف) هدف کلی:.. 12 ب) هدفهای جزئی:.. 12 پرسشهای تحقیق:.. 13 فصل دوم: چارچوب نظری تحقیق مقدمه:.. 14 تاریخچهی آموزش عالی در جهان و ایران :.. 14 سیر تحول آموزش عالی در ایران :.. 15 آموزش عالی در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی:.. 15 آموزش عالی در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی:.. 17 آموزش عالی در استان کردستان:.. 18 پیشینهی تحقیق:.. 19 الف) تحقیقات داخلی:.. 19 ب) تحقیقات خارجی:.. 23 مبانی نظری تحقیق:.. 26 نظریات مربوط به ارتباط جنسیّت و اشتغال:.. 27 نظریات نئوکلاسیکها:.. 28 نظریهی تجزیه شدن بازار کار:.. 29 نظریهی نقش:.. 30 نظریهی نوسازی:.. 31 نظریهی پارسونز :.. 32 نظریههای فمنیستی :.. 32 نظریهی انتظار:.. 33 نظریات مربوط به ارتباط آموزش و اشتغال:.. 33 نظریهی انتخاب عقلانی:.. 34 نظریهی سرمایهی انسانی:.. 34 نظریهی جدال (کشمکش) :.. 35 نظریهی مبادله :.. 36 نظریات مربوط به ارتباط مهاجرت و اشتغال:.. 37 دیدگاه اقتصادی:.. 37 نظریهیسرمایه انسانی:.. 38 ساستاد :.. 38 نظریهی تودارو :.. 38 چارچوب نظری.. 39 فرضیّههای تحقیق:.. 43 فصل سوم: روش تحقیق مقدمه:.. 44 روش تحقیق:.. 44 دادههای تحقیق :.. 44 جامعهی آماری :.. 45 تعریف متغیّرها و مفاهیم تحقیق:.. 45 الف) متغیّر وابسته :.. 45 اشتغال :.. 45 شاغل :.. 45 بیکار:.. 46 ب) متغیّرهای مستقل :.. 47 عوامل جمعیّتی :.. 47 1- جنس :.. 47 2- سن :.. 47 3- وضع زناشویی.. 47 دارای همسر:.. 48 بیهمسر بر اثر طلاق :.. 48 بیهمسر بر اثر فوت:.. 48 هرگز ازدواج نکرده :.. 48 4- داشتن فرزند و تعداد فرزندان:.. 48 عوامل اجتماعی :.. 48 1- سطح تحصیلات (مدرک تحصیلی)::.. 49 2- رشتهی تحصیلی:.. 49 عوامل مهاجرتی :.. 50 1- مهاجرت طول عمر:.. 50 2- مهاجرت اخیر:.. 50 ج) سایر مفاهیم :.. 50 فارغالتّحصیلان آموزش عالی :.. 50 گروههای عمدهی فعالیّت :.. 51 گروههای عمدهی شغلی :.. 51 وضع شغلی :.. 51 کارفرما :.. 52 کارکن مستقل :.. 52 مزد و حقوقبگیر بخش عمومی :.. 52 مزد و حقوقبگیر بخش خصوصی :.. 52 کارکن فامیلی بدون مزد :.. 52 نحوهی تجزیه و تحلیل دادهها :.. 52 فصل چهارم: یافتههای تحقیق مقدمه.. 54 4-2) بررسی تک متغیّرهی ویژگیهای جمعیّتی و اجتماعی پاسخگویان :.. 55 4-2-1) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب جنس :.. 55 4-2-2) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب سن :.. 56 4-2-3) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب وضع زناشویی :.. 56 4-2-4) توزیع فارغالتّحصیلان زن بر حسب داشتن یا نداشتن فرزند :.. 57 4-2-5) توزیع فارغالتّحصیلان زن بر حسب تعداد فرزندان در قید حیات :.. 58 4-2-6) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب سطح تحصیلات :.. 59 4-2-7) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب رشتهی تحصیلی :.. 59 4-2-8) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب مهاجرت طول عمر:.. 61 4-2-9) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب مهاجرت اخیر:.. 61 4-2-10) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب علّت مهاجرت :.. 62 4-2-11) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب وضعیّت اشتغال :.. 63 4-2-12) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب وضع شغلی :.. 64 4-2-13) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب عمده فعالیّت آنها :.. 65 4-2-14) توزیع فارغالتّحصیلان بر حسب گروههای عمدهی شغلی :.. 66 4-3) بررسی وضعیّت اشتغال بر حسب ویژگیهای جمعیّتی و اجتماعی پاسخگویان: 68 4-3-1) وضعیّت اشتغال بر حسب جنس :.. 68 4-3-2) وضعیّت اشتغال بر حسب سن :.. 70 4-3-3) وضعیّت اشتغال بر حسب وضعیّت زناشویی :.. 70 4-3-4) وضعیّت اشتغال بر حسب سطح تحصیلات :.. 72 4-3-5) وضعیّت اشتغال بر حسب رشتهی تحصیلی :.. 73 4-3-6) وضعیّت اشتغال بر حسب مهاجرت طول عمر:.. 74 4-3-7) وضعیّت اشتغال بر حسب مهاجرت اخیر:.. 76 4-3-8) وضعیّت اشتغال بر حسب داشتن یا نداشتن فرزند :.. 77 4-3-9) وضعیّت اشتغال بر حسب تعداد فرزندان درحال حاضر زنده :.. 78 4-4) تجزیه و تحلیل چند متغیّره :.. 79 4-4-1) برآورد احتمال عدم اشتغال فارغالتّحصیلان34-24 ساله آموزش عالی استان کردستان.. 80 4-4-2) برآورد احتمال عدم اشتغال فارغالتّحصیلان 34-24 سالهی مرد آموزش عالی استان کردستان.. 83 4-4-3) برآورد احتمال عدم اشتغال فارغالتّحصیلان 34-24 سالهی زن آموزش عالی استان کردستان.. 86 4-4-3-1) برآورد احتمال عدم اشتغال فارغالتّحصیلان 34-24 سالهی زن آموزش عالی استان کردستان (بدون متغیّرهای باروری).. 87 4-4-3-2) برآورد احتمال عدم اشتغال فارغالتّحصیلان 34-24 سالهی زن آموزش عالی استان کردستان ( با متغیّرهای باروری) .. 90 فصل پنجم: خلاصه و نتیجهگیری 5-1) مقدمه :.. 94 5-2) خلاصه :.. 94 5 -3) نتیجهگیری :.. 98 5-4) پیشنهادات تحقیق.. 106 منابع:.. 108 مقدّمه نقش سرمایهی انسانی و نیروی انسانی متخصص در صحنههای اقتصادی و اجتماعی از اهمیّت بسیاری برخوردار است؛ به طوری که میتوان با تکیه بر این نیرو، فرآیند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی را سرعت بخشید. نیروی انسانی متخصص و دانشمدار به عنوان مهمترین مزیت رقابتی و کمیابترین منبع در اقتصاد دانش محور امروز است. بر همین اساس، امروزه مهمترین سرمایهگذاری هرکشور را سرمایهگذاری بر روی نیروی انسانی میدانند زیرا اگر کشوری همهی شرایط لازم برای رشد و توسعه را دارا باشد، امّا فاقد نیروی انسانی مسئولیّتپذیر و متخصّص باشد به توسعهی همه جانبه و پایدار دست نخواهد یافت. سرمایهگذاری در منابع انسانی با بالابردن سطح مهارتها و تخصصهای نیروی کار و افزایش قابلیتهای آن میتواند موجب ارتقای کمی و کیفی تولید شده و کارایی استفاده از سرمایههای مادی را بالا برد. نیروی کار ماهر و برخوردار از دانش و تخصص بخش اعظم عوامل تولید و اقتصاد مبتنی بر دانش را تشکیل میدهد. نیروی کار دانش آموخته ( سرمایه انسانی ) میتواند به بهبود کیفیّت کالا و ارائه خدمات بهتر کمک کند و از طرفی نقش برنامهریز و هدایت کننده داشته باشد. آن دسته از نیروی کاری که از سطح دانش و آموزش بیشتری برخوردار باشد، قادر است در چرخه تولید پویایی و تحول ایجاد کرده و سبب افزایش ظرفیتها (تولید، توسعه تجارت و…) و رسیدن به رشد اقتصادی بالاتر شود. از منظر نظریههای رشد و توسعه آنچه در نهایت، خصوصیّت و روند توسعهی اقتصادی و اجتماعی کشوری را تعیین میکند، منابع انسانی آن کشور است و نه سرمایه و منابع مادّی آن. نیروی انسانی تحصیلکرده یکی از اساسیترین عوامل تولیدی و اقتصادی هر کشور است. کشوری که نتواند مهارتها و دانش مردم خود را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملّی به نحو مؤثّری بهرهبرداری کند، قادر نخواهد بود هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد (گوستاو[1] 2007 به نقل از بیگدلی 1391:114). بر اساس نظریههای توسعه، نیروی انسانی متخصّص و تحصیلکرده نقش بسزایی در توسعهی کشورهای گوناگون بخصوص کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته دارد. امروزه دانشگاهها به عنوان محلّ تربیّت نیروی انسانی متخصّص در این قبیل کشورها با کاستیها و مشکلات گوناگونی روبرو است، اما مسألهی مهمتر این است که این نیروی تحصیلکرده پس از فراغت از تحصیل و آمادگی برای انجام فعّالیتهای گوناگون با مشکل عدم اشتغال در سطح وسیعی روبرو هستند. از این رو، مشکلات ناشی از چنین وضعیّتی میتواند اثرات نامطلوب فردی و اجتماعی را به دنبال داشته باشد (نامجویان 1384: 1). تجربهی کشورهای پیشرفته و صنعتی،گویای این نکتهی اصلی و اساسی است که این کشورها در نخستین گامهای توسعهی خود، نگاهی ویژه همراه با برنامهریزیهای دقیق در رابطه با فارغالتّحصیلان داشتهاند. در ایران، عوامل مختلفی منجر به بروز پدیدهی بیکاری در بین فارغالتّحصیلان دانشگاهی شده است و منابع عظیم نیروی انسانی را که باید محور اصلی توسعه باشند بدون استفاده گذاشته شده است. از دههی 1370 خورشیدی به بعد، با توجّه به تحوّلات بازارکار ایران و سیاستهای گسترش کمّی آموزش عالی، موضوع اشتغال و بیکاری بهویژه در میان دانش آموختگان نظام آموزش عالی، به یک چالش پیش روی اقتصاد ایران تبدیل شده است. هرچند مسألهی بیکاری، با توجّه به پیامدهای آن در ناهنجاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای کلیهی آحاد جامعه نگرانکننده است. با این همه، به دلیل سرمایهگذاریهای انجامشده از محلّ منابع ملّی برای تربیّت نیروی انسانی متخصّص در کشور و عدم جذب آنها در بخشهای مختلف اقتصادی، پیامدهای بسیار وسیعتری را به دنبال خواهد داشت (اسلامی 1386: 244). از آنجا که معضلاتی نظیر بیکاری، دارای آثار و تبعات اجتماعی، خانوادگی و … در جامعه است و در این میان وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان استان کردستان حاد میباشد و هرساله با فارغالتّحصیل شدن دانشجویان به تعداد بیکاران دانش آموخته این استان که براساس ادعای آژانس خبری کورد نیوز در سال 1393، نزدیک به هشتاد هزار فارغالتّحصیل است، افزوده میشود و میزان بیکاری این قشر افزایش مییابد. بنابراین، در این پژوهش سعی شده است تا با تجزیه و تحلیل دادههای موجود از سرشماری 1385، به بررسی وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان پرداخته و عوامل مؤثّر بر آن را شناسایی کنیم. بیان مسأله نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده به عنوان سرمایهی اجتماعی از مهمترین عوامل توسعهی اقتصادی و اجتماعی هر کشور محسوب میشود. با نگاهی به تاریخ اندیشههای اقتصادی متوجّه میشویم که بزرگان این علم همواره به نقش عامل انسانی و ارزش کار او در فرایند تولید اشارههای بسیاری داشتهاند. بهطور مثال، آدام اسمیت[2] در کتاب ثروت ملّل، نیروی انسانی را تنها منبع ثروت معرّفی میکند (سهرابی و دیگران 1376: 52). از نظر هاربیسون[3] توان رشد و توسعهی جوامع در زمینههای اقتصادی و اجتماعی وابسته به تخصّص و مهارت نیروی انسانی آنهاست (میرکمالی 1372: 15). نیروی انسانی متخصّص، که امروزه به حق سرمایهی انسانی خوانده میشود، مانند هر نوع سرمایهی دیگر، عنصری گرانبهاست که با صرف سرمایههای انسانی، فیزیکی و منابع مالی قابل توجّه و با سالها تلاش و کوشش فراهم میگردد. بنابراین، همچون سایر منابع ارزشمند نباید خارج از چرخهی تولید (چه تولید مادّی و چه تولید غیر مادّی مانند تولید علم و تکنولوژی، …) قرار گیرد و به زبان ساده بیکار بماند. برای پیشگیری از بیکاری سرمایهی انسانی و ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی انسانی، لازم است نیازمندیهای نیروی انسانی متخصٌص کشور پیشبینی شود. مهمترین دستاورد این کار، اطّلاع و آگاهی نظام آموزش عالی کشور از ظرفیّت جذب سرمایهی انسانی کشور، در بلند مدّت، و تنظیم برنامههای آموزشی در جهت انطباق و سازگاری عرضهی نیروی انسانی متخصٌص با نیازمندیها و در نتیجه احتراز از تربیّت متخصّص مازاد بر نیاز است (طائی 1377:108). از دههی 1950 میلادی به بعد جایگاه و اهمیّت سرمایهی انسانی در مرکز توسعهی کشورها قرار گرفته و نیروی کار نه تنها به عنوان عامل رشد، بلکه به عنوان محور اساسی توسعه و تعالی، پایهی اصلی ثروت ملل را تشکیل میدهد. از این نظر، بازار کار نقش تعیینکنندهای را در تنظیم روابط کار و تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار و اشتغال دارد. پیامدها و آثار مثبت اقتصادی و اجتماعی تعادل در بازار کار به نحوی است که همواره مورد توجّه سیاستمداران و اقتصاددانان بوده است. از پیامدهای مستقیم چنین تعادلی صرفهجویی در هزینه و مخارج ایجاد شده و در نتیجه کاهش بیکاری است (مزیدآبادی 1387: 14). پدیدهی بیکاری معضلی جهانی و در حالگسترش است. تازهترین گزارش دربارهی وضعیّت بازار کار جهانی حاکی از آن است که طیّ دورهی 1996 تا 2006 تعداد بیکاران در جهان از 4/161 میلیون نفر به 2/195 میلیون نفر افزایش یافته است. نرخ بیکاری در جهان از 1/6 درصد به 3/6 درصد افزایش یافته است. هر چند در این دوره نرخ بیکاری اتّحادیهی اروپا و خاورمیانه کاهش اندکی را نشان میدهد، ولی در جنوب شرقی آسیا و منطقهی اقیانوسیه از 7/3 درصد به 6/6 درصد و در منطقهی صحرای آفریقا از2/9 درصد به 8/9 درصد افزایش یافته است (نوبخت 1386: 3). نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن1385 نشاندهندهی این واقعیّت است که نرخ بیکاری کلّ کشور از 1/9 درصد در 1375 به 75/12 درصد در 1385 افزایش یافته است. آنچه نگرانی افزایش نرخ بیکاری در ایران را تشدید میکند، تمرکز آن در گروههای سنّی جوان است، به طوری که حتّی در دورهی (1375- 1365) که نرخ بیکاری پنج درصد کاهش یافت، سهم اشتغال گروه سنّی 15 تا 29 سال نیز از کل اشتغال طیّ این دوره از 5/40 درصد به 6/36 درصد کاهش یافت. نتایج آمارگیری نیروی کار در سال 1385 نیز نشان دهندهی نرخهای بیکاری 5/20 درصد و 8/37 درصد، به ترتیب برای مردان و زنان 15 تا 29 ساله بود (همان 1386: 4). همچنین، طبق نتایج آخرین آمارگیری نیروی کار در سال 1391، نسبت اشتغال در جمعیّت 15 سال به بالا درکل کشور 4/35 درصد میباشد. از این میزان سهم مردان و زنان به ترتیب 6/59 درصد و 3/11 درصد میباشد و نرخ بیکاری در این جمعیّت 4/12 درصد است که از این میزان، سهم مردان و زنان به ترتیب 8/10درصد و 6/19درصد است (نتایج آمارگیری نیروی کار، زمستان1391:21). براساس این گزارش، نسبت اشتغال در استان کردستان در این سال 1/33 درصد و نرخ بیکاری 8/18 درصد است (همان:66). این گزارش نشان میدهد که نسبت اشتغال در استان کردستان در مقایسه با نسبت متناظر در کلّ کشور کمتر و نرخ بیکاری بیشتر از نرخ متناظر در کلّ کشور است. این امر حاکی از وضعیّت بد اشتغال در استان کردستان است. اشتغال به عنوان عامل مؤثّر در رشد اقتصادی، توزیع عادلانهتر درآمدها، حفظ کرامت و عزّت نفس انسان، افزایش ابتکارها و اختراعها و بیکاری به عنوان ریشهی بسیاری از ناهنجاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پیامدها و تبعات اقتصادی و اجتماعی ناگواری را به دنبال دارد. از این رو، مسألهی اشتغال و بیکاری به خصوص برای جوانان، زنان و فارغالتّحصیلان دانشگاهی با شدت و ضعفهایی، در تمام کشورها بهویژه در کشورهای در حال توسعه دارای اهمیّت ویژهای برای دولتهاست که به منظور توسعهی اشتغال و کاهش بیکاری در برنامههای کوتاه مدّت، میان مدّت و درازمدّت خود به سیاستگذاری در این حوزهها میپردازند (مزیدآبادی 1387: 14). یکی از مباحث اساسی در زمینهی توسعه، میزان بهرهگیری درست و منطقی از تواناییها و استعدادهای نیروی انسانی هر جامعه است. نیروی انسانی از غنیترین سرمایههای هرکشور و استفادهی صحیح از آن جزو مهمترین اولویّتها در رسیدن به رشد و توسعه محسوب میشود. امروزه، صاحبنظران معتقدند دستیابی به توسعه فقط در سایهی بکارگیری دانش روز و فناوری پیشرفته حاصل میشود. بنابراین، برای قرارگرفتن در مسیر توسعه و جلوگیری از عقب ماندگی باید شرایطی فراهم شود که دانشگاهها بتوانند دانشجویان را برای بهکارگیری فناوریهای جدید و پذیرش مسئولیّتهای مختلف در جامعه پرورش دهند. (رشوند1390:2) بر این اساس، تربیّت و تاًمین نیروی انسانی متخصّص مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه یکی از رسالتهای آموزش عالی در کشور میباشد. در سالهای اخیر، آموزش عالی در ایران دارای تقاضای زیادی بوده که بر هم خوردن تعادل میان عرضهی فارغالتّحصیلان و تقاضای بازار کار برای جذب فارغالتّحصیلان یکی از پیامدهای آن محسوب میشود. ساختار سنّی جوان، نبود فرصتهای شغلی، ترجیح فرهنگی جامعه برای کسب مدارک دانشگاهی از جمله عواملی است که باعث افزایش تقاضا برای آموزش عالی شده است. این امر سبب شده است تا شاهد افزایش تشکیل دورههایی نظیر شبانه، غیرانتفاعی، آزاد، غیرحضوری و انواع دورههایی باشیم که در حال پاسخگویی به تقاضا برای آموزش عالی هستند. با افزایش ظرفیّتهای آموزش عالی از طریق ایجاد دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در کلیهی استانهای کشور، موجبات افزایش قابلملاحظهی عرضهی فارغالتّحصیلان دانشگاهها فراهم شده و عدم هماهنگی بین فرصتهای شغلی موجود در بخشهای مختلف اقتصاد و بهعبارتی کمبود تقاضا، بروز پدیدهی بیکاری فارغالتّحصیلان دانشگاهی را فراهم ساخته است (بختیاری1382:84). باید گفت که هرچند اهمیّت دادن به آموزش عمومی، از جلوهی اجتماعی مناسبی برخوردار است ولی عدم توجّه به ایجاد فرصتهای شغلی، نتیجهای جز توسعهی اقتصادی غیر متعادل[4] نخواهد داشت (سانی[5] 2000). بیکاری فارغالتّحصیلان یک مسألهی جدّی و درخور توجّه است، چرا که میتواند به عنوان یک علّت تبیینگر در برخی از مسائل و مشکلات جامعه نظیر عدم توسعه مطرح باشد. در دنیای امروز با توجّه به گسترش فناوری و تکنولوژی، توسعه و پیشرفت کشورها، با نحوهی استفادهی آنان از سرمایههای انسانی موجود درکشورشان ارتباط تنگاتنگ دارد و کشورها میبایست برای رسیدن به توسعه، تأمین و استفاده از نیروی انسانی کیفی و کارآمد را به عنوان زیربناییترین راهکار دستیابی به توسعه مدّنظر قرار دهند. در جامعهی ایران، عوامل مختلفی منجر به بروز پدیدهی بیکاری در بین فارغالتّحصیلان دانشگاهی شده است و منابع عظیم نیروی انسانی را که باید محور اصلی توسعه باشند، بلااستفاده گذاشته است (گروه مؤلّفان 1385: 55). آمارها نشان میدهند که با توجّه به رشد چشمگیر عرضهی نیروی کار در سطح آموزش عالی و با وجود رشد قابل توجّه تقاضا برای اشتغال این افراد طیّ سالهای 1345 تا 1385 بر تعداد بیکاران این قشر از جامعه افزوده شده است. به عبارت دیگر، بازار کار نتوانسته است نیروی آموزشدیده در سطح آموزش عالی را بهطور کامل جذب نماید (حسینپور1390: 17). بر اساس آمار انتشار یافته در مراجع مختلف، متأسّفانه نرخ بیکاری در بین دانش آموختگان دانشگاهی بسیار بالاست. این نرخ بین 16 تا 19 درصد برآورد شده است که در مقایسه با نرخ بیکاری کلّ جامعه نسبتاً بالاتر است (حکمت و دیگران 1389:3) این مسأله نشاندهندهی فراهم نبودن بستر اشتغال متخصّصان در کشور و عدم هماهنگی بین نظام آموزش عالی کشور با نظام بازار کار میباشد. لازم است گفته شود که هر چند دامنهی بیکاری، همهی کشورها و اقشار اجتماعی را در برگرفته و یک معضل جهانی به شمار میآید، امّا این معضل در کشورهای در حال توسعه و جهان سوّم به خصوص در میان قشر تحصیلکرده به نسبت، وضعیّت حادتری دارد بهطوری که کشور ما و قشر تحصیلکردهی آن، بخصوص دانشآموختگان دانشگاهی استان کردستان، از این قاعده مستثنی نبوده و همواره با این معضل مواجه بوده است. طبق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن استان کردستان در سال 1385، نرخ بیکاری فارغالتّحصیلان در استان کردستان 9/14 درصد بوده است. بررسی میزان بیکاری دانشآموختگان بر حسب جنس نشان میدهد که در سال1385، 5/12 درصد و 9/20 مردان و زنان دانشآموختهی استان کردستان بیکار بودهاند (فصلنامهی آمار کار 1387: 22). البتّه، بر اساس آمارها و مراجع مختلف این نرخ در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافته است و نزدیک به 21 درصد میباشد. این افزایش، توجّه هرچه بیشتر مسئولان به این معضل را به عنوان عامل ناهنجاریهای اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی میطلبد. این مسأله عامل عمدهی بالا رفتن مهاجرت، طلاق، افسردگی و بسیاری از مشکلات جوانان استان کردستان است. کردستان از جمله استانهایی است که با وجود برخورداری از ظرفیّتهای پیدا و پنهان فراوان همواره با این مشکل مواجه بوده است و نکتهی مهم آنکه با تغییر دولتها نیز اتّفاق خاصّی که منجر به کاهش بیکاری فارغالتّحصیلان شود روی نداده است. یکی از مهمترین نتایج این کمتوجّهی مسئولان به مشکل بیکاری و نبود شغل برای نیروهای ماهر، مهاجرت گستردهی جوانان جویای کار است که برای دستیابی به موقعیّت شغلی، اقتصادی و اجتماعی بهتر، راهکاری به نام مهاجرت به شهرها و استانهای همجوار و حتّی دیگر کشورهای خارجی را برگزیدهاند. بدون شک، جدا از تبعاتی که بیکاری برای اقتصاد دارد، جوانان بیکار و بدون درآمد که توانایی ادارهی زندگی خود را ندارند و به همین دلیل مدّت زمان بیشتری به والدین خود وابسته هستند فشاری را بر خانواده وارد میکند که این فشار در بسیاری خانوادهها مانعی برای خروج از فقر است. این موضوع باعث طرد اجتماعی جوانان از سوی خانواده شده و در دراز مدّت زمینهی انحرافات اجتماعی از قبیل طلاق، اعتیاد و بیماریهای روانی را فراهم میآورد که سرخوردگی و تأخیر در ازدواج جوانان یکی از بدترین انواع آن است. همچنین در یک نگاه دغدغهمند و جامعتر میتوان دریافت که وقتی نتوان مشکل و معضل بیکاری عدّهی زیادی از جوانان را حل کرد، عدّهای از همین جوانان ناچار خواهند بود که مشکل بیکاری خود را از راههای غیرمتعارف حل کنند. در این شرایط، حجم سرقت، قاچاق کالا و موادّ مخدّر، تجاوز به حقوق دیگران، ناهنجاریهای روانی و برخوردهای اجتماعی به شدّت افزایش مییابد. در آن صورت این موضوع نه تنها برای بخش عظیمی از مسئولان مشکل درست میکند بلکه امنیّت همهی افراد جامعه را به خطر خواهد انداخت. بر اساس آنچه گفته شد بیکاری عامل اصلی بیشتر مشکلات می باشد که پژوهشگر بر آن است که، با توجّه به اهمیّت و نقش بیکاری در بینظمی، ناسازگاری و نابهنجاریهای اجتماعی، و با آگاهی از تأثیری که بالا رفتن آن در ایجاد ناامنی در زندگی فردی، اجتماعی، خانوادگی، تحصیلی و شغلی افراد دارد، میخواهد بداند که وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی 34-24 سالهی استان کردستان چگونه است و عوامل و تعیینکنندههای آن کداماند. ضرورت انجام تحقیق امروزه، بیکاری دانشآموختگان یک معضل در کشور ما بهشمار میآید که هر روز جنبهی حادتری به خود میگیرد. هر ساله تعداد زیادی از افراد وارد نظام آمــوزشعالی میشوند که به فاصلهی چند سال فارغالتّحصیل شده و بهسوی بازارکار روانه میشوند. این در شرایطی است که رشد اقتصادی و ظرفیّت اشتغالزایی جامعه متناسب با رشــــد دانشآموختگان نمیباشد. بررسی 35 سالهی عرضهی نیروی کار نشانگر آن است که تعداد بیکاران دارای تحصیلات عالی از 11365 نفر در سال 1355 به حدود 901619 نفر در سال1390 افزایش یافته است. بنابراین، سالانه بهطور متوسّط عرضهی نیروی کار دارای تحصیلات عالی رشدی بیش از 13 درصد داشته است. این امر عمدتاً ناشی از تغییر ساختار جمعیّت کشور در طیّ این دوره است. در مقابل، تقاضا برای نیروی کار دارای تحصیلات عالی از 286315 نفر در سال 1355 به حدود 3741999 نفر طیّ سال 1390 افزایش یافته است که متوسّط رشد سالانهی آن بیش از 5/7 درصد است. همانطور که ملاحظه میشود، شتاب عرضهی نیروی کار دارای تحصیلات عالی در مقایسه با تقاضای آن بسیار افزونتر است. همچنین، ارزیابی جمعیّت فارغالتّحصیلان و در حال تحصیل دانشگاهی در سالهای 1355 و 1390 نشاندهندهی رشد 4/9 درصدی آن میباشد. از سوی دیگر، نرخ بیکاری این گروه از افراد در سال 1355، 4/0 درصد بوده که در سال 1390 به 4/19 درصد رسیده است (فصلنامهی آماری، بهار 1391: 29) بدون شک، بنیان همبستگی جامعه و تحکیم استقلال و اقتدار ملّی، اشتغال و درآمدهای حاصل از آن است، چرا که وجود افراد بیکار در میان قشر تحصیلکردهی دانشگاهی و غیردانشگاهی به منزلهی تباهشدن بخشی از سرمایهگذاریهای انسانی است و عدم تأمین شرایط شغلی درکشور نیز ضریب آسیبپذیری اجتماعی را بالا برده و سبب وقوع بحرانهای عظیم اجتماعی و سیاسی خواهد شد. اگر چه مسألهی بیکاری با توجّه به تبعات آن در ناهنجاریهای اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی برای کلیهی آحاد جمعیّت آزاردهنده و برای اقتصاد کشور بازدارنده است، با اینحال، بیکاری فارغالتّحصیلان دانشگاهها از حسّاسیت و اهمیّت بیشتری برخوردار است. این اهمیّت به دلیل سرمایهگذاری انجامشده برای تربیّت نیروی انسانی ماهر در کشور و بیاستفاده ماندن آن در فعالیّتهای اقتصادی و وارد ساختن خسارت به اقتصاد ملّی از یک سو، فراهم نبودن زمینه برای محوّل کردن نقشهای اجتماعی به افراد فرهیخته برای نیل به اهداف توسعهی کشور از سوی دیگر و در عین حال، امکان بروز اعتراض و عکسالعمل در جامعه به سبب باسوادی و آگاهی بیشتر است (بختیاری 1382: 84). کارنوی[6] (1987 به نقل از رشوند 1390: 5) بیان میدارد که عدم اشتغال در میان تحصیلکردهها به دو لحاظ حائز اهمیّت است: 1) این وضع به معنای اتلاف منابع میباشد. 2) این امر میتواند تهدیدی برای ثبات سیاسی بوده و در نتیجه از سرعت رشد اقتصادی کشور بکاهد. تحصیلات بهطور بالقوّه میتواند نقش مهمّی در واژگونی ساختهای اجتماعی و اقتصادی بازی کند.
[سه شنبه 1398-06-26] [ 04:09:00 ق.ظ ]
|