پایان نامه بررسی موانع اشتغال فارغ التحصیلان تکنولوژی آموزشی از منظر اساتید و دانشجویان و ارایه راهکار |
مقدمه 2
بیان مساله 3
ضرورت و اهمیت تحقیق. 6
پرسشهای تحقیق. 7
اهداف تحقیق. 7
هدف اصلی. 7
اهداف فرعی. 7
تعاریف نظری و عملیاتی. 8
تعاریف نظری. 8
تعاریف عملیاتی. 9
فصل دوم 10
ادبیات و پیشینه پژوهش.. 10
مقدمه 12
بیکاری دانش آموختگان در ایران ( بیکاری ساختاری ) 14
تعریف شغل. 15
تعاریف عملی انتخاب شغل. 18
تعریف بیکاری. 19
تقسیم بندی بیکاری. 19
مشکلات انتخاب شغل از نظر رابینسون 20
اشتغال و عوامل اقتصادی. 21
اشتغال / بیکاری و عوامل اجتماعی. 26
اشتغال و عوامل فردی. 28
اشتغال و عوامل آموزشی. 31
پیشینه ( بر حسب طبقه بندی موضوعی) 34
مقدمه 48
در این فصل به بیان روش شناسی تحقیق پرداخته می شود که شامل روش و نوع تحقیق، روش نمونه گیری و روش گردآوری دادهها، جامعه، نمونه و روش نمونه گیری، ابزار گردآوری دادهها و روش های سنجش آماری می شود و در پایان گام های اجرایی فرایند انجام تحقیق شرح داده می شود. 48
نوع تحقیق. 48
روش پژوهش.. 48
روش گرداوری داده ها 49
جامعه آماری. 49
نمونه و روش نمونه گیری. 49
ابزار جمع آوری داده ها 50
روایی و پایایی پرسشنامه 51
پایایی ابزار سنجش.. 51
روشهای تحلیل داده ها 52
آلفای کرونباخ. 56
مقدمه 58
آمار توصیفی. 59
تحلیل سوال های پژوهش.. 63
عامل اقتصادی. 63
عامل اجتماعی. 68
عامل توانمندسازیهای شخصی (مهارت های عمومی) 71
عامل آموزشی (دانشگاهی) 75
رگرسیون لجستیک… 84
مقدمه 90
تحلیل نتایج. 90
تحلیل نتایج سوال اول (آیا بین عوامل اقتصادی و بیکاری فارغ التحصیلان تکنولوژی آموزشی ارتباط وجود دارد)؟ 90
تحلیل نتایج سوال دوم 93
تحلیل نتایج سوال سوم 95
تحلیل نتایج سوال چهارم 96
تحلیل نتایج سوال پنجم 98
تحلیل نتایج سوال ششم 99
نتیجه گیری نهایی. 100
جنبه نوآوری پژوهش.. 101
محدودیت اجرایی تحقیق. 102
پیشنهادات کاربردی. 102
پیشنهادهای مربوط به نظام آموزش عالی. 102
پیشنهادهایی جهت بهبود کیفیت آموزش به منظور توسعه اشتغال دانش اموختگان. 104
پیشنهادهای برای تحقیقات آتی. 105
ضمیمه( پرسشنامه محقق ساخته) 113
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
بحث اشتغال و بیکاری امروزه به یکی از اساسیترین مسایل جوامع تبدیل شده است. مساله بیکاری در دو قرن اخیر با تاثیر پذیری فعالیتهای اقتصادی از سیستم اقتصاد سرمایهداری و جایگزینی پارادایم سودگرایی به جای رفع نیاز در اکثر کشورها به یک مشکل اقتصادی – اجتماعی تبدیل گردیده است. بیکاری به صورت حاد از قرن هجدهم در جوامع صنعتی به عنوان یک مساله و مشکل اجتماعی مطرح گردید که ناشی از انقلاب صنعتی و تغییر الگوهای تولید، مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و توجه سرمایهداران به کسب سود و ایجاد نیاز جدید به منظور کسب سود بیشتر به جای توجه به رفع نیازهای واقعی جوامع بود، امروزه جوامع در حال توسعه بیشتر از جوامع صنعتی در معرض آسیبها و چالشهای ناشی از بیکاری نیرویکار قرار دارند.
نقش و اهمیت نیروی انسانی در فرایند تولید جوامع بشری به عنوان مهمترین عامل تولید جلوهگر و مشخص شده، که در نیم قرن گذشته بخش قابل توجهای از پیشرفت کشورهای توسعهیافته مرهون تحول در نیروی انسانی کارآزموده و متخصص آنها بوده است. برای تربیت و رشد انسانهای با کفایت و توانا و به تبع آن سرعت بخشیدن به فرایند تبدیل عامل کار به سرمایههای انسانی در جوامع بشری، لازم است مسایل نیروی انسانی به خوبی شناسایی شود، اما شناسایی مسایل به تنهایی کافی نیست، تربیت و پرورش منابع انسانی نیز لازم است و از آن گذشته استفاده بهینه از منابع مذکور به برنامه دقیق و منسجم نیازمند است . بیکاری اقشار مختلف به طور عام و بیکاری اقشار تحصیلکرده دانشگاهی به طور خاص، از شوم ترین و خطرناک ترین پدیده های عصر کنونی و زاییده ماشینیسم دنیای مدرن است . بیکار مظلوم ترین انسان عصر کنونی است . زیرا جامعه بر اثر خودپسندی ، زیاده طلبی و بی عدالتی ، طبیعی ترین حقوق خدادادی او ، یعنی فرصت بروز استعداد و خلاقیت های کاری و ادامه حیات ارزشمندانه و در یک کلام “فرصت اشتغال” را از او ربوده است. (ملک پور، محمدی، 1392).
تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه، ترویج و ارتقای دانش، گسترش تحقیق و فراهم ساختن زمینه مساعد برای توسعه کشور، یکی از وظایف مهم آموزش عالی است. نظام آموزش عالی در تامین و تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص، به منظور مشارکت در برنامه های سازندگی هر کشور، نقش و جایگاه منحصر به فردی دارد. چنانچه به هدف هایی که این نظام وظیفه تحقق انها را به عهده دارد به خوبی نگریسته شود، به رسالت آن در تربیت نیروی انسانی متخصص، سهم عظیم این نیروها در رفع تنگناها و کمک به پیشبرد امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی در فرایند توسعه بیش از پیش واقف می شویم.
نقش و جایگاه آموزش عالی در این عرصه زمانی اشکار می شود که بدانیم پیش بینی ها و براوردهای علمی، تغییرات و پیشرفت های سریعی را در حوزه فناوری و به تبع ان در کارکرد نهادهای اقتصادی جامعه پدید می اورد. لذا، از انجا که آموزش عالی افراد را با مهارتهای فنی و علمی مناسبی تربیت و اماده می کند، یکی از عناصر کلیدی در پیوند بین دانش علمی و کاربردهای ان به منظور تحقق پیشرفتهای اقتصادی محسوب می شود. به هر حال، ساختار اقتصادی جوامع به شدت در حال تغییر است و این امر نیاز به مهارتها، تواناییها و قابلیتهای جدید را افزایش میدهد. بنابراین، بسیار مهم به نظر می رسد که سیاستگذاران ارشد، تحولات و تغییرات اقتصادی و صنعتی را درك و روشن کنند، که چگونه میتوان نظام آموزش عالی را با این شرایط نوین تطبیق داد. توجه به این امر در کاهش نگرانیها در خصوص بیکاری وسیع دانش آموختگان مؤثر است. به همین دلیل، برای پاسخگویی به تقاضای بازار کار برای دستیابی به نیروی کار ماهر و کارآمد، همه کشورها توجه خاصی را به مقوله آموزش عالی معطوف داشته اند(بازرگان، 1391).
بیان مساله
اشتغال و بیکاری نیروی انسانی از مهمترین مسایل جوامع انسانی معاصر است، که در کشور ما، با توجه به عدم توازن ساختارهای جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، جمعیتی و سیاسی، نقش و سهم قابل توجهی را در میزان استمرار فرایند توسعه بر عهده دارد. بیکاری دانش آموختگان آموزش عالی کشور که مهمترین بخش سرمایه انسانی به حساب میآیند، طبعا دارای آثار و پیامدهای پیچیده و زیانباری در حیات اجتماعی کشور است، نخست به دلیل آنکه سهم قابل توجهی از منابع انسانی و محدود کشور ، صرف تربیت این گروه می شود و دوم اینکه طی دهه اخیر، به نحو فزاینده، سطح پیشرفت و توسعه کشور ، تحت تاثیر نحوه استفاده از سرمایه انسانی قرار گرفته است و دانشآموختگان آموزش عالی، مظهر و نمونه اعلای سرمایههای انسانی جامعه محسوب می شوند ( صنعت خواه، 1388).
از طرفی، ادامه روند فعلی نیز چشم انداز اشتغال آینده این گروه را تیرهتر مینماید. این پیش بینی و استدلالهای مربوط به حساسیت بیکاری این گروه، لزوم برنامهریزی اصولی و تدوین سیاستهای دقیق برای تنظیم عرضه و تقاضای نیروی انسانی متخصص را برای توجه بیشتر مسئولان و برنامهریزان، مورد تاکید قرار داده است. تحقق این امر نیازمند تولید اطلاعات و پردازش آن برای شناخت واقعیتهای درونی است و عنصر پژوهش در کلیه ابعاد آن، میتواند در تولید این اطلاعات، پردازش آن، و چگونگی به کارگیری آن، نقش کلیدی بازی کند( صبوحی، 1380).
گسترش دانشگاهها در سالهای گذشته باعث افزایش تعداد دانشآموختگان در بیشتر رشتهها گردیده است. از آن جا که بخش مهمی از سرمایههای ملی صرف آموزش عالی میشود، به نظر می رسد که دانش آموختگان دانشگاهها پس از فراغت از تحصیل نباید مدت زیاد بیکار مانده و باید سریعا جذب بازارکار شوند. بنابراین تحقیق در زمینههای اشتغال و تعیین سرنوشت شغلی دانش اموختگان اقدام مفیدی محسوب میشود و مشخص نمودن اینکه آیا بازده و محصول یک نظام با رسالت و اهداف آن هماهنگی داشته و پاسخ گوی نیاز جامعه میباشد یا نه، با کمک پژوهشهایی که در این زمینه انجام میشود، امکان پذیر است (سعیدی رضوانی، 1389).
در دنیای رقابتی امروز پیدا كردن شغلی مناسب با آموزش و تخصصی كه افراد كسب نمود اند به موضوعی چالشی تبدیل شده است در این میان دانستن این موضوع كه چه عواملی می تواند بر انتخاب كردن شغل تاثیر بگذارد از اهمیت زیادی برخوردار است. این عوامل با توجه به متفاوت بودن محیط های فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، اجتماعی وتكنولوژی میتواند متفاوت باشد. هر یك از این محیطها می تواند در برگیرنده عواملی باشند كه بر استخدام افراد تاثیرگذار باشد ( شاهسواری و غفاری، 1390).
تحقیقات زیادی در این زمینه در رشتههای مختلف از جمله کتابداری، پرستاری، کشاورزی انجام شده است،
از جمله پژوهشی که ملک پور، محمدی، (1382)، با عنوان بررسی زمینهها و موانع اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی مقطع کارشناسی رشتههای علوم انسانی شهرستان بیجار انجام دادهاند. همچنین پژوهش منصوریان (1391) که با عنوان “نگرش دانشجویان و دانشآموختگان دکتری کتابدای و اطلاع رسانی درباره چشم انداز فرصتهای شغلی این رشته “، صورت گرفته است، اما در رشته تکنولوژی آموزشی تحقیقی که درارتباط با وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان این رشته باشد به چشم نمیخورد و لذا هدف از این پژوهش بررسی چالشهای جذب دانشآموختگان رشته تکنولوژی آموزشی و ارایه راهکارهاست.
باید به این نکته توجه داشت که آموزش عالی به تنهایی قادر به حل این معضلات نمیباشد و نظام آموزشی ثمره ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشور است و ریشه یابی مشکلات و واقعیتها و مسایل می تواند نقطه آغازی برای چاره جویی یا تخفیف مساله باشد. با عنایت به اینکه افراد در جایگاه شغلی متناسب با رشته تخصصی خود قاعدتا میتوانند موثرتر باشند، بررسی مقوله آموزش عالی و ارتباط آن با نیازهای بازار کار میتواند مقدمهای بر تغیرات بعدی در جهت هماهنگی بیشتر باشد. این نیاز در مورد علوم انسانی محسوس تر است، لذا پژوهش حاضر به بررسی و شناسایی موانع اشتغال فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی میپردازد. این پژوهش با درک چنین رسالتی تهیه شده است.
با توجه به موارد مذکور میتوان گفت که هدف از پژوهش حاضر ریشه یابی موانع جذب دانشجویان تکنولوژی آموزشی از دیدگاه استادان و دانشجویان این رشته میباشد. ضمن اینکه در پایان برای رفع برخی از موانع موجود راهکارهایی مطرح می شود که برگرفته از نظرات دانشجویان و استادان این رشته و اعضای انجمنهای علمی رشته تکنولوژی آموزشی میباشد. باشد که راهی بسوی درک تازهای از رشته تکنولوژی آموزشی و کاربردیتر کردن این رشته در فضای اشتغال برداشته شود و پیشنهاد راهکارهای اساسی گامی در راستای پاسخگویی به رفع موانع موجود باشد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
تحقیق در زمینههای اشتغال و تعیین سرنوشت شغلی دانشآموختگان اقدام مفیدی محسوب می شود و مشخص نمودن اینکه آیا بازده و محصول یک نظام با رسالت و اهداف آن هماهنگی داشته و پاسخ گوی نیاز جامعه میباشد یا نه، با کمک پژوهشهایی در این زمینه امکان پذیر است.
در این زمینه ارتباط با دانش آموختگان و بررسی وضعیت شغلی آنان و تعیین میزان واقعی بیکاران هر رشته و بررسی علل و عوامل این مساله از اقدامات ضروری محسوب میگردد. به همین دلیل، اطلاع از سرنوشت شغلی دانش آموختگان هر رشتهای از اولویتهای تحقیقاتی در آن رشته است.
استفاده نادرست از نیروی انسانی تربیت شده که عدم جذب دانشآموختگان و یا استفاده غیرتخصصی از آنها در سایر مشاغل یکی از وجوه آن است؛ یک ضایعه مادی و معنوی است که در نهایت موجب از دست رفتن سرمایههای مملکت خواهد شد بنابر این لازم است وضعیت دانشآموختگان از جنبههایی که به جذب آنها در مشاغل مربوطه ارتباط دارد مشخص گردد چرا که شناسایی آنها به منظور رفع این موانع ضروری به نظر میرسد (سعیدی رضوانی، 1389).
مساله نیروی انسانی وسرمایه انسانی مقولهای است که با عوامل بسیاری در ارتباط میباشد. ویژگی کشورهای جهان سوم نیز به این پیچیدگی می افزاید. از یک سو عرضه نیروی انسانی با متغیرهایی همچون رشد جمعیت، توزیع سنی و جنسی جمعیت، مهاجرت و نرخ مهاجرت زنان در ارتباط است و از سوی دیگر تقاضای نیروی انسانی با متغیرهایی چون حجم سرمایه گذاری، تکنولوژی و رشد اقتصادی ارتباط پیدا می کند. (انتظاریان،1390).
بر این اساس تربیت نیروی متخصص، ایجاد اشتغال و استفاده از خدمات آنها در زمره مشغولیتهای مهم هرسیستم آموزش عالی است. چرا که اشتغال دانش اموختگان مراکز آموزش عالی یکی از شاخصهای مهم برای ارزشیابی درجه اثر بخشی آنهاست، به طوری که اتحادیه بین المللی دانشگاه ها[1] ، بر آن تاکید میکند. بدیهی است هنگامی که کسب مهارت و ایجاد تخصصهای مختلف با نیازهای جامعه هماهنگ باشد از هدر رفتن منابع مالی، ناامیدی در قشر جوان و فرهیخته جامعه که به عنوان سرمایههای توانمند و منابع انسانی مطرح هستند، جلوگیری میگردد و علاوه بر این استفاده مناسب از این سرمایه بی بدیل وسرنوشت ساز، کشور را به سمت توسعه روز افزون سوق میدهد. اگاهی از وضعیت شغلی دانش اموختگان دانشگاهها به منظور فراهم آوردن اطلاعات موردنیاز برنامههای آینده ضروری است. (سعیدی رضوانی ،1389).
پرسشهای تحقیق
تا چه اندازه بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی ناشی از عوامل اقتصادی است؟
بین عوامل اجتماعی و بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی چه رابطهای وجود دارد؟
عامل شاخصههای فردی (توانمند سازیهای شغلی) به چه میزانی در بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی مؤثر است؟
به جه میزان عوامل فرهنگی – اجتماعی در بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی نقش دارد؟
آیا بین متغیر زمینهای (جنسیت) و بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی رابطه وجود دارد؟
آیا بین متغیر زمینه ای (سطح تحصیلات ) و بیکاری فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی رابطه وجود دارد؟
در راستای رفع موانع موجود اشتغال فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی چه راهکارهایی میتواند کارساز باشد؟
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-07-04] [ 07:47:00 ب.ظ ]
|