1- شناخت نقش طبقه اقتصادی و اجتماعی در انتخاب همسر
2- آشنایی با تفاوتهایی است که بین دیدگاههای جوانان شهر تهران از نقطه نظر طبقه اجتماعی اقتصادی درباره معیارهای انتخاب همسر وجود دارد .
3- تاثیر تفاوت نسلی بر دیدگاه جوانان شهر تهران از نظر طبقه اجتماعی اقتصادی درباره معیارهای انتخاب همسر
سوالات تحقیق بدین قرار است :
نقش طبقه اقتصادی اجتماعی در انتخاب همسرچیست؟
تفاوت نسلی در بین جوانان شهر تهران، از نقطه نظر طبقه اقتصادی اجتماعی چه ثاثیری بر معیارهای اقتصادی دارد؟
بین طبقه بالا و معیار تناسب موقعیت اقتصادی خانواده(مانند داشتن شغل، وضع اقتصادی و درآمد یکسان) رابطه وجود دارد؟
بین طبقه متوسط و معیار تناسب اجتماعی خانواده(مانند داشتن زبان و قومیت یکسان ، تحصیلات یکسان) رابطه وجود دارد؟
بین طبقه پایین و معیار توافق اخلاقی و مذهبی ( مانند عفت و پاکدامنی ، اصالت خانوادگی )رابطه وجود دارد؟
آیا در هر طبقه ای ،زنان و مردان از همسران خویش تصوری شبیه پدران و مادران خود دارند. (بازگشت به شبیه خود)
در هر طبقه ای، احتمال ازدواج زنان و مردان در مجاورت مکانی (محل زندگی، محل کار) وجود دارد؟
– تعریف ازدواج
کارلسون دراثرش انطباقپذیری وارتباط در ازدواج این تعریف را از ازدواج به دست میدهد: «ازدواج فرایندی از کنش مقابل بین دو فرد یک مردویک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشتهاند و به طور کلی عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته و بدان ازدواج اطلاق شده است.»
کلودی لوی اشتروس معتقد است که «ازدواج برخوردی است دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت، یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی.»
گونتر، اثرش را به نام «ازدواج، اشکال و منشاء آن» با بحث از حیات و روابط جنسی بین حیوانات آغاز میکند و این از آن روست که ازدواج دارای منشاء زیستی و جسمانی است. اما بر این حیات زیستی وحیوانی، فرهنگ نیز افزوده شده است تا به زعم لوی اشتروس در اثرش ساختهای اساسی خویشاوندی موجبات دگرگونی حیات طبیعی را فراهم آورد و در نتیجه برآیندی نو پدید آید.
ازدواج و قرارداد ناشی از آن نوعی تقدس است. برخی تا آنجا پیش میروند که تقدس زوجیت را مهمترین وجه تمایز آن از دیگر روابط بین انسانها میدانند (ساروخانی، 1382 :23).
2-2- تعریف طبقه اجتماعی
طبقه اجتماعی نوعی قشربندی است ک در آن قشرها به وسیله مقررات قانونی یا مذهبی ایجاد نمیشوند و عضویت بر مبنای موقعیت موروثی نیست.همچنین طبقه اجتماعی؛ گروهبندی وسیعی از افراد است که دارای منابع اقتصادی مشترکی هستند.نظامهای طبقاتی انعطافپذیرترین نظامهای قشربندی هستند.هیچگونه محدودیتهای رسمی درباره ازدواج میان گروهی بین افراد متعلق به طبقات مختلف وجود ندارد.طبقه یک فرد تا اندازهای اکتسابی است؛ نه این که صرفاً در هنگام تولد منسوب گردد.تحرک اجتماعی؛ حرکت صعودی یا نزولی در ساخت طبقاتی؛ بسیار معمولتر از انواع دیگر است. طبقات به تفاوتهای اقتصادی میان گروهبندیهای افراد و نابرابری در تملک و کنترل منابع مادی بستگی دارند.نظامهای طبقاتی اساساً از طریق ارتباطات گسترده غیرشخصی عمل میکنند. پایههای اصلی اختلافات طبقاتی؛ تفاوت در ثروت و شغل است.ثروتمندان، تاجران، کارفرمایان، صاحبان صنایع و مدیران اجرایی؛ معمولاً در طبقه بالا قرار دارند. کارمندان و کارکنان متخصص حرفهای؛ طبقه متوسط را تشکیل میدهند. طبقه کارگر معمولاً در کارهای دستی و مشاغل زراعتی و باربری اشتغال دارند.
2-3- انواع طبقه اجتماعی
به طور کلی جامعه شناسان سه طبقه ی اجتماعی را مشخص می کنند.
طبقه ی ممتاز : این طبقه ی بخش ِ کوچکی از جمعیت را تشکیل می دهد .( حدود ِ ۱۰ درصد ) و چندان مورد ِ توجه ِ جامعه شناسان نبوده است . این طبقه شامل ِ اشراف ِ زمین دار و کسانی است که از راه مالکیت بر زمین، تجارت، مستغلات و امثال ِ آن امرار معاش می کنند و مارکسیست ها، آنها را بورژوازی می نامند . مستخدمان ِ عالی رتبه ی دولت، روسای نیروهای نظامی و اعضای حکومت را نیز می توان در همین ردیف جای داد .
طبقه ی متوسط ( میانی ) : این طبقه را کارگران ِ متخصص و کارمندان تشکیل می دهند . مثلا ً معلمان، پزشکان، استادان ِ دانشگاه، روحانیون، مدیران ِ کارخانه ها، کارکنان ِ دفتری، مستخدمان ِ دولت و غیره .
طبقه ی کارگر : این طبقه از کارکنان ِ خدمات و کارگران ِ یدی مثلا ً پیشخدمت، آشپز، مکانیک ِ اتوموبیل، بنا، رفتگر، کارگران ِ کارخانه ها و غیره تشکیل می شود که مارکس ایشان را پرولتاریا نامید .
اساس نابرابری ، شکل گیری نوعی نظام توزیعی نامتعادل است. این نظام توزیعی نابرابر به فرصت های زندگی مربوط می شود و نابرابری را به توزیع این فرصت ها تسری می دهند. فرصت های زندگی با گذر زمان متنوع و گسترده می شوند که معمولاً در سه گروه طبقه بندی می کنند عبارتند از؛ ۱ قدرت، ۲ رفاه و ۳ منزلت. قدرت بنیاد سیاسی نابرابری، رفاه بنیاد مادی یا اقتصادی نابرابری و بالاخره منزلت بنیاد اجتماعی فرهنگی نابرابری را شکل بخشیده و به نظامی از ارزش ها پیوند می زنند.
با توجه به اینکه پایه وجود سلسله مراتب اجتماعی که بر نابرابری استوار است، مفهوم طبقه اجتماعی تعریف می شود. نابرابری از سرمنشاء اصلی سرچشمه می گیرد که عبارتند از استثمار اقتصادی، سرکوب سیاسی و سلطه فرهنگی. چنانچه ملاحظه می شود باز هم سه بعد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در شکل گیری طبقه اجتماعی نیز دخیل اند. به بیان دیگر در دل کلیت جامعه به زعم برخی از اندیشمندان در دل ساختار جامعه، سه خرده ساخت یعنی خرده ساخت سیاسی، خرده ساخت اقتصادی و خرده ساخت فرهنگی در تمامی لحظات در حال کنش و واکنش دائمی اند و حاصل این کنش و واکنش شکل کلی و ویژگی های پدیده های اجتماعی را رقم می زند. یکی از پدیده های مورد اشاره طبقه اجتماعی است. طبقه اجتماعی به مکان خاص افراد و گروه های اجتماعی در سازمان جامعه اطلاق می شود. به بیان دیگر مردمانی که در لایه اجتماعی اقتصادی مشابهی جای دارند، اعضای طبقه اجتماعی خاصی را تشکیل می دهند. برخی از متفکران بحث های اجتماعی، در تعریف طبقه اجتماعی پا را فراتر گذاشته از همان سه بعد مورد بحث سود جسته و بیان داشته اند که «طبقه اجتماعی تعداد وسیعی از آدمیانی را دربرمی گیرد که از نظر ثروت، قدرت و پرستیژ یا منزلت، نزدیک به هم رتبه بندی می شوند حال اگر گروهی از آدمیان از نظر ویژگی خاصی مشترک باشند، لیکن از نظر ثروت، قدرت و پرستیژ تفاوت های فاحشی داشته باشند، قشری خاص را پدید می آورند. مثلاً هنگامی که از مفهوم دانشجو، روحانی، نظامی و نظایر آنها استفاده می شود به قشرهای مختلف توجه شده است که به رغم ویژگی مشترک تفاوت های چشمگیری می توانند داشته باشند.
هنگام بحث از طبقه اجتماعی، باید به تفاوت طبقه اجتماعی با مفاهیم دیگری که نوعی لایه بندی و رتبه بندی اجتماعی را نشان می دهند، توجه ویژه مبذول داشت تا بر پیچیدگی و اغتشاش مفهومی که فی نفسه وجود دارد، افزوده نشود. طبقه اجتماعی را یکی از اشکال طبقه بندی و تمایزات اجتماعی می دانند که عمده بر معیارهای اقتصادی استوار است. حرکت از طبقه یی به طبقه دیگر را تحرک عمودی می نامند که برعکس تحرک افقی با دگرگونی جایگاه و منزلت و ثروت فرد همراه است. تحرک عمودی از طبقه بالا به پایین تر را تحرک عمودی منفی و از طبقه پایین به بالاتر را تحرک عمودی مثبت نام داده اند. تحرک عمودی در نظام های ماقبل سرمایه داری فوق العاده محدود و سخت تر بوده است. بخش بزرگی از افراد در طبقه یی به دنیا می آمدند و تا آخر عمر در همان طبقه می ماندند. جوامع صنعتی مدرن که به خصوص بر نوعی محدود از مردمسالاری استوارند، بیشترین امکان تحرک عمودی را در اختیار فرد قرار می دهند.
در این تحقیق ما بر نظرات وبر تاکید داریم. ماکس وبر جامعه شناس ژرف اندیش آلمانی به سه بعد مشخص برای تعریف طبقه اشاره کرده است که عبارتند از بعد سیاسی (قدرت)، بعد اقتصادی (ثروت) و بالاخره بعد فرهنگی (منزلت یا پرستیژ). اهمیت این ابعاد در آن است که از عمده کردن درآمد جلوگیری به عمل می آورد. مثالی که در منابع برای نقد تعریف درآمدی طبقه اجتماعی به کار می رود، ثروت مافیای مواد مخدر است. بدیهی است افراد عضو مافیای یاد شده صرفاً به دلیل داشتن ثروت عظیم نمی توانند عضو بالاترین طبقه اجتماعی تلقی شوند. از این رو درآمد آن هم معمولاً درآمد کسب شده در یک سال از طریق کار مشروع، تنها یکی از شاخص های شناخت و تعریف طبقه اجتماعی است. قدرت به معنای وبری آن یعنی توان بسیج
سایت های دیگر :
[شنبه 1399-03-03] [ 12:50:00 ق.ظ ]
|