کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



 



علایمی در کودک که بیان کننده احتمال وجود یک مشکل جدی در وی می باشد را نشانه خطر می نامند(2). در استراتژی مانا کودکان کمتر از پنج سال را در دو گروه سنی کمتر از دو ماه و دو ماهه تاپنج ساله در نظر می‌گیرند.

نشانه های خطر در کودک کمتر از دو ماه شامل:

کاهش قدرت مکیدن
ت
شنج
استفراغ مکررتنفس تند
توکشیده شدن قفسه سینه
ناله کردنپرش پره‌های بینی
کاهش سطح هوشیاری
بیقراری و تحریک پذیریتحرک کمتر از معمول و بی‌حالی
برآمدگی ملاج
درجه حرارت بالا(بیشتر از 37)
درجه حرارت پایین(کمتر از 36)
خون در مدفوع
رنگ پریدگی شدید
سیانوز
زردی 24ساعت اول(2).
نشانه‌های خطردر کودک دو ماهه تا پنج ساله شامل :

قادر به نوشیدن وخوردن نباشد
استفراغ هر چیزی که می خورد
خواب آلودگی غیرعادی یا عدم هوشیاری
تنفس تند یا صدادار
تشنج
ورم کردن
خون در مدفوع(2).
پنج نشانه اصلی در کودکان کمتر از پنج سال شامل :

سرفه یا تنفس مشکل(تنفس تند،تنفس صدادار)
اسهال
ناراحتی گوش
گلودرد
تب(2).
علل اصلی مرگ و میرکودکان کمتر از پنج سال عفونت‌های حاد تنفسی و اسهال می‌باشدکه این بیماری‌ها دارای علایم و نشانه‌هایی هستند و برخی از این علایم، نشانه خطر در کودک می‌باشدکه اگر اقدامات لازم در موردآنها صورت نگیرد عوارض جبران ناپذیر و حتی مرگ را برای کودک در پی خواهند داشت و همچنین هزینه‌های درمانی سنگینی را به جامعه تحمیل خواهد کرد.

1-3) عفونت های تنفسی

در مورد عفونت های حاد تنفسی[1](ARI) باید گفت که شایعترین بیماری در کودکان است(3). به طور متوسط هر کودک کمتر از پنج سال در هر سال پنج بار مبتلا به ARI می‌شود(6). ARI نقش مهمی در ابتلا و میرایی کودکان کمتر از پنج سال در سراسر جهان دارد(7). این بیماری تقریبا باعث مرگ1/4 میلیون کودک در جهان می شود(6). سازمان جهانی بهداشت[2](WHO)در سال1990 تخمین زد که ARI بیشترین دلایل متعارف مرگ در کودکان کمتر از پنج سال را شامل می شود،  ARI در حقیقت علت اصلی مرگ قابل پیشگیری در بین این کودکان در کشورهای در حال توسعه است،30 درصد از مرگ و میر کودکان این کشورها ناشی از ARI می‌باشد(7). امروزه در مقابل هر کودکی که در کشورهای توسعه یافته به علت ARI می میرد در کشورهای جهان سوم 35 کودک به همین دلیل جان می بازد(3). حدود90 درصد از مرگ‌های ناشی از ARI به علت پنومونی است که منشاء میکروبی دارد(6). انواع عفونت‌های تنفسی ممکن است درکودکان اتفاق افتد که شامل نازوفارنژیت، برونشیت، اوتیت میانی و غیره می‌باشد(3). حدود یک سوم علت مراجعه والدین برای ویزیت کودکان خود ابتلا به اوتیت میانی است، اوتیت میانی عفونت گوش میانی است که از عوارض عفونت‌های حاد تنفسی فوقانی می باشد(8). علت عمده ناشنوایی در افراد اوتیت میانی است(6). گلودرد علامت اولیه تقریبا یک سوم از عفونت‌های دستگاه تنفسی فوقانی است(8). افتراق گلودرد استرپتوکوکی از گلودرد غیراسترپتوکوکی در کودکان باید مورد توجه قرار گیرد.

1-4) اسهال

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-03-02] [ 10:54:00 ب.ظ ]




موفق نخواهد بود، زیرا این رویکردها تغییرات عصب شناختی را که سوء مصرف مواد روی مسیرهای عصبی انگیزش مغز ایجاد می کنند، در نظر نمی گیرد.

 آنچه مهم است، اعتیاد قابل پیشگیری و قابل درمان است، اما درمان آن ساده نیست، زیرا اعتیاد ابعاد گوناگون دارد و جنبه های مختلف زندگی فرد را مختل می کند. هدف از هر نوع درمان این است که فرد بتواند مصرف مواد خود را قطع نموده، به سبک زندگی عاری از مواد بازگشته و کارکرد خود را در خانواده، محل کار و اجتماع بدست آورد.

 برنامه های مؤثر در درمان اعتیاد نوعاً از اجزای مختلفی تشکیل یافته که هر کدام به یکی از جنبه های بیماری اعتیاد یا عوارض آن می پردازد. بهترین نتایج درمانی زمانی بدست می آید که رویکردی چند رشته ای و جامع شامل مداخلات متنوع دارویی و روان شناختی برای پاسخ به نیازهای گوناگون به کار گرفته شود

2-1 بیان مساله
انسان از دیرباز با مواد تخدیر کننده آشنایی داشته است. زندگی مدرن زمینه ساز تبدیل این آشنایی به بحرانی شده است که امروزه از مشکلات بزرگ در حوزه سلامت به شمار می رود. اعتیاد یک معضل جدی، عمیق و همه جانبه است که مورد توجه علوم مختلف قرار دارد و سوء مصرف مواد به عنوان یک اختلال در روان شناسی مورد توجه بوده است. اختلال سوء مصرف مواد از جمله نابهنجاری هایی است که تلاش های زیادی از سوی بخش های مختلف برای درمان آن انجام شده است.

وابستگی به مواد افیونی به مجموعه ای از نشانه های فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری اطلاق میشود که مجموعا نشان دهنده تداوم استفاده از مواد افیونی با وجود مشکلات شدید ناشی از مصرف آن میباشد. نسبت ابتلاء مردان به زنان در حدود 3 به 1 بوده و مصرف کنندگان مواد افیونی عموما مصرف مواد را در دوره نوجوانی و اوایل دهه سوم عمر شروع میکنند. در حال حاضر اکثر افراد وابسته به مواد افیونی در دهه چهارم و پنجم عمر میباشند. اختلالات مرتبط با مواد شایع ترین اختلالات روانی در مردان و دومین اختلال روانپزشکی شایع در کل جمعیت میباشند (سادوک[33] ،2007).

پدیده وابستگی و سوء مصرف مواد افیونی (تریاک و هروئین) امروزه به یک معضل بزرگ جهانی تبدیل شده است و پس از بحران هسته ای، انفجار جمعیت و آلودگی محیط زیست به عنوان چهارمین مسئله بحران ساز، ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است (مولودی، 1380) مصرف مواد مخدر و دیگر ترکیبات اعتیادآور به علت اثرات دارویی ویژه خود تغییراتی در سطح فیزیولوژی و بیولوژی شخص به وجود می آوردکه قسمت مهم این تغییرات بر روی سلسله اعصاب مرکزی و محیطی انجام می گیرد و در نتیجه بر روی حالات جسمانی-  روانی فرد اثر می گذارد.

تسکین موقت آلام روحی مانند اضطراب، افسردگی و بی قراری و تسکین موقت دردهای جسمانی و احساس رضایت و آرامش درونی موقت، تشدید موقت عاطفه مثبت و میزان هوشیاری از جمله نتایج مصرف این مواد است و چون اغلب معتادین قبل از اینکه به اعتیاد روی آورند با مشکلاتی متعدد مانند اضطراب، افسردگی، بی قراری، ناراحتی و عصبانیت و تضادهای گوناگون مواجه بوده اند لذا مصارف اولیه مواد مخدر ممکن است در کوتاه مدت سبب تسکین ناراحتیهای فوق گردد و ترک ناگهانی و یا کاهش مصرف مواد مخدر پس از ایجاد وابستگی بدنی نسبت به دارو سبب اختلالاتی می گردد مانند بی قراری، اضطراب، خستگی مفرط، گیجی، حالات تهوع، استفراغ و اسهال، عدم تمرکز شدید و پاشیدگی افکار. در چنین مرحله ای معتاد با چنین حالاتی روبرو می گردد که در واقع برگشت تمای مشکلات قبلی به گونه ای مضاعف است. بنابراین تنها راه فرار از آن را استفاده مجدد دارو می بیند.

وابستگی فرد معتاد نسبت به ماده مخدر صرفاً بدنی نیست و جنبه های وابستگی روانی آن به دارو در رابطه با مشکلات شخصیتی، هیجانی و روانی فرد در جریان تداوم اعتیاد از اهمیت اولیه برخوردار است. پیشینه تحقیقات مختلف حاکی از این است که مداخلات شناختی در درمان افسردگی (منیکا[34]و اسگار[35]، پارکر[36] و پریچ[37]، 2011) در مدیریت خشم (مورلند[38] و همکاران، 2011) در بیماران روانی (حس[39] و کلینبرگ[40]، 2011) و در مورد بیماران وابسته به مواد (المستید[41]، استرو[42]، و کارل[43] 2010) میتواند به تغییرات معناداری منجر شود.

 در مورد تأثیر و کارایی مداخله های شناختی ـ رفتاری در درمان اختلال های مصرف مواد، ارزشیابی های زیادی صورت گرفته که نتایج آن ها نشان دهنده کارایی این رویکرد درمانی است. در این تحقیقات، کارایی رویکرد شناخت ـ رفتار درمانگری و گروه کنترل مقایسه شده است (سرودی[44] وهمکاران، 2008 ). در سالهای اخیر این نوع درمان پیشرفت زیادی کرده است و روشهایی ایجاد شده است که به نحو وسیعی در درمان افسردگی، اضطراب، ترس، درد و اعتیاد کارایی دارد. نتایج پژوهش مک گاورن[45] (2009) نیز در مورد میزان بهبودی اعتیاد به مواد مخدر نشان می دهد که از بین انواع مدلهای مختلف درمان، روش شناختی ـ رفتاری از بیشترین میزان تأثیر برخوردار بوده است.

تحقیق حاضر به طور کلی بر آن است که تأثیر رویکرد شناختی رفتاری گروهی بر بهبود علائم افسردگی بیماران وابسته به مواد افیونی و همچنین افزایش سلامت عمومی این بیماران را در درازمدت بررسی کند. در ضمن این رویکرد چه تأثیری در مولفه های سلامت عمومی (اختلال در کنش اجتماعی، نشانه های اجتماعی، علائم اضطراب و علائم افسردگی) میتواند داشته باشد. اما در مورد اثربخشی شناختی ـ رفتاری بر معتادین مواد افیونی تناقضاتی از نتایج تحقیقات گذشته وجود دارد. در تحقیقی از مومنی (1392) نتایج نشان داده که این رویکرد درمانی در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخشی چندانی بر بهبود روابط اجتماعی معتادان مواد افیونی نداشته است.

این در حالی است که پرینس[46] (2009) در تحقیقی نشان میدهد که این روش درمانی در بهبود وضعیت روانی اجتماعی معتادین نقش مهمی دارد. با توجه به این تناقضات و ابهامات موجود در مورد تأثیر گذاری بلندمدت یا کوتاه مدت این شیوه درمانی و اینکه این شیوه درمان به چه میزان میتواند روی سلامت عمومی بیماران و مولفه های آن تأثیر بگذارد سؤالاتی در این بین پیش می آید مبنی بر اینکه:

 آیا این شیوه درمانی میتواند تأثیر قابل توجه ای روی عملکرد بین فردی و کیفیت زندگی این بیماران در درازمدت بگذارد؟ آیا این میزان تأثیرگذاری اثرات بلند مدت و بادوامی  بر بیماران میگذارد یا فقط اثرات کوتاه مدت میگذارد؟ آیا این شیوه درمانی میتواند اثرات مفید و مثبتی روی فرد گذارد یا اینکه نه فقط اثرات منفی اعتیاد را به نحوی میتواند فقط کاهش دهد؟ و در نهایت با توجه به تحقیقات اندکی که در مورد اثربخشی این شیوه درمانی بر سلامت عمومی معتادین در ایران انجام شده، تحقیق حاضر به تعیین میزان اثربخشی گروه درمانی شناختی _ رفتاری بر سلامت عمومی بیماران وابسته به مواد افیونی در درازمدت پرداخته است.

3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
جهان در حال حاضر با بحران مواد مخدر به عنوان یک تهدید جدی مواجه است و اهمیت آن به حدی است که به عنوان یکی از چهار بحران عمده جهانی موجود در کنار تهدید اتمی، آلودگی محیط زیست و فقر مورد توجه قرار گرفته است. این آمار بر طبق آمار رسمی در حدود 200 میلیون نفر یا به عبارتی 5 درصد کل جمعیت عمومی در دنیا را وابسته یا سوء مصرف 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ب.ظ ]




سازگاری اجتماعی[13] به عنوان مهمترین نشانه سلامت روان از مباحثی است که در دهه­های اخیر توجه بسیاری از جامعه­شناسان، روان­شناسان و به ­ویژه مربیان را به خود جلب کرده است (نظیری، 1381، به نقل از مظاهری و همکاران، 1385 :17). از دیدگاه انجمن روانشناسی آمریکا سازگاری اجتماعی هماهنگ ساختن رفتار به منظور برآورده ساختن نیازهای محیطی است که غالباً مستلزم تکانه­ها، هیجانات یا نگرش­ها می­باشد (حجاری و همکاران، 1385: 52). گودشتاین و لانیون[14](1995، به نقل از خوش کنش و همکاران، 1389) سازگاری را فرایند پیوسته­ای تعریف کرده­اند که در آن، تجارب یادگیری اجتماعی شخص توانایی و مهارت­هایی را فراهم می­سازد که از آن طریق می­توان به ارضای نیاز­ها پرداخت.

پژوهشهای متعددی در نظام­های آموزشی مختلف انجام شده است و به صورت تجربی نیز رابطه و اثر مثبت و معنادار عوامل انگیزشی و سازگاری اجتماعی را با عملکرد تحصیلی نشان داده است. این در حالی است که در نظام آموزشی ایران و به ویژه در شهر ابرکوه، پژوهشی که به طور خاص و با روش علمی رابطه این متغیرها را بررسی کرده باشد، انجام نشده است. لذا در این تحقیق، رابطه عوامل انگیزش تحصیلی و سازگاری اجتماعی با عملکرد تحصیلی در دوره متوسطه به عنوان یک نیاز اساسی در برنامه ریزی­های آموزشی  بررسی شد.

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش:انگیزه­ها نیرویی قوی در فرآیند یاددهی-یادگیری هستند، به طوری­که حتی غنی­ترین و بهترین برنامه­های کارآموزی و آموزش سازماندهی شده نیز در صورت فقدان انگیزه در فراگیران، سودمند نخواهند بود. یکی از مهم­ترین مسایل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان انگیزه می­باشد. انگیزه تحصیلی یکی از ملزومات یادگیری به حساب می­آید و چیزی است که به رفتار شدت و جهت می­بخشد و در حفظ تداوم آن به یادگیرنده کمک می­کند. در واقع انگیزه آن چیزی است که به یادگیرنده انرژی می­دهد و فعالیت­های او را هدایت می­کند. از آنجا که انگیزه تحصیلی مستقیماً با میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان در ارتباط است، لازم است برای ایجاد یک نظام آموزشی موفق و پویا به این امر مهم توجه بیشتری شود. کم توجهی نسبت به مشکلات دانش­آموزان بی­گمان سبب تراکم و گره خوردن مشکلات با یکدیگر و به وجود آمدن نابسامانی­های روحی و آموزشی مختلف برای آنان خواهد شد. چنین غفلت­هایی از یک طرف باعث اتلاف منابع انسانی و از طرف دیگر باعث افت کیفیت نیروی انسانی می­شود. متاًسفانه یکی از مشکلات شایع نظام­های آموزشی در بسیاری از کشورها، پایین بودن سطح انگیزه تحصیلی در بین یادگیرندگان می­باشد که سالانه زیان­های علمی، فرهنگی و اقتصادی زیادی را متوجه دولت­ها و خانواده­ها می­کند و نظام آموزشی کشورها را با افت تحصیلی مواجه می­سازد(رمضانی و افشار، 1389: 12).

انگیزش نمی­تواند از چارچوب اجتماعی که آن را احاطه کرده است جدا شود. در درون هر جامعه، یک سری ارزش­های اجتماعی و اهداف فرهنگی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. افراد آدمی فقط با غذا و آب زندگی نمی­کنند، بلکه انگیزه­هایی وجود دارند که شرایط اجتماعی و فرهنگی موجب بروز آن می­شود. همچنین، انگیزش، در ارتباط با ارزش­های دیگران تغییر می­کند. به عنوان مثال تحقیقات نشان می­دهد که یادگیری به­وسیله همکاری با یادگیرنده تسهیل می­شود (دریسکول[15]،308:1993). ارتباط در کلاس درس، خواه شناختی و یا عاطفی باشد، انتقال دهنده یافته­ها از فردی به فرد دیگر و از یک گروه به گروه دیگر است. به عنوان مثال، نگرشی که فرد دارد یا ادراکات شخصی او در انگیزه او تاثیر می­گذارد. رابطه بین انگیزش و پیامدهای مربوط به مدرسه مانند عملکرد تحصیلی و بهزیستی تحصیلی به خوبی جای خود را در تحقیقات آموزش و پرورش باز کرده است (دسی و رایان، 2000، به نقل از والز و لیتل، 2005).

انگیزش افراد در موقعیت­های تحصیلی پاسخ­ها، تمایلات و کنش­های آنها را تحت­تأثیر قرار می­دهد. این سازه نقش مهمی در تعلیم و تربیت دارد. به عبارت دیگر، افرادی که انگیزش درونی دارند، از سازگاری اجتماعی برخوردارند و برای موفقیت تحصیلی تلاش می­کنند و بر این باورند که با سعی و کوشش خود می­توانند موفق گردند. با توجه به این مسائل، معلمان با شناخت انگیزش دانش­آموزان می­توانند در زندگی اجتماعی افراد نیز تاثیرگذار باشند. تحقیقات نشان داده­اند که انگیزش با سطح فعالیت افراد در موقعیت­های یادگیری ارتباط دارد (پینتریچ[16]،2000).

1-4- متغیرهای اساسی پژوهشمتغیر پیشبین اول: انگیزش تحصیلی (درونی، بیرونی و بی­انگیزه­گی)

متغیر پیشبین دوم: سازگاری اجتماعی

متغیرهای تعدیل کننده:جنسیت، رشته تحصیلی

متغیر کنترل: مقطع تحصیلی، شهر محل سکونت و پایه تحصیلی

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ب.ظ ]




ضرورت و اهمیت تحقیق

روانشناسی بر خلاف مشاوره، تاکنون بر بیماری بیشتر از سلامت، بر ترس بیشتر از شهامت و بر پرخاشگری بیشتر از عشق تکیه داشته است. به عبارتی روانشناسان چندان علاقه­مند به کمک به مردم برای شادتر بودن، نوع دوست­تر بودن و. . . نبوده­اند. این در حالی است که نیاز به سلامت و بهداشت روان و تلاش جهت نیل به آن از گذشته در نظر نوع انسان بوده است. بنابراین یک دستورالعمل جدید که روانشناسان می­توانند فعالیت­های خود را در قالب آن گسترش دهند کمک به فهم زیرساخت­ها و تعیین کننده­های اساسی کیفیت زندگی است تا بر اساس آن بتوانند جهت داشتن کار مناسب، ازدواج موفق، تفریحات سالم و روابط اجتماعی بهتر به مردم کمک کنند (رحیمی، 1386).

مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن است، که زندگی فرد و خانواده­ی وی را به شدت تحت تأثیر قرار می­دهد و به روش­های مختلفی در سبک زندگی اختلال ایجاد می­کند و همچنین به دلیل این که در سنین کارآمدی زندگی، افراد را مبتلا می­کند، از نظر درآمد اقتصادی، نگرانی آشکاری را برای فرد بوجود می­آورد. بر این اساس و با توجه به مزمن بودن تبعات این بیماری بررسی خصوصیات روانی- شخصیتی افراد مبتلا به این بیماری که می­تواند در تعاملات و نحوه عملکردشان تأثیر داشته باشد، از اهمیت ویژه­ای برخوردار است (فلمینگ و پولاک[12]، 2005).

از طرفی خانواده به عنوان اساسی­ترین واحد جامعه بنیان­گذار سلامت فیزیکی، فرهنگی، معنوی، روانی و اجتماعی اعضای آن است. نوع تعاملی که نظام خانواده با فرد مبتلا به یک بیماری برقرار می­کند، تعیین­کننده میزان سلامت روان آن فرد خواهد بود. خانواده اولین سد دفاعی و محکم­ترین نقطه اتکاء برای رفاه اعضاء خود می­باشد. هنگامی­که یک عضو از آن بیمار می­شود مثل این است که همه­ی اعضاء آن خانواده به بیماری مبتلا شده­اند. افراد درگیر ممکن است به مدت طولانی قادر به شرکت در فعالیت­هایی که قبلاً از آن لذت می­بردند نباشند و این امر غالباً پویایی و تحرک خانواده را تغییر می­دهد. البته واکنش­ها نسبت به بیماری از خانواده­ای به خانواده­ی دیگر متفاوت است. همانطور که هر خانواده روش منحصر به­فردی در زندگی دارد. سطح تمایزیافتگی فرد نشان می­دهد که این فرد تا چه حد قادر به جداسازی فکر از احساس است و تا چه حد توانایی مقاومت در مقابل احساسات ناگهانی را دارد (نیکولز[13]، 2001). به عبارت دیگر فرد تا چه حد قادر است از بروز رفتارهایی که به طور خودکار از هیجان ناشی می­شود اجتناب کند (بوئن، 1978). تمایزیافتگی یکی از زمینه­های لازم جهت سازگاری ارتباطی و روان­شناختی می­باشد (بوئن، 1978). این تمایزیافتگی در اعضای خانواده­ای که یکی از افراد آن مبتلا به بیماری­ست بسیار حائز اهمیت می­باشد چرا که کمک می­کند تا افراد در عین حفظ دلبستگی خود با فرد بیمار، فردیت خود را حفظ کرده و دچار تنش نشوند. همچنین بسیاری از افراد مبتلا، به علت علائم بیماری مانند خستگی، ناتوانی در انجام فعالیت و اختلال شناختی کار خود را از دست می­دهند که این مسأله اثر زیادی بر روی درآمد خانواده و همچنین اعتماد به نفس فرد دارد. با توجه به آنچه گفته شد در بررسی تبعات روانشناختی بیماری ام. اس نباید توجه را به خود فرد معطوف نموده و از نگاه گسترده به خانواده و اثرات بر دیگر اعضاء غفلت نمود (علیمحمدی و همکاران،1390).

دیگر ویژگی شخصیتی که می­تواند در چگونگی کنار آمدن با فشارهای روانی نقش عمده­ای را ایفا می­کنند، تیپ­های شخصیتی هستند. به نظر بسیاری ازپژوهشگران افراد تیپ A، معمولاً برای خود استرس ایجاد می­کنند. آنها افرادی رقابت کننده، منظم، حساس نسبت به زمان، کم حوصله و پرخاشگر هستند و رضایت درونی کمتری دارند. افراد تیپ B، نسبت به افراد تیپ A، آرامش بیشتری دارند، بیشتر به کیفیت زندگی اهمیت می­دهند، کمتر جاه طلب و بی حوصله هستند و با احتیاط حرکت می­کنند (فونتانا[14]، 1990). چنان­که کوپر[15] (1988) بیان می­کند ویژگی­های شخصیتی، سبک رفتار فرد را مشخص می­کنند. به همین جهت می­توان با شناخت پیامدهای تیپ­های شخصیتی، سطح اول از برنامه­های پیشگیرانه سلامت روان، یعنی شناسایی افراد در معرض خطر را برآورده کرده و آنان را تحت برنامه­های حمایتی روانشناختی بیشتری قرار داد.

امروزه محققین بنا به دیدگاه سیستمی معتقدند که خانواده می‌تواند موجب انواع بیماری‌های روانی تنی اعضاء گردد و عامل اصلی بروز اختلال در زندگی زناشویی فرزندان خود باشد. «موضوعات ناتمام» با والدین، برادر و خواهرها و خانواده‌ی گسترده در صورتی بهنجار است که از حد بهینه یا قابل تحمل برای رابطه‌ی زناشویی کمتر باشد. هرچه موضوعات ناتمام بیشتر باشد و هرچه افراد با ایجاد فاصله‌ی بیشتر و حتی بریدن از خانواده‌ی اصلی خود سعی در حل آن‌ها کرده باشند، فشار بیشتری بر روابط زناشویی تازه‌ وارد می‌شود و زوج‌های جوان را مستعد عذاب بیشتری می‌کند (مینوچین[16]،۱۳۸۱).

جامعه ایرانی در حال گذار فرهنگی و اقتصادی می‌باشد که باعث افزایش تنش در افراد می­گردد. زوج‌هایی که تمایزیافتگی پایین‌تری دارند بیشتر از فشارهای اجتماعی آسیب‌دیده و نسبت به یکدیگر پرتنش‌تر و هم‌آمیخته­تر تعامل می‌کنند و درنهایت رضایت‌مندی زناشویی کمتری را تجربه می­کنند (بوئن، ۱۹۷۸).

نتایج این پژوهش از آن جهت دارای ارزش می­باشد که جامعه­ی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس رو به افزایش است. از آن جهت که خانواده­ی این افراد به علت دلبستگی به شخص بیمار و دلایل متعدد دیگر، در معرض استرس­ها و به دنبال آن اختلالات روانی قرار دارند و این جامعه در پژوهش­های صورت گرفته نادیده انگاشته شده­اند انجام این پژوهش ضرورت می­یابد. همچنین با توجه به نقش به سزای خانواده در تعیین و تحول صفات شخصیتی و رشد افراد از جمله تمایزیافتگی و با توجه به این که اهمیت و قداست خانواده در فرهنگ کشور ما بسیار بالا بوده و در صورت وجود مسائل حل نشده در خانواده ممکن است به احتمال انتقال به نسل­های بعدی و درهم آمیختگی در بین اعضای خانواده منجر شود، ضرورت این پژوهش مشخص می­گردد. این پژوهش از آن جهت دارای نوآوری به نظر می­رسد که در صورت وجود رابطه بین دو فاکتور مورد پژوهش می­توان با تشخیص تیپ شخصیتی در این افراد پی به سطح تمایزیافتگی تقریبی آنها برده و در صورت مشاهده­ی مشکلات ناشی از دلبستگی، با رویکرد سیستماتیک بوئن، که اساس آن را تمایزیافتگی تشکیل می­دهد به راحتی این مشکلات را برطرف کرد و فرد را در پذیرش بیماری ام اس خویشاوند خود و داشتن یک زندگی سالم از لحاظ روانی و به دور از درهم تنیدگی عاطفی یاری رساند.

اهداف تحقیق

با توجه به مقدمات اخیر و آنچه مورد بحث واقع شد، اهداف تحقیق حاضر به شرح اهداف کلی و ویژه­ی زیر است:

 هدف کلی:

بررسی رابطه­ی تمایزیافتگی خود با تیپ­های شخصیتی A و B

اهداف ویژه:

مقایسه­ی تمایزیافتگی اعضای خانواده­ی بیماران مبتلا به ام. اس. با افراد عادی

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:52:00 ب.ظ ]




می‌رود که مقابله‌ی مسئله مدار در شرایطی که موقعیت، غیر قابل تغییر به نظر می‌رسد، به کار گرفته شود (لازاروس و فلکمن، 1980؛ به نقل از پیریو و زلارس، 1999).

   امروزه مقابله به یک مفهوم مرکزی در روانشناسی تبدیل شده است، همان‌گونه که در فرهنگ جامعه نیز این‌گونه بوده است. برای مردم عادی، مقابله، آن چیزی است که باید توسط فرد انجام پذیرد تا روال زندگیش در یک سطح منطقی بالا از رضایت‌مندی باقی بماند (اشنایدر، 2001).

   واقعیت این است که واکنش استرس در بدن یک نوع سازگاری زیستی طبیعی است که به انسان‌ها کمک می‌کند تا در صورت رویارویی با شرایط خطرناک و استرس‌زا با نشان دادن واکنش سریع و فوری جان خود را حفظ کنند. امروزه بسیاری از تهدیدات محیطی و خطرناک که برای بشر اولیه وجود داشت دیگر وجود ندارد، اما مسائل دیگری جایگزین آن شده است که به همان صورت، واکنش استرس‌زا را در ما بر می‌انگیزد (مانند از دست دادن شغل، رد شدن در یک امتحان دانشگاهی، شرکت در یک کنفرانس درسی و.). اجداد اولیه‌ی ما می‌توانستند از موقعیت‌های خطرناک فرار کنند اما بسیاری از رویدادهای استرس‌زای کنونی قابل گریز نیستند و ناگزیر در طی روز مکررا با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم (قهاری، 1386). در دنیای امروز، دانشجویان و دانش‌آموزان نیز ناچار هستند که دائما با مسائل تحصیلی خوشایند و ناخوشایند دست و پنجه نرم کنند. دانشجویی که دچار مشکل تحصیلی شده است، می‌بایست راهبرد مقابله‌ای مناسبی اتخاذ نماید تا استرس ناشی از مشکل تحصیلی را مدیریت نمایند.

   مقابله‌ی تحصیلی عبارت است از راهبردهای رفتاری و شناختی که فراگیران به کار می‌گیرند تا هیجانات منفی ناشی از رویدادهای تحصیلی ناخوشایند مانند عملکرد ضعیف بر روی آزمون‌ها یا شکست در انجام یک تکلیف را کنترل کنند (کامینز و دوئک[7]، 1999؛ به نقل از شیخ الاسلامی و احمدی، 1390).

   راهبردهای مقابله‌ای تحصیلی[8]، به مهارت‌هایی گفته می‌شود که افراد در مواجهه با شکست و ناکامی تحصیلی در پیش می‌گیرند. این مهارت‌ها شامل مقابله‌ی مثبت[9]، مقابله‌ی فرافکن[10]، مقابله‌ی انکاری[11] و راهبرد غیرمقابله‌ای[12] می‌باشد (ترو و کانل[13]، 1984؛ به نقل از شیخ الاسلامی و احمدی، 1390).

   در پژوهش‌های متعدد مشخص شده است که مهارت‌های مقابله‌ای، نقش موثری در افزایش تاب‌آوری[14] دارند (پرسکات، سکندور، بایلی و هوشینو[15]، 2008؛ کمپبل، کوهن و استین[16]، 2006). به طور کلی واژه‌ی تاب‌آوری، به عوامل و فرایندهایی اطلاق می‌شود که رشد جسمی و روانشناختی را از خطر گرفتاری به رفتارهای مشکل زا و آسیب روانشناختی حفظ کرده و علی‌رغم وجود شرایط ناگوار، به پیامدهای سازگارانه منتهی می‌شوند (جعفری، اسکندری، سهرابی و دلوار، 1389). تاب‌‌آوری به زبان ساده عبارت است از تطابق مثبت در واکنش به  شرایط ناگوار (والر، اوکاموتو، مایلز و هوردل[17]، 2003؛ به نقل از جعفری و همکاران، 1389).

تانوم و مالت[18] (2001)، بیان داشته‌اند تاب‌آوری، که مقاومت در برابر استرس[19] یا رشد پس ‌ضربه‌ای[20] نیز نامیده شده است، در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوتی از مقاومت در برابر آسیب‌های روانشناختی قرار می‌گیرد (بشارت، نادعلی و عزیزی؛ 1389). بنابر این تعریف تاب‌آوری فراتر از به سلامت پشت سر گذاشتن استرس و ناملایمات زندگی است و در واقع کیفیات فردی و اجتماعی را شرح می‌دهد که فرد می‌تواند به وسیله‌ی آن هم از شرایط ناگوار به سلامت رد شود و هم پس از آن رشد نموده و برتر از گذشته شود (اسشاپ، ون گالن، دی رویجتر و اسمیتس[21]، 2006).

   تاب‌آوری باعث می‌شود که افراد در شرایط دشوار از ظرفیت‌های موجود خود برای دستیابی به موفقیت و رشد زندگی فردیشان استفاده کنند. بونانو[22] راه‌های به دست آوردن تاب‌آوری را داشتن سرسختی، خود افزایی، مقابله سرکوب گرایانه، داشتن خلق و‌ خو و احساسات مثبت می‌داند ( بونانو، 2004؛ به نقل از اسشاپ و همکاران، 2006).

   اگرچه راهبردهای مقابله‌ای بر تاب‌آوری تاثیرگذار است، خود نیز از عوامل مختلفی تاثیر می‌پذیرد؛ از جمله این عوامل جهت‌گیری هدف[23] یا هدف پیشرفت[24] است. جهت‌گیری هدف بیانگر الگوی منسجمی از باورهای فرد است که سبب می‌شود فرد به روش‌های مختلف به موقعیت‌ها گرایش پیدا کند، در آن زمینه به فعالیت بپردازد و در نهایت پاسخی را ارائه دهد (ایمز[25]،1992 به نقل از زارع و سامانی، 1387). جهت‌گیری هدف، اساس تفاوت های فردی در موقعیت‌هاست؛ و بر اساس آن می‌توان میزان موفقیت فرد را پیش‌بینی نمود (دوئک و لگت[26]، 1988). در ارتباط با اهداف پیشرفت یکی از تقسیم‌‌بندی‌های متداول عبارت است از جهت‌گیری هدف تسلطی[27] و جهت‌گیری هدف عملکردی[28] (ایمز و آرچر[29]، 1988). در جهت‌گیری هدف تسلطی، فرد به دنبال تکوین شایستگی‌های خود در یک تکلیف یا فهم بیشتر موضوع است. در این جهت‌گیری، یادگیری و ارتقاء توانایی از طریق تلاش، ذاتا ارزشمند است. در جهت‌گیری هدف عملکردی، فرد تمایل به نمایش توانایی‌های خود دارد، برتری یافتن بر دیگران به ویژه با کم‌ترین تلاش و رقابت، نگرانی‌های عمده‌ی فرد هستند. در واقع، اثبات توانایی خود به دیگران و دوری جستن از قضاوت نامطلوب دیگران، هدف اصلی فرد است (جوکار، 1384). الیوت و مک گریگور[30](2001)، اهداف عملکردی و تسلطی را نیز هرکدام به دو حالت گرایشی[31] و اجتنابی[32] تقسیم‌ می‌کنند. بر این اساس آنان چهار نوع جهت‌گیری هدف را در میان دانش‌آموزان شناسایی کرده‌اند.

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:51:00 ب.ظ ]