مبحث دوم ) از منظر روایات در روایات متعددی از اینکه نَسَب اشخاص تغییر داده شود، به شدت نهی شده است؛ خواه این تغییر نسب به وسیله فرزندپذیر باشد یا فرزندخوانده و یا دیگران. در روایتی که ابن ابی عمیر با سند صحیح از امام باقر و صادق علیهما السلام نقل کرده، آمده است که این دو امام بزرگوار فرمودند: ” کُفر بِاللَّهِ العَظِیمِ الإَنتفَاء مِن حَسَبٍ وَ إِن دَقَّ؛” انکار نسب ، کفر به خدای عظیم است اگرچه آن نسب دور و کم ارزش باشد. (کلینی، ۱۴۰۷ ه.ق ، ج۲ ،ص۳۵۰) در روایت صحیح دیگری از ابوبصیر چنین آمده است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ” کَفَرَ بِاللَّهِ مَن نَسَبٍ وَ إِن دَقَّ؛کسی که از نسب خود تبری بجوید، به خداوند کافر شده است.” ( عاملی،۱۴۰۹ ه.ق ، ج۲۱، ص۵۰۷)   در بخشی از روایت صحیحی که کلیب اسدی از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است: ” … وَ مَنِ ادَّعَی إِلَی غَیرِ أَبِیهِ فَهُوَ کَافِر بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ…؛ کسی که خود را به غیر پدرش منتسب سازد، به آنچه که خداوند نازل فرموده، کافر شده است.” (همان ،ج۲۹،ص۲۷) بر اساس روایات مذکور، تغییر نسب افراد به هیچ عنوان مورد رضایت شارع نیست و هر فردی در هرحال، ملحق به والدین حقیقی خویش است. در این صورت بین او و سرپرستانش رابطه نسبی وجود نخواهد داشت تا موجب حرمت و ممنوعیت نکاح شود. بر اساس روایات، حتی تلقی کردن فرزندخوانده به عنوان فرزند واقعی و تغییر ماهیت واقعی کودک، عملی کفرآمیز است. در روایات ترغیب و تشویق به مهربانی با افراد بی سرپرست درحد اعلای خود انعکاس یافته است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که حضرت علی (ع) فرمودند: مَا مِن مُؤمِنٍ وَ لَا مُؤمنَهٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلَی رَأسِ یَتِیمٍ تَرَحّماً لَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلَّ شَعرَهٍ مَرَّت یَدُهُ عَلَیهَا حَسَنَه؛(صدوق،۱۴۰۶ ه.ق ،ص۱۹۹) هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که دست محبت و نوازش بر سر یتیمی بکشد مگر آنکه خداوند به ازای هر موی سر آن یتیم که با دستش مسح کرده است، ثوابی به او عنایت می کند. در روایت دیگری از امام باقر (ع) آمده است: مَن أَنکَرَ مِنکُم  قَسوَهَ قَلبِهِ فَلیَدنُ یَتِیماً فَیُلَاطِفُهُ وَ لیَمسَح رأسَهُ یَلِینُ قَلبُهُ بِإِذنِ اللَّهِ إِنَّ لِلیَتِیمِ حَقّاً؛(همان ،ص۲۰۰) هر کس که می خواهد قساوت قلبش  برطرف  شود، دست  نوازش به  سر یتیمی   کشیده و با او مهربانی کند که در این صورت به اذن  خداوند  قلبش نرم شده و قساوت  قلبش از بین می رود. همانا ایتام را برشما حقی است. در روایت دیگری از امام صادق (ع) آمده است: مَن أَراَدَ أَن یُدخِلَهُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَل) وَ یُسکِنَهُ جَنَّتَهُ فَلیُحسِن خُلُقَهُ، … . وَلیَرحَمِ الیَتِیمَ …؛(طوسی،۱۴۱۴ ه.ق ،ص۴۳۲) هر کس که می خواهد در رحمت الهی داخل شده و در بهشت برین سکنی گزیند اخلاقش را نیکو دارد … و بر یتیم رحمت آرد و… . در روایتی که شیخ طوسی در امالی نقل کرده آمده است که پیامبر گرامی فرمودند: مَن عَالَ یَتیِماً حَتّی یَبلُغَ أَشُدَّهُ، أَوجَبَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَل) لَهُ بِذَلِکَ الجَنَّهَ، کَمَا أَوجَبَ لِآکِلِ مَالِ الیَتِیمِ النَّارَ؛(همان ،ص۵۲۲) کسی که سرپرستی یتیمی را تا زمان رشد او برعهده گیرد، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند همانگونه که بر خورنده مال یتیم، جهنم را لازم ساخته است. در روایت دیگری از امام صادق (ع) آمده است: اذَا بَکَی الیَتِیمُ اهتَزَّلَهُ العَرشُ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: مَن أَبکَی عَبدِیَ الَّذِی سَلَبتُهُ أَبَوَیهِ فِی صِغَرِهِ فَوَ عِزَّتِی          وَ جَلَالِی وَ ارتِفَاعِی فِی مَکَانِی لَایُسکِتُهُ عَبدٌ إِلَّا أَوجَبتُ لَهُ الجَنَّهَ؛(صدوق،۱۴۱۳ ه.ق ،ج۱،ص۱۸۸) زمانی که یتیمی گریه می کند عرش خداوند به لرزه درمی آید پس خداوند عزوجل می فرماید: چه کسی بنده مرا که والدینش را در کودکی از او گرفته ام، به گریه درآورده است؟ به عزت و جلالم و رفعت مکانم سوگند بنده ای که او را آرام سازد، بهشت را بر او واجب خواهم ساخت. امیر مؤمنان (ع) نیز پس از آنکه در بستر شهادت افتادند، در مورد افراد بی سرپرست، به امام حسن و حسین علیهما السلام چنین وصیت می فرمایند: اللَّهَ اللَّهَ فِی الأَیتَامِ فَلَا تُغِبّوا [فَلَا تَعِرَّ] أَفوَاهُهُم وَ لَا یَضِیعُوا بِحَضرَتِکُم فَإِنَّی سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ: مَن عَالَ یَتِیماً حَتَّی یَستَغنِی أَوجَبَ اللَّهُ لَهُ الجَنَّهَ کَمَا أَوجَبَ لِآکِلِ مَالِ الیَتِیمِ النَّار؛(کلینی،۱۴۰۷ ه.ق ،ج۷،ص۵۱) خدا را ! خدا را درباره یتیمان، مبادا که صداشان به گریه بلند شود (یا گاهی سیر و گاهی گرسنه باشند) و در حضور شما پایمال و تباه گردند. همانا من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: کسی که یتیمی را سرپرستی کند تا زمانی که بی نیاز شود، خداوند بر آن شخص بهشت را واجب گرداند همانگونه که بر خورنده مال یتیم آتش جهنم را واجب می سازد. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) نیز آمده است: مَن کَفَلَ یَتِیماً وَ کَفَلَ نَفَقَتَهُ، کُنتُ أَنَا وَ هُوَ فی الجَنَّهِ… ؛(حمیری،۱۴۱۳ ه.ق،ص۹۴) کسی که سرپرستی یتیمی را برعهده گرفته و متکفل نفقه (احتیاجات روزمره زندگی) او شود، در بهشت همراه و هم جوار من خواهد بود… . آنچه بیان شد مختصری از ده ها آیه و روایتی بود که در مورد افراد بی سرپرست، وارد شده است. البته ناگفته پیداست همانگونه که حمایت و نگهداری از چنین کودکانی، سدر بالاترین درجات مکارم اخلاقی و ارزش های والای انسانی است، کمترین تعرض به ایشان و سوءاستفاده از موقعیت خاص آنها، عملی بسیار مذموم و ناپسند بوده و شدیدترین کیفرهای اخروی و مکافات دنیوی را به دنبال خواهد داشت. این مسئله، لزوم دقت نظر، بصیرت و مراقبت های بیشتر خانواده های فرزندپذیر را نسبت به این کودکان می طلبد. ولیکن هیچ روایت صریحی مبنی بر جواز یا عدم جواز ازدواج سرپرست با فرزندخوانده وجود ندارد.   مبحث سوم) دیدگاه فقها در واقع حرمت نکاح میان فرزند خوانده و خانواده پذیرنده بیش از آنکه مساله ای حقوقی باشد ریشه در مسایل مذهبی و اخلاقی دارد و لذا هر جامعه ای با توجه به اعتقادات دینی و اخلاقی خویش مختصات ویژه خود را در این زمینه دارا است .لذا  می توانیم سه دیدگاه از سوی فقها در این خصوص بیان کنیم. گفتار اول) حرمت نکاح برخی از فقهایی که در مباحث خود به موضوع فرزندخواندگی اشاره کرده اند، هیچ یک از آثار شرعی فرزند واقعی را بر فرزندخواندگی مترتب ندانسته اند. بنابراین،به صراحت بیان کرده اند؛ مانعی برای ازدواج بین فرزندخوانده با پدرخوانده یا مادرخوانده خود وجود ندارد. آنها استدلال می کنند؛ اسباب ممنوعیت نکاح و موارد آن به طور کامل، دقیق و مضبوط در شریعت اسلام بیان شده است و محدود به سه عامل نسب و سبب و رضاع می باشد و از آنجا که اصل بر جواز و اباحه است ، مگر دلیلی بر منع و حرمت برسد ؛نمی توان از حدود مشخص شده تجاوز نمود و دامنه ان را گسترش داد.و از طرفی اسباب مطرح شده هرکدام دارای مفهوم و مرز روشن و معین است  و فرزندخواندگی جزو هیچ یک از آن موارد نیست. و در این راستا نسبت به شبهاتی که ممکن است در رابطه با نهادهای مشابه فرزندخواندگی که موجب حرمت نکاح می گردد چنین بیان شده است اولا: در حرمت رضاعی همانگونه که از نامش مشخص است شیر خوردن علت حرمت است و این امر در فرزندخواندگی منتفی است. (مکارم شیرازی ،۱۴۲۱ ،ص۱۷۱) ثانیا: در خصوص حرمت نکاح بین شخص و ربیبه او با توجه به آیه شریفه سوره نساء  بیان شده ” اللاتی فی حجورکم ” قید غالب است و چون معمولا ربیبه شخص، در خانه و دامان او بزرگ می شود از آن استفاده شده است والا در دامان دیگری  پرورش یافتن ، نقشی در علت حرمت ندارد (مدیر شانه چی ،۱۳۸۵، ص۲۳۱) بنابر این نمی توان ملازمه یا شباهتی میان حرمت ربیبه بر شوهر زن با حرمت فرزندخوانده بر سرپرست در نظر گرفت و گذشته از آن در آیه مذکور وقوع نزدیکی میان مرد و زن صراحتا به عنوان شرط محرمیت میان ربیبه با شوهر مادر می باشد و این شرط در مورد فرزندخواندگی منتفی است(غریب، ۱۳۸۷،ص۱۱۹) مقام معظم رهبری نیز در پاسخ به سؤالی می فرمایند: «فرزندخوانده، فرزند نیست و ارث نمی برد». (گنجینه استفتائات قضایی،سوال ۵۳۶۲) امام خمینی (ره) در پاسخ به سؤالی در این رابطه می گویند: «بر فرزندخواندگی آثار شرعی بنوّت مترتب نمی شود». (خمینی، ۱۴۲۴ ه.ق.،ج۲،ص۹۹) آیت اللَّه تبریزی نیز در پاسخ به سؤالی تصریح می کند: «… هیچ یک از احکام ارث و نفقه و ولایت … مترتب نمی شود و شناسنامه به طور مطلق گرفتن جایز نیست. باید در شناسنامه فرزندخواندگی قید شود که در نسب خللی وارد نشود» (تبریزی، جواد،بی تا، ج۱، ص۳۷۲) آیت اللَّه خویی نیز در پاسخ به سؤالی می نویسد: «فرزندخواندگی و آنچه لازمه فرزندخواندگی است یا اقتضای آن است، جایز نیست». (خویی ، ۱۴۱۶ ه.ق، ج ۱،ص۳۳۵) همچنین آیت اللَّه گلپایگانی در فتوایی تصریح می کند: «فرزندخواندگی جایز نبوده و احکام بین پدر و فرزند از قبیل توارث و محرمیت و … در میان آنها جاری نیست». (گلپایگانی،۱۴۱۳ ه.ق ،ص۱۱۴) البته روشن است که حکم جواز ازدواج بین فرزندخوانده با سرپرستان آنها، مربوط به حالتی است که بین آنها به یکی از طرق شرعی محرمیت ایجاد نشده باشد.   گفتار دوم)عدم جواز نکاح برخی دیگر از فقها و علما که در مباحث خود به موضوع فرزندخواندگی اشاره کرده اند قایل به عدم جواز می باشندو بیان می کنند ؛ فرزندخوانده گرچه فرزند اصلی نمی باشد  لیکن چون اطلاع دادن و متوجه شدن او به فرزندخوانده بودن برای او حرج و مشقت ولو روحی دارد ،از جهت محرمیت  حکم فرزند اصلی را داشته و همه محارم فرزند اصلی به او محرم می باشند و جزء محارمش  از حیث محرمیت محسوب می شوند و در محرمیت ذکر شده فرقی بین نسبی و  یا  سببی نیست و اسلام نه تنها  دین نفی حرج است بلکه قبل  از آن دین سهولت است.( صانعی،۱۳۸۲،ش ۶۴۸۳ ،ص۵) آیت الله صادقی تهرانی نیز بیان می کند دختر و پسر اجنبی که همچون فرزند خود بزرگ کرده اید که یا نمیدانند از فرزندان اصلی شما نیستند ویا میدانند ولی در هر صورت هرگز تجاذب جنسی در این میان نیست هر دو در حکم محارم اند .( صادقی تهرانی،۱۳۸۴ ،ص۳۱۶ ،مسئله ۶۹۱) این دسته از علما در مقام تفسیر و تحلیل مقررات شرعی موجود در رابطه با ازدواج فرزندخوانده با سرپرست بیان می کنند باید هدف و مبنای احکام را فراموش نکرد و از ان غافل نشد و تنها راه اجتهاد در مسایل نوظهور استفاده از مبانی و فلسفه تشریع احکام است و اگر بپذیریم هدف و کارکرد فرزندخواندگی دچار تحول شده است، صلاحیت تشخیص بعد اخلاقی مساله را باید به جامعه سپرد و جهت تعیین ان به وجدان اجتماعی مراجعه نمود لذا بیان میکنند همانگونه که صرفا رضاع تاثیری در محرمیت میان طفل مرتضع و افراد خانواده او ندارد ومسلما علت حرمت را در چیزی بیش از عامل تغذیه ی کودک باید جستجو نمود و تمام شرایط تحقق قرابت رضایی حاکی از آن است که زن مرضعه باید فعلی مادرانه و در همان شرایطی که مادر انجام میدهد صورت دهد تا در حکم مادر باشد و شوهر را در حکم پدر. در نتیجه این مهر مادری و رفتار مادرانه است که چنین بهایی به شیر میدهد و برای آن حرمت به وجود میاورد در حقیقت آنچه زن مرضعه را مادر میکند رفتار مادرانه ی اوست و تعبیر قرآن که وی را “امهاتکم اللاتی ارضعنکم” معرفی میکند ،گویای این واقعیت است و بدین بیان شیر دادن را در سایه مادری معنا می بخشد  (سور آبادی، ۱۳۸۰ ،ج ۱،ص۴۰۲) فرزندخواندگی نیز چنین است و صرفا دامنه محارم شخص پذیرنده شده را افزایش میدهد. علت محرمیت فرزندخوانده نه نکاحش با بستگان فرزندپذیر است  ونه عسر و حرج(رک. محمدی، ۱۳۷۴،ص۲۱۹) و …بلکه علت آن است که فرزندخوانده در حکم فرزند پذیرنگان است و باتوجه به آنچه در خصوص فرزند رضاعی گفته شد این بدان معناست که “اینان پدرانه و مادرانه و در شرایط پدر و مادر ،در دامان خود به تربیت و پرورش طفل اقدام به تربیت و پرورش طفل می نمایند و کودک نیز به آنها به دیده والدین خویش می نگرد"حتی می توان محرمیت ئر فرزندخواندگی را به قیاس اولویت پذیرفت …..وقتی با یک شبانهخ روز شیرخوارگی حرمت ایجاد میگردد به طریق اولی سالها پرورده شدن در حضور پدر خوانده نیز باید بتواند همین حرمت را سبب شود(جعفری تبار ،۱۳۸۵، ص۱۷۵) گفتار سوم)کراهت نکاح نظر برخی دیگر از فقها مبنی بر کراهت شدید نکاح فرزندخوانده با سرپرست می باشد . آنان با استناد به روایات همچون “          لأَ وَ لَا ابنَتَهَا هِی بَعضُ أُمَّهَاتِه” ؛ نه با او و نه با دخترش نمی تواند ازدواج کند، چرا که او مانند یکی از مادرانش است. (طوسی ، ۱۴۰۷ ه.ق، ج۷، ص۴۵۵) همچنین در روایت معاویه بن عمار از امام صادق (علیه السلام) آمده است:"  إِن قَبِلَت وَ مَرَّت فَالقَواَبِلُ أَکثَرُ مِن ذَلِکَ وَ إِن قَبِلَت وَ رَبَّت حَرُمَت عَلَیه؛ اگر قابله کار خود را انجام داد و رفت که حکمی ندارد و قابله ها، بیشتر، از این گونه اند، امّا چنانچه فرزند را به دنیا آورد و تربیت آن را خود به عهده گرفت و او را پرستاری کرد، آنگاه وی بر آن فرزند حرام است. (صدوق، ۱۴۱۳ ه.ق.،ج۳،ص۴۱۰) نکاح فرزندخوانده با سرپرست را نیز مکروه شمرده اند و از تعابیری مانند «وَ إِن کَانَت قَبِلتهُ وَ رَبَّتهُ وَ کَفَلَتهُ» و «إِن قَبِلَت وَ رَبَّت» و «هِیَ بَعضُ أُمَّهَاتِهِ» چنین استفاده کرده اند که علت کراهت ازدواج بین قابله و فرزندی که به دنیا آورده، آن است که قابله در حکم مادر او بوده و او را تربیت کرده است. لذا درهر موردی که چنین حکمت یا علتی وجود داشته باشد، ازدواج کراهت خواهد داشت؛ مانند ازدواج پدر با فرزندخوانده ای که در دامن او پرورش یافته است. (شهید ثانی، ۱۴۱۳ ه.ق.، ج۵، ص۲۴۲) برخی در نقد پیرامون مطلب مذکور می گویند: اولاً چه بسا در کراهت داشتن نکاح شخص با قابله خودش وجود هر دو شرط تربیت کردن کودک و قابله بودن (به دنیا آوردن) او لازم باشد، بنابراین، با انتفای هر یک از این دو شرط، کراهت نیز منتفی شود چنان که از ظاهر چندین روایت می توان چنین استفاده ای کرد. ثانیاً: به تصریح این فقره از آیه ی شریفه ۲۳ سوره نساء «وَ رَبَائِبُکُمُ اللاَّتِی فِی حُجُورِکُم مِن نِسَائِکُمُ اللاَّتِی دَخَلتُم بِهِنَّ فَإِن لَم تَکُونُوا دَخَلتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیکُم…» ازدواج با ربیبه که معمولاً در دامن شخص تربیت شده و رشد می یابد هیچ گونه محذوری ندارد. ثالثاً: محل بحث بر سر جواز و عدم جواز ازدواج بین فرزندخوانده و سرپرست است و مکروه بودن چیزی به منزله غیرمجاز بودن آن نبوده و از این روی نمی توان آن را ممنوع دانست؛ به خصوص اینکه کراهت از مفاهیم مشکک ذو مراتبی است که طیف وسیعی از اعمال را شامل می شود. مبحث چهارم) راه های ایجاد محرمیت راه های ایجاد محرمیت در شرع بسیار متنوع است که می توان در دو گروه آنها را بیان کرد. گفتار اول) محرمیت فرزندخوانده از راه صیغه ی نکاح موقت الف) فرزند خوانده دختر باشد؛ ۱-اگر فرزند پذیر پسر دارد ، میتواند او را به عقد پسر خود در بیاورد .این دختر با پسر و پدر (فرزند پذیر) هر دو محرم هستند. در این صورت ، دختر خوانده عروس پدر خوانده محسوب میگردد، و در صورتی که دختر خوانده بزرگ شد وخواست ازدواج نماید ، اگر عقد موقت مدت دار باشد و مدتی از آن باقی مانده باشد، مدت را پسر میبخشد و اگر عقد دائم بوده باشد، با توجه به این که دخولی صورت نپذیرفته است، بدون نیاز به رعایت عده طلاق پس از طلاق به عقد فرد دیگری در می آید. در این صورت نیز باز به پدرخوانده محرم است، چون عروس پسرش بوده است، اما به آن پسر که شوهر سابق او محسوب می شد، نامحرم است و اگر خواست این پسر با دختر خوانده پدر محرم گردد، در صورتی که دختر صاحب دختری از شوهر خود گردد، میتواند آن دختر را به عقد این پسر در آید. در اینصورت این پسر با دخترخوانده دوباره محرم میگردد، زیرا مادر زن او محسوب میشود. ۲-میتواند دخترخوانده به عقد خود فرزند پذیر در آید. در این صورت نیز تا زمانی که در عقد نکاح دائم یا موقت باشد، محرمیت باقی است. اگر چنانچه دختر خواست با فرد دیگری ازدواج کند، اگر فرزندپذیر عقد موقت اجرا نموده است و مدت عقد هنوز باقی است، مدت را میبخشد و دخترخوانده میتواند به عقد دیگری درآید و اگر عقد دائم باشد، طلاق میدهد. چون مقاربت نداشته اند، عده طلاق لازم نیست و میتواند به عقد دیگری درآید. در این صورت با فرزندپذیر نامحرم میگردد و اگر پدر خوانده خواست با این دخترخوانده دوباره محرم گردد، در صورتی که دختر خوانده صاحب دختری از شوهر خود گردد میتواند این دختر(فرزند دختر خوانده) به عقد پدرخوانده در آید. در اینصورت پدرخوانده با دخترخوانده دوباره محرم میگردد، زیرا مادر زن او محسوب می شود. ۳-میتواند دخترخوانده به عقد پدر فرزند پذیر(پدرخوانده) در آید، در این صورت پدرخوانده با دخترخوانده محرم میشود، چون دخترخوانده زن پدر محسوب می گردد و منکوحه پدر با فرزند محرم میشود. توضیح اینکه در این صورت تنها عقد کافی است و دخول شرط نمیباشد. ۴-میتواند دخترخوانده به عقد جد پدری(فرزندپذیر) درآید. در اینصورت پدرخوانده با دخترخوانده محرم است. ۵-اگر مادرخوانده بخواهد با دامادخوانده اش محرم شود، اگر مادرخوانده شوهر ندارد، میتواند با پدر یا جد پدری دامادخوانده ازدواج موقت نماید. در این صورت، مادرخوانده زن پدر دامادخوانده میگردد و محرم با دامادخوانده میشود. توضیح اینکه مدت عقد موقت میتواند بسیار کوتاه باشد و از راه تلفن و هر طریق دیگر بدون اینکه نیازی به نگاه و یا تماس یا مقاریت جنسی باشد، ایجاد محرمیت میگردد و چون مقاربتی در میان نبوده، نیازی به عده هم نیست. اما اگر مادرخوانده شوهر داشته باشد و بخواهد با دامادخوانده اش محرم شود، میتواند از این طریق عمل نماید انجام دادن یا ندادن این عمل بستگی به خود طرفین(فرزندپذیران) دارد. مادرخوانده از پدرخوانده طلاق میگیرد و پس از سپری شدن عده طلاق، به عقد موقت پدر داماد یا جد پدری داماد درآید. توضیح اینکه صرف خواندن عقد برای محرمیت کافی است و نیازی به مقاربت جنسی و دخول نیست. بنابراین نیازی به ملاقات مادرخوانده با پدر دامادخوانده یا جد پدری او نیست و چون دخولی نیز صورت نگرفته است، نیازی نیست مادرخوانده عده نگه دارد. میتواند پس از انقضای مدت عقد شوهر سابق خود در آید.     [۱]  - مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلبَینِ فی جَوفِهِ وَ مَا جَعَلَ أَزوَاجَکُمُ …….. [۲]  - ادعُوهُم لِآبائِهِم هُوَ اَقسَطُ عِندَاللَّهِ فَإِن لَم تَعلَمُوا آبَاءَهُم فَإِخوَانُکُم فی الدَّینِ وَ مَوَالِیکُم… [۳] - وَ إِذ تَقُولُ لِلَّذِی أَنعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ أَنعَمتَ عَلیهِ أَمسِک عَلَیکَ زَوجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخفِی فی نَفسِکَ مَا اللَّهُ مُبدِیهِ وَ… [۴]  - مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِجَالِکُم وَ لکِن رَسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیَّینَ وَ کَانَ اللَّهُ بِکُلَّ شَیء عَلِیماً [۵]  - حُرَّمَت عَلَیکُم أُمَّهَاتُکُم وَ بَنَاتُکُم وَ أَخَوَاتُکُم وَ خَالاَتُکُم وَ بَنَاتُ الأَخِ وَ بَنَاتُ الأُختِ وَ أُمَّهَاتُکُمُ أَرضَعنَکُم وَ أَخَوَاتُکُم مِنَ الرَّضَاعَهِ وَ أُمَّهَاتُ نِسَائِکُم وَ رَبَائِبُکُمُ اللاَّتِی فی حُجُورِکُم مِن نِسَائِکُمُ اللاَّتِی دَخَلتُم بِهِنَّ فَإِن لَم تَکُونُوا دَخَلتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیکُم وَ حَلاَئِلُ أَبنَائِکُمُ الَّذِینَ مِن أَصلاَبِکُم وَ … ؛

لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :

  1. پایان نامه بررسی منابع و ادله فقهی افزایش مهریه بعد از عقد نکاح
  2. پایان نامه فسخ نکاح در حقوق مدنی ایران و مذاهب خمسه
  3. پایان نامه بررسی شرط خلاف کتاب و سنت در ضمن عقد نکاح
  4. پایان نامه کیفیت ابراز قصد انشاء معتبر در عقد نکاح
  5. پایان نامه حقوق درباره:بررسی جراحی زیبایی و تدلیس در نکاح در حقوق ایران و فقه اسلامی
  6. پایان نامه ارشد حقوق:بررسی فقهی حقوقی امکان تغییر و تعدیل مهریه بعد از وقوع نکاح
  7. پایان نامه ارشد:بررسی تحلیلی تعهدات غیر مالی طرفین عقد نکاح در فقه و حقوق موضوعه
  8. دانلود پایان نامه ارشد با موضوع:تحلیل فقهی حقوقی جرم تدلیس در نکاح
  9. دانلود پروپوزال رشته حقوق با موضوع:مطالعه تطبیقی حقوق زنان در ازدواج موقت و نکاح مسیار،با تمرکز بر فقه شیعه و فقه اهل سنت
  10. دانلود پایان نامه ارشد: نکاح و طلاق در فقه حنفی و امامیه
  11. پایان نامه حقوق : بررسی مقایسه ای احکام نکاح از دیدگاه قرآن کریم وکتاب مقدس
  12. پایان نامه حقوق: جایگاه نظم عمومی در باب نکاح و طلاق در نظام حقوقی ایران
  13. پایان نامه حقوق: بررسی تطبیقی حقوقی بیماریهای جدید مسری و مهلک در فسخ نکاح در فقه و حقوق موضوعه ایران
  14. پایان نامه حقوق: بررسی تطبیقی اذن پدر و جد پدری در نکاح دختر باکره از دیدگاه اهل سنت و فقه امامیه و حقوق ایران
  15. پایان نامه ارشد حقوق: بررسی اثر استمهال و تقسیط در سقوط یا بقاء حقّ حبس در عقد نکاح و عقود معاوضی
  16. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق: مقایسه احکام خیار عیب در عقد اجاره و نکاح
  17. پایان نامه حقوق : نکاح با اتباع بیگانه در حقوق و رویه قضایی ایران
  18. دانلود پایان نامه رشته حقوق : اعتبار رشد در نکاح و طلاق در حقوق ایران و مقایسه تطبیقی با مذاهب اسلامی
  19. کار تحقیقی رشته حقوق (وکالت) با عنوان شروط ضمن عقد نکاح
  20. دانلود پایان نامه : اثر حکم موت فرضی بر دارایی و نکاح غائب مفقودالاثر
  21. دانلود پایان نامه ارشد : تحلیل رویه قضایی در شرط ضمن عقد نکاح
  22. دانلود پایان نامه ارشد : تحلیل فقهی حقوقی جرم تدلیس در نکاح
  23. دانلود پایان نامه ارشد : وضعیت حقوقی کودکان خارج از نکاح
  24. پایان نامه تبیین وضعیت ازدواج سرپرست با فرزند خوانده در حقوق ایران و فقه امامیه
  25. پایان نامه بررسی آثار و حدود اعتبار شرط خودداری از ازدواج مجدد در فقه، حقوق
  26. پایان نامه بررسی ازدواج سرپرست با فرزند خوانده
  27. پایان نامه ارشد حقوق درباره:اذن ولی در ازدواج باکره
  28. پایان نامه حقوق با موضوع:بررسی ازدواج سفید از نظر فقه امامیه و حقوق کیفری ایران
  29. دانلود پروپوزال رشته حقوق با موضوع:مطالعه تطبیقی حقوق زنان در ازدواج موقت و نکاح مسیار،با تمرکز بر فقه شیعه و فقه اهل سنت
  30. دانلود پروپوزال رشته حقوق با موضوع:بررسی ثبت اسناد ازدواج در مورد اتباع خارجی در حقوق ایران و حقوق بین الملل
  31. پایان نامه ازدواج مجدّد در حقوق ایران و مصر
  32. پایان نامه کارشناسی ارشد:آثار حقوقی ازدواج غیر قانونی بانوان ایرانی با اتباع خارجی بر فرزندان آنان
  33. پایان نامه حقوق : تحلیل جرم شناختی طلاق در ازدواج‌های دانشجویی
  34. دانلود پایان نامه حقوق : بررسی ازدواج موقت بلند مدت
  35. پایان نامه حقوق : ازدواج موقت در حقوق ایران با تاکید بر قانون جدید حمایت از خانواده
  36. پایان نامه حقوق: بررسی فقهی و حقوقی ازدواج جهانگردان در ایران
  37. پایان نامه حقوق: بررسی ازدواجهای تحمیلی و آثار آن در فقه امامیه و حقوق ایران
  38. پایان نامه حقوق و فقه :ازدواج مجدداز دیدگاه فقه ورویکرد فمنیستی
  39. پایان نامه حقوق : مطالعه تطبیقی ازدواج با غیرمسلمان در فقه اسلامی
  40. پایان نامه رشته فقه و حقوق اسلامی : مطالعه تطبیقی ازدواج محجورین در فقه اسلامی و حقوق ایران
  41. کار تحقیقی رشته حقوق (وکالت) با عنوان بررسی خسارات مادی و معنوی ازدواج ناشی از تدلیس زوجین در حقوق
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...