پایان نامه بررسی رابطهی تمایزیافتگی خود با تیپهای شخصیتی A، B در خانوادهی بیماران |
ضرورت و اهمیت تحقیق
روانشناسی بر خلاف مشاوره، تاکنون بر بیماری بیشتر از سلامت، بر ترس بیشتر از شهامت و بر پرخاشگری بیشتر از عشق تکیه داشته است. به عبارتی روانشناسان چندان علاقهمند به کمک به مردم برای شادتر بودن، نوع دوستتر بودن و. . . نبودهاند. این در حالی است که نیاز به سلامت و بهداشت روان و تلاش جهت نیل به آن از گذشته در نظر نوع انسان بوده است. بنابراین یک دستورالعمل جدید که روانشناسان میتوانند فعالیتهای خود را در قالب آن گسترش دهند کمک به فهم زیرساختها و تعیین کنندههای اساسی کیفیت زندگی است تا بر اساس آن بتوانند جهت داشتن کار مناسب، ازدواج موفق، تفریحات سالم و روابط اجتماعی بهتر به مردم کمک کنند (رحیمی، 1386).
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن است، که زندگی فرد و خانوادهی وی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و به روشهای مختلفی در سبک زندگی اختلال ایجاد میکند و همچنین به دلیل این که در سنین کارآمدی زندگی، افراد را مبتلا میکند، از نظر درآمد اقتصادی، نگرانی آشکاری را برای فرد بوجود میآورد. بر این اساس و با توجه به مزمن بودن تبعات این بیماری بررسی خصوصیات روانی- شخصیتی افراد مبتلا به این بیماری که میتواند در تعاملات و نحوه عملکردشان تأثیر داشته باشد، از اهمیت ویژهای برخوردار است (فلمینگ و پولاک[12]، 2005).
از طرفی خانواده به عنوان اساسیترین واحد جامعه بنیانگذار سلامت فیزیکی، فرهنگی، معنوی، روانی و اجتماعی اعضای آن است. نوع تعاملی که نظام خانواده با فرد مبتلا به یک بیماری برقرار میکند، تعیینکننده میزان سلامت روان آن فرد خواهد بود. خانواده اولین سد دفاعی و محکمترین نقطه اتکاء برای رفاه اعضاء خود میباشد. هنگامیکه یک عضو از آن بیمار میشود مثل این است که همهی اعضاء آن خانواده به بیماری مبتلا شدهاند. افراد درگیر ممکن است به مدت طولانی قادر به شرکت در فعالیتهایی که قبلاً از آن لذت میبردند نباشند و این امر غالباً پویایی و تحرک خانواده را تغییر میدهد. البته واکنشها نسبت به بیماری از خانوادهای به خانوادهی دیگر متفاوت است. همانطور که هر خانواده روش منحصر بهفردی در زندگی دارد. سطح تمایزیافتگی فرد نشان میدهد که این فرد تا چه حد قادر به جداسازی فکر از احساس است و تا چه حد توانایی مقاومت در مقابل احساسات ناگهانی را دارد (نیکولز[13]، 2001). به عبارت دیگر فرد تا چه حد قادر است از بروز رفتارهایی که به طور خودکار از هیجان ناشی میشود اجتناب کند (بوئن، 1978). تمایزیافتگی یکی از زمینههای لازم جهت سازگاری ارتباطی و روانشناختی میباشد (بوئن، 1978). این تمایزیافتگی در اعضای خانوادهای که یکی از افراد آن مبتلا به بیماریست بسیار حائز اهمیت میباشد چرا که کمک میکند تا افراد در عین حفظ دلبستگی خود با فرد بیمار، فردیت خود را حفظ کرده و دچار تنش نشوند. همچنین بسیاری از افراد مبتلا، به علت علائم بیماری مانند خستگی، ناتوانی در انجام فعالیت و اختلال شناختی کار خود را از دست میدهند که این مسأله اثر زیادی بر روی درآمد خانواده و همچنین اعتماد به نفس فرد دارد. با توجه به آنچه گفته شد در بررسی تبعات روانشناختی بیماری ام. اس نباید توجه را به خود فرد معطوف نموده و از نگاه گسترده به خانواده و اثرات بر دیگر اعضاء غفلت نمود (علیمحمدی و همکاران،1390).
دیگر ویژگی شخصیتی که میتواند در چگونگی کنار آمدن با فشارهای روانی نقش عمدهای را ایفا میکنند، تیپهای شخصیتی هستند. به نظر بسیاری ازپژوهشگران افراد تیپ A، معمولاً برای خود استرس ایجاد میکنند. آنها افرادی رقابت کننده، منظم، حساس نسبت به زمان، کم حوصله و پرخاشگر هستند و رضایت درونی کمتری دارند. افراد تیپ B، نسبت به افراد تیپ A، آرامش بیشتری دارند، بیشتر به کیفیت زندگی اهمیت میدهند، کمتر جاه طلب و بی حوصله هستند و با احتیاط حرکت میکنند (فونتانا[14]، 1990). چنانکه کوپر[15] (1988) بیان میکند ویژگیهای شخصیتی، سبک رفتار فرد را مشخص میکنند. به همین جهت میتوان با شناخت پیامدهای تیپهای شخصیتی، سطح اول از برنامههای پیشگیرانه سلامت روان، یعنی شناسایی افراد در معرض خطر را برآورده کرده و آنان را تحت برنامههای حمایتی روانشناختی بیشتری قرار داد.
امروزه محققین بنا به دیدگاه سیستمی معتقدند که خانواده میتواند موجب انواع بیماریهای روانی تنی اعضاء گردد و عامل اصلی بروز اختلال در زندگی زناشویی فرزندان خود باشد. «موضوعات ناتمام» با والدین، برادر و خواهرها و خانوادهی گسترده در صورتی بهنجار است که از حد بهینه یا قابل تحمل برای رابطهی زناشویی کمتر باشد. هرچه موضوعات ناتمام بیشتر باشد و هرچه افراد با ایجاد فاصلهی بیشتر و حتی بریدن از خانوادهی اصلی خود سعی در حل آنها کرده باشند، فشار بیشتری بر روابط زناشویی تازه وارد میشود و زوجهای جوان را مستعد عذاب بیشتری میکند (مینوچین[16]،۱۳۸۱).
جامعه ایرانی در حال گذار فرهنگی و اقتصادی میباشد که باعث افزایش تنش در افراد میگردد. زوجهایی که تمایزیافتگی پایینتری دارند بیشتر از فشارهای اجتماعی آسیبدیده و نسبت به یکدیگر پرتنشتر و همآمیختهتر تعامل میکنند و درنهایت رضایتمندی زناشویی کمتری را تجربه میکنند (بوئن، ۱۹۷۸).
نتایج این پژوهش از آن جهت دارای ارزش میباشد که جامعهی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس رو به افزایش است. از آن جهت که خانوادهی این افراد به علت دلبستگی به شخص بیمار و دلایل متعدد دیگر، در معرض استرسها و به دنبال آن اختلالات روانی قرار دارند و این جامعه در پژوهشهای صورت گرفته نادیده انگاشته شدهاند انجام این پژوهش ضرورت مییابد. همچنین با توجه به نقش به سزای خانواده در تعیین و تحول صفات شخصیتی و رشد افراد از جمله تمایزیافتگی و با توجه به این که اهمیت و قداست خانواده در فرهنگ کشور ما بسیار بالا بوده و در صورت وجود مسائل حل نشده در خانواده ممکن است به احتمال انتقال به نسلهای بعدی و درهم آمیختگی در بین اعضای خانواده منجر شود، ضرورت این پژوهش مشخص میگردد. این پژوهش از آن جهت دارای نوآوری به نظر میرسد که در صورت وجود رابطه بین دو فاکتور مورد پژوهش میتوان با تشخیص تیپ شخصیتی در این افراد پی به سطح تمایزیافتگی تقریبی آنها برده و در صورت مشاهدهی مشکلات ناشی از دلبستگی، با رویکرد سیستماتیک بوئن، که اساس آن را تمایزیافتگی تشکیل میدهد به راحتی این مشکلات را برطرف کرد و فرد را در پذیرش بیماری ام اس خویشاوند خود و داشتن یک زندگی سالم از لحاظ روانی و به دور از درهم تنیدگی عاطفی یاری رساند.
اهداف تحقیق
با توجه به مقدمات اخیر و آنچه مورد بحث واقع شد، اهداف تحقیق حاضر به شرح اهداف کلی و ویژهی زیر است:
هدف کلی:
بررسی رابطهی تمایزیافتگی خود با تیپهای شخصیتی A و B
اهداف ویژه:
مقایسهی تمایزیافتگی اعضای خانوادهی بیماران مبتلا به ام. اس. با افراد عادی
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-03-02] [ 10:52:00 ب.ظ ]
|