شود.بنابر اهمیتی که این حکایات دارا هستند. بر آنیم تا در این پژوهش؛ ضمن بررسی کامل حکایات طنز موجود در سه مثنوی فاخر او، فنون طنز آفرینی هریک را به طور مبسوط بررسی کنیم.

فصل اول: مقدمه

1-1- مقدمه

     در مورد شاعر بلند آوازه قرن ششم که چون اختری درخشان در آسمان ادب می‌درخشد؛ اطلاع دقیقی در دست نیست. نه استادان او، نه معاصرانش و نه سلسله ی مشایخ او در تصوف ؛ هیچ کدام به قطع روشن نیست. در باب زندگی او ؛هر چه گفته شده؛ غالباً احتمال و افسانه است و شاید همین پوشیده ماندن در ابرابهام، شخصیت او را سحر آمیز و جذاب تر کرده است. به هر حال اطلاعات مورخان از زندگی نامه سنایی؛ شاعر پیش از او و مولانا ؛ شاعر پس از او ؛ بسیار بیشتر از خود عطار است.

      می دانیم که او شاعری عارف مسلک است؛ البته خانه نشین نیست و در میان مردم و ضمن اشتغال به طبابت و عطاری و آشنا شدن با‌‌آلام روحی و جسمی آنها به سیر و سلوک مشغول بوده است. پس از آنکه در سراسر عمرش شاهد مصایب گوناگون طببیعی از جمله سیل، قحطی و زلزله بود. روح زخم خورده‌ی خود و هم نوعان تیره روزش را با حکایاتی به ظاهر مفرّح و خنده‌آور و در باطن چون زهری کارگر، تشفی بخشد. پس به جمع‌آوری اقوال و حکایات از افواه مردم و آثار پیشنیان پرداخت و ضمن گنجاندن افکار و دغدغه‌های ذهن نا آرامش در آن ؛دوباره آن را  به مردم  باز گردانید. جهت حفظ امنیت جانش ؛ از ذکر انتقادات کوبنده نسبت به عدالت الهی، حاکمیت زمانه، رسوایی‌های اخلاقی مردمان زمانش ؛ خودداری کرد و همه را از زبان شخصیت محبوبش« دیوانه» نقل کرد.

          البته سنایی قبل از او ؛ حکایت عامیانه را در اشعارش به کاربرد ولی چندان به قالب حکایت ؛ نپرداخت و  آن را با زبانی گیرا بیان نکرد، بیشتر برایش ؛ نتیجه‌ای که از حکایت می‌گرفت ؛ اهمیت داشت که آن را با ابیات طولانی‌تر بپروراند. حال آنکه عطار، حکایت را بسیار جذاب و شیرین مطرح کرد و در آن به نحو احسن به شخصیت‌پردازی پرداخت و از شیوه های گوناگون؛ جهت ایجاد طنز بهره برد و سعی کرد مفاهیم والای ذهنی اش را در قالب همین داستان‌ها بگنجاند و کمتر پس از اتمام داستان؛ به شرح و تفسیر بپردازد.

2-1- فرضیات

     طبق فرضیات نگارنده در این پژوهش ؛در حکایات طنز آمیز مثنویهای  عطار؛ 1-بیشتر از طنز کلامی با شگرد ( بهره گیری از تناقض و تحقیرکردن) استفاده شده است. 2-همچنین معکوس شدن حالات شخصیت‌ها و حتی گاه جابه جا شدن آنها باهم نیز ، بسیار به چشم می خورد و درایجاد  طنز  نقش دارد.3- عطار از زبان دیوانه؛ عقاید و انتقادات شخصی خود را بیان می کند . پس از این رویکرد ؛ حکایت ،از لحاظ موضوع و محتوا نیز بررسی می شود و به تیپ های شخصیتی شرکت کنندگان در حکایت ؛ توجّه ویژه می شود تا سه تیپ شخصیتی “عاقل”، “نادان “و “دیوانه ” از هم متمایز گردند و   برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید تنش‌های موجود میان این سه تیپ ؛ که خالی از لطف و جذابیت هم نیست ؛ به وضوح نشان داده شود. حال؛ سه تعریف عمده از تیپ های مذکور ارائه می گردد.

 “عاقل” : شخصیتی که به علت آگاهی از هنجارهای اجتماعی ؛ رفتارش بهنجار وتابع عرف زندگی اجتماعی است و به همین دلیل رفتارش قابل پیش بینی است.

 “نادان”: شخصیتی که رفتارش تابع عرف و هنجارهای اجتماعی است. اما به دلیل عدم آگاهی از فلسفه و معنای هنجارهای اجتماعی، رفتارش نابهنجار و غیر قابل پیش بینی است.

“دیوانه” : شخصیتی که تابع عرف و هنجارهای اجتماعی نیست و رفتارش نابهنجار و غیر قابل پیش بینی است.

 حال با توجه به این تعاریف؛یکی از فرضیات این است  که اصطلاح ” عقلای مجانین” غلط مصطلحی بیش نیست و به جای آن باید ” دیوانه ی دانا” گفت. نقش تعاملی این سه تیپ شخصیتی در داستانهای عطار؛ بسیار مهم است و نشان دهنده سرسختی عرف و هنجارهای اجتماعی؛ چه در حوزه‌ی زبان و چه در حوزه‌ی دیگر رفتارهای اجتماعی انسان است. این بررسی نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین اصول کاربرد شناسی زبان که اصل ارتباط است ؛ چگونه در این حکایت، نقض می‌شود.

3-1- پیشینه پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...