کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



 



خواهد داشت. ارزیابی عملکرد بایستی از چنان جامعیتی برخوردار باشد تا بتواند تمامی ابعاد پیرامون مترتب بر فعالیت سازمان‌ها را با عملکرد آنها مرتبط نموده و نقش تصمیمات مدیران در نیل به اهداف و ارتقاء عملکرد آن‌ها را منعکس نماید.

از آنجا که قلب و شریان اقتصادی کشور به بانک ها گره خورده، بدیهی است رشد و ارتقاء و پیشرفت صحیح بانک‌ها موجب شکوفایی اقتصادی و کمک به فرار از بحران‌های مالی می‌گردد. بانک‌ها برای ربودن گوی سبقت از یکدیگر در جهت افزایش سهم بازار و سودآوری به دنبال استفاده از انواع روش‌های بهبود عملکرد در جذب مشتریان هستند، در این میان ارزیابی عملکرد بانک‌ها از اهمیت خاصی برخوردار است و به یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های مدیران بانک‌ها تبدیل شده است. علاوه بر این افزایش کارایی بانک‌ها می‌تواند گامی بلند در بهتر اجرا شدن فعالیت بانک‌ها گردد. 

به منظور ارزیابی عملکرد از روش تحلیل پوششی داده‌ها به عنوان ابزاری در ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیم‌گیری استفاده می‌گردد که در این تکنیک از یکسری نهاده‌ها و ستاده‌های سازمان به منظور ارزیابی عملکرد سازمان استفاده می‌شود. اندازه‌گیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک سازمان همواره مورد توجه قرار داشته است که در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت این امر، از مدل‌های مختلف تحلیل پوششی داده‌ها استفاده شده است.

1-2 بیان موضوع
امروزه بحث ارزیابی عملکرد شعب بانک و تأثیری که شعب بر عملکرد کل موسسه دارد، بسیار چالش‌برانگیز و حائز اهمیت است. بانک ‌ها با هر مأموریت، رسالت، اهداف و چشم‌انداز، ملزم به پاسخگویی به مشتریان، ارباب‌رجوع و ذینفعان هستند تا به هدف اصلی خود که سودآوری و رضایت مشتری است دست یابد.

بانک‌ها برای رسیدن به هدفشان ملزم به ارزیابی دقیق شعب خود هستند تا بتوانند از این طریق شعب ناکارا، کمبودها و ضعف‌هایشان را شناسایی کنند و جهت بهبود و رسیدن به کارایی، اقدامات لازم را انجام دهند. برای رسیدن به این امر احتیاج به تکنیک مناسب و دقیق ارزیابی عملکرد می‌باشد که در این پژوهش از روش تحلیل پوششی داده‌ها استفاده شد.

تحلیل‌پوششی‌داده‌ها تکنیکی نا پارامتریک برای سنجش و ارزیابی کارایی نسبی مجموعه‌ای از واحدهای تصمیم‌گیرنده با ورودی‌ها و خروجی‌های چندگانه است. این روش دارای مدل های مختلفی است که  معروف‌ترین آن مدل‌های کلاسیک CCR و BCC می‌باشند. این مدل‌ها در تفکیک‌پذیری شعب از نظر کارایی و شناسایی کمبودها و ضعف ها ضعیف هستند و تعداد زیادی از شعب ناکارا را کارا در نظر می‌گیرند. بنابراین بانک‌ها با استفاده از این مدل‌ها قادر به شناسایی دقیق شعب خود نخواهند بود.

انتخاب بهترین مدل برای ارزیابی عملکرد شعب، از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا این پژوهش سعی دارد با استفاده از مدل‌های دیگر تحلیل پوششی داده‌ها، مدل مناسب را شناسایی و شعب کارا را احصاء کند تا بانک ها از این طریق قادر به تشخیص دقیق شعب ناکارا و علل آن باشند.

1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
انسان همواره خواهان دستیابی به کارایی بیشتر است و آن را وسیله‌ای برای رسیدن به سود یا مطلوبیت بیشتر می‌داند. ازنظر اقتصادی، کارایی به مفهوم تخصیص بهینه منابع، حداکثر استفاده از منابع، تحمل حداقل هزینه ـبا تکنولوژی موجود ـ است. امروزه محاسبه کارایی در سازمان‌ها و صنایع گوناگون یکی از اقدامات ضروری به‌منظور مقایسه میزان رقابت‌پذیری درصحنه داخلی و خارجی یک کشور است و بانک‌ها به عنوان مهم‌ترین نهاد پولی، نیز از این قاعده مستثنا نیستند. (حسن‌زاده, 1386).

از آنجا که کارکرد بهینه بانک‌ها، تاثیر بسزایی بر رشد و توسعه اقتصادی کشور برجای می‌گذارد، ایجاد شرایط و بسترهای لازم در جهت ارتقای کیفی و کمی عملکرد‌ بانک‌ها در سایه فضای رقابتی سالم، می‌تواند نقش قابل توجهی در دستیابی به اهداف داشته باشد. در این راستا یکی از روش‌هایی که بانک‌ها در جهت شناسایی جایگاه و موقعیت رقابتی و کیفیت عملکرد خویش دارند، سنجش عملکرد آنها از ابعاد گوناگون می‌باشد. با توجه به اهمیت موضوع و به منظور حصول اهداف مترتب بر آن، شناسایی مدل جامع و کامل برای ارزیابی عملکرد بانک‌ها ضروری به نظر می‌رسد. لذا در این پژوهش مدل‌هایی برای ارزیابی عملکرد شعب بانک‌ها پیشنهاد شده است.

1-4 اهداف پژوهش
ارزیابی عملکرد شعب بانک ملت در تهران
تعیین شعب کارا و تعیین شعب ناکارا

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-03-02] [ 10:34:00 ب.ظ ]




حقیقت این است که هزینه­ها به‌طورکلی در محصولات و فرآیندها غیرقابل‌اجتناب می­باشند. مایلز    این‌گونه نتیجه گرفت که هزینه­های غیرضروری ممکن است به دلیل عادات و عقاید، فقدان زمان کافی برای طراحی، نبود اطلاعات، نبود ایده­ها، غرور، شرایط موقت، نبود تجربه، عدم موفقیت در استفاده از متخصصان، نبود ارتباطات، معانی متعدد، تمایل به ثبات و یا ترس از دست دادن کارکنان باشند. موضوع یافتن برنامه کاهش هزینه مؤثر بود تا در کشف هزینه­های غیرضروری مفید باشد. مهندسی ارزش دارای یک ویژگی دیگر نیز می­باشد، که آن را از سایر روش­های کاهش هزینه متمایز می­کند. این ویژگی تحلیل کارکرد[5] می­باشد. مهندسی ارزش کارکرد را عنوان وسیله شناخت همه­چیز درباره محصول تحلیل می­کند. به‌عبارت‌دیگر، با در نظر گرفتن این موضوع به محصول  به­جای شیء باید به‌صورت کارکرد نگاه کرد، گزینه­های دیگری (برای طراحی، مهندسی و تولید) ممکن است به دست آیند که علاوه بر بهبود بهره­وری، هزینه­ها را کاهش داده و کارکرد را افرایش می­دهند. لذا با استفاده از روش پرسش­گر، فرآیندها و موادی که پیشنهاد می­شوند، می­توانند منجر به کاهش هزینه­ها شوند. لذا، شناخت کارکرد و ارزش آن تمایز اصلی بین مهندسی ارزش و سایر برنامه­های کاهش هزینه می­باشد.

1-2-1-  تیم کاری مهندسی ارزش
مطالعات مهندسی ارزش بر اساس خدمات تأمین‌شده توسط گروهی از افراد صورت می­گیرد. این گروه تیم کاری نامیده می­شود و متشکل از افرادی است که نماینده بخش­های کاری مختلف برای تعریف کامل مسئله و عملکرد آن و رسیدن به راه­حلی به­صرفه برای ارزش می­باشند. یک تیم با تعادل هماهنگی، رقابت و تحریک مهم‌ترین عامل برای تحلیل موفق ارزش می­باشد. ترکیب تیم باید مختلط و متشکل از بخش­های مختلف باشد. مهم است که افرادی با تجارب کاری یا پیشینه­های مختلف در فناوری مرتبط دورهم باشند اما این به معنای در نظر نگرفتن افراد بدون پیش­زمینه نیز نیست. ترکیبی از استعدادها برای رسیدن به نقاط مختلف ضروری می­باشند. اعضای تیم باید نماینده­های تولیدکننده و مصرف­کننده باشند. این موضوع پیشنهاد می­کند که انواع مختلفی از گرایش­ها باید در تیم وجود داشته باشند: طراحی، تولید، عملیات، بازاریابی، خدمات مشتریان، کاربران تجهیزات، طراحان محصول و غیره.

1-2-2-  روش کار مهندسی ارزش
  در مهندسی ارزش عبارت عملکرد به آن چیزی اطلاق می­شود که منجر به فروش یا کارکرد محصول می­شود. مصرف­کننده، محصول یا خدماتی را می­خرد که کارکردهای خاصی را با توجه به هزینه­ای که مصرف­کننده صرف می­کند ایفا می­کند. درصورتی‌که آن محصول انتظارات را برآورده نکند عملاً هیچ استفاده­ای برای خریدار ندارد و هزینه مصرف‌شده برای آن مهم نیست. به­طور مشابه صرف پول بیشتر برای افزایش کارکردی فراتر از موضوع موردنیاز، ارزش آن را برای خریدار افزایش نمی­دهد. به دلیل اینکه کاربردی بودن ناکافی غیرقابل‌قبول بوده و کارکردهای زیاد نیز اسراف است، کارکرد باید به­خوبی تعریف شود. این تنها راهی است که می­توان هزینه­ها را به‌خوبی تعریف و طراحی نمود. بنابراین نخستین تلاش در مهندسی ارزش باید به نیازهای مصرف­کننده معطوف گردد، یعنی کیفیت عملکرد، یا ویژگی­هایی که باید برای مفید بودن محصول در نظر گرفته شوند.

با تعریف کارکرد، می­توان آموخت که چه ویژگی­هایی از طراحی واقعاً موردنیاز می­باشد. لذا نقش تعریف کارکرد پیچیده نگریستن و ساده­ دیدن می­باشد. لذا شناخت مناسب از کارکرد در پیاده­سازی موفق مهندسی ارزش بسیار حائز اهمیت می­باشد. ابتدا باید کارکرد به­خوبی تعیین شود تا فرد بتواند راه­هایی که می­توان به آن رسید را شناسایی نماید. به‌عنوان‌مثال نصب یک پلاک بر روی یک دستگاه را در نظر گرفته می­شود. به­جای استفاده از پیچاندن پلاک، کارکرد بهتر خواهد بود اگر از برچسب­گذاری تجهیزات استفاده کنیم. این کار امکان قرار گرفتن نام بر روی دستگاه را فراهم نموده و نیازی به استفاده از پلاک نیست. از طرف دیگر، در صورت نیاز به پلاک    می­توان آن را از طریق جوشکاری یا سیم به دستگاه متصل نمود. دوم اینکه در تعیین کارکرد، فرد یاد چگونگی کاربرد وسیله را مشخص نماید. (کارکرد درب می­تواند تأمین دسترسی، تأمین نور یا بستن ورودی باشد که این موضوع به تمایل طراح بستکی دارد) همچنین، کارکرد را می­توان در حداکثر عبارات ممکن تعریف نمود که این کار می­توان منجر به ارتقا بیشتر ارزش شود. هنگامی‌که کارکرد تعیین شد، ارزش آن باید مشخص گردد.

1-3-   گام­های مهندسی ارزش
ساختاریافتگی مهندسی ارزش در برنامه‌ی کار که از مهم‌ترین عناصر آن محسوب می­گردد جلوه­گر می­شود.  برنامه کار یک فرمول اجرایی است که یک تیم را در طول فرآیند کامل مهندسی ارزش از ابتدا تا انتها هدایت   می­کند. برنامه‌ی کار از قسمت‌های بسیار مهم فرآیند محسوب می­شود. این برنامه با خلق یک ساختار مناسب­، تیم را در مطالعه ارزش هدایت می­کند. این امر موجب کاربرد تحلیل و خلاقیت در مقاطع مناسب در فرآیند می­شود و تیم را در کاربرد تحلیل و خلاقیت هدایت می­کند. به­منظور دستیابی به حداکثر منافع از برنامه‌ی کار، باید دقیقاً آن را اجرا نمود. این موضوع ممکن است در نظر اول یک پارادایم به نظر برسد ولی تعهد دقیق به اجرای برنامه‌ی کار، نهایت انعطاف­پذیری در تفکر را به دست خواهد داد. برنامه کار از سه مرحله اصلی تشکیل می­شود. مراحل اصلی مطالعه شامل موارد زیر می­باشد:

پیش مطالعه
مطالعه اصلی(کارگاه اصلی)
مطالعات تکمیلی
مهم‌ترین مرحله مطالعه اصلی می­باشد که شامل شش فاز اطلاعات، تحلیل کارکرد، خلاقیت، ارزیابی، توسعه و ارائه می­باشد که به تشریح هر یک از آن‌ها پرداخته می­شود:

1-3-1-  فاز اطلاعات
هدف فاز اطلاعات، کامل کردن مجموعه اطلاعاتی است که در مرحله پیش مطالعه گردآوری‌شده است. اعضای تیم، کلیه اطلاعات موردنیاز مطالعات ارزش را در یک کارگاه یا جلسه پرسش و پاسخ تکمیل و مبادله می­­نمایند. همچنین در صورت نیاز تیم از ساخت گاه پروژه بازدید خواهد نمود. در این فاز توافقات لازم برای مصادیق و اهداف بهبود ارزش، هزینه، کارایی و زمان صورت می­گیرد و توافقات نهایی در این مورد، بعد از بازنگری نهایی مدون  می­شود. در انتهای این فاز بر اساس اهداف بهبود، محدوده مطالعات مجدداً بازنگری می­شود.

1-3-2-  فاز تحلیل کارکرد
شناسایی و تحلیل کارکردهای پروژه، قلب روش‌شناسی است. این فعالیت، اولین و مهم‌ترین گامی است که روش­شناسی ارزش را از سایر روش­های بهینه­سازی و حل مسئله متمایز می­کند. هدف این فاز، شناسایی  محدوده­هایی از مطالعه است که بیشترین بهبود را در پروژه موجب می­شوند. در این فاز نمودار تحلیل کارکرد توسط تیم با هدایت راهبر و تسهیلگر ترسیم می­شود و کل کارکردهای پروژه در قالب یک نمودار به تصویر کشیده می­شود.

1-3-3-  فاز خلاقیت
در این فاز، برای تحقق کارکردهای انتخاب‌شده، تعداد زیادی ایده پیشنهاد می­شود ایده­ها با مشارکت فعالانه اعضای تیم، در فضایی به‌دوراز قیود، عادات، سنن، خواسته­ها و تمایلات منفی، محدودیت­های فرضی و معیارهای خاص، پیشنهاد و ارائه می­گردند. در طول این فعالیت، هیچ قضاوت یا بحثی میان اعضا صورت نمی­گیرد و بررسی کیفی ایده­ها در فاز بعد صورت می­گیرد.

1-3-4-  فاز ارزیابی
هدف از فاز ارزیابی، تجزیه‌وتحلیل ایده‌های ارائه‌شده در فاز خلاقیت و انتخاب ایده‌های قابل‌اجرا، برای شرح و بسط بیشتر است. با استفاده از معیارهای ارزیابی تعیین‌شده در فاز پیش مطالعه، ایده­ها، دسته­بندی و وزن دهی می­شوند. این فاز شامل گام­های زیر است:

حذف ایده‌های غیرعملی و غیر مرتبط.
قرار دادن ایده‌های مشابه در یک دسته و نام­گذاری دسته­ها با عناوین کوتاه و مرتبط.در نظر گرفتن حداقل یک عضو تیم به‌عنوان مدافع برای هر ایده در بحث­ها و ارزیابی تیم.
فهرست کردن مزایا و معایب هر ایده.
رتبه­بندی ایده­ها در هر دسته، با در نظر گرفتن اهمیت هرکدام از معیارهای ارزیابی و با استفاده از تکنیک­هایی مانند ارزیابی عددی و اجماع تیمی.
انتخاب ایده‌های برتر برای توسعه در فاز بعد.1-3-5-   فاز توسعه
هدف از فاز توسعه، انتخاب و ترکیب بهترین راه­حل­های فاز ارزیابی و طرح گزینه­های برتر برای بهبود ارزش است. این فاز شامل گام‌های زیر است:

ابتدا گزینه­ای را که دارای رتبه بالایی است انتخاب کرده و تحلیل­های سود و الزامات اجرا مانند برآورد هزینه­های اولیه، هزینه­های دوره عمر و هزینه­های تحمیلی بر گزینه مانند ریسک و عدم 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:33:00 ب.ظ ]




     هدف اصلی این پژوهش اولویت بندی تجهیزاتی است که باید تحت پایش وضعیت گیرند.در همین راستا سه سوال پژوهشی به ترتیب ذیل مطرح می‌شود:

معیارهایی که برا ساس آن می‌ توان تجهیزات را اولویت بندی نمود کدام است ؟
وزن معیارهایی که برای اولویت بندی مشخص می‌ گردد چه مقدار است ؟
اولویت بندی تجهیزاتی که باید تحت CM قرار بگیرند با استفاده از معیارهای وزن داده شده چگونه است؟
1-5-ضرورت و اهمیت تحقیق
در حال حاضر در شرکت فولاد آلیاژی ایران یکی از روشهایی که برایPM[1] از آن استفاده می‌گردد روش CM می‌باشد. این روش که یکی از روشهای پیشرفته درعلم نگهداری و تعمیرات محسوب می‌شود دارای مزیتهای زیادی نسبت به روشهای گذشته نگهداری و تعمیرات که قبلا توضیح داده شد می باشد این روش دارای قابلیت اطمینان بسیار بالایی است. به این معنی که احتمال توقف تجهیزی که تحت این روش نگهداری و تعمیرات قرار گیرد، بسیار پایین می آید و در ضمن باعث افزایش عمر اینگونه تجهیزات نیز می‌گردد البته مطلب حائز اهمیت این است که این روش به هزینه‌ زیاد نیاز دارد و برای اجرای آن می بایست  بر آوردهای اقتصادی لازم صورت پذیرد. اجرای این روش در شرکت فولاد آلیاژی ایران از سال 1383 شروع گردید و به طور کلی به پیمانکار واگذار شد. رو‌شهایی که برایCM  درفولاد آلیاژی ایران انجام می‌گردد شامل موارد ذیل می‌باشد:

آنالیز روغن
آنالیز ارتعاش تجهیزات دوار
حرارت سنجی
ضخامت‌سنجی شبکه سیالات
در شرکت فولاد آلیاژی ایران انتخاب تجهیزاتی که باید تحت CM قرار بگیرند در ابتدا بر عهده واحد بازرسی کارخانه بود وا ین واحد نیز با مشخص نمودن9 معیار زیر از واحدهای مختلف خواستار اعلام لیست تجهیزاتی که با‌ید تحت CM  قرار بگیرند شد که این 9 معیار‌به شرح ذیل می‌باشند :

میزان اهمیت تجهیزوتاثیر توقف تجهیز در خط تولید
توان موتور
میزان کارکرد در شبانه روز
میزان کارکرد در سیکل کاری
میزان خسارت تجهیز در اثر توقف ناگهانی
میزان استعداد تجهیز برای نابالانسی (به عنوان مثال فن‌هااستعداد بالایی برای نابالانسی دارند).
میزان سرمایه‌گذاری یا قیمت تجهیز
محدودیتهای موجود نظیر تعداد تجهیز طرف قرار داد ،نفرات پرسنل پیمانکار ،تعداد دستگاه اندازه گیری ،مبلغ قرارداد
میزان استعداد تجهیز برای ناهم محوری[2]
در واحدهای مختلف برای  انتخاب این تجهیزات از معیار‌ها‌ی فوق الذکر در بالا وسایر معیارها استفاده می شود.

درمورد ضرورت انجام این تحقیق با توجه موارد زیر امر نگهداری وتعمیرات تجهیزات  بسیار مهم  می‌باشد:

وجود فلز مذاب در داخل سیستم‌ها‌ی تولیدی که در صورت خرابی ماشین و سیستم‌ها‌ی انتقال و انجماد فلز در مسیر ،تخلیه فلز منجمد را مستلزم صرف وقت وهزینه زیاد می‌نماید.
وجود مواد با حرارت‌ها‌ی بالا و دارای خواص خورندگی ،چسبندگی ،که روند فرسایش تجهیزات را افزایش می‌دهد.
پیوستگی خط تولید ودرنتیجه رکوددر مراحل تولید در اثر از کار افتادگی یکی اززیر سیستم‌ها‌
وسعت سطح کارگاه‌ها‌ و فواصل زیاد بین کارگاه‌ها‌ که امکان دریافت سریع خدمات اضطراری را کاهش می‌دهد.
کاریکنواخت وشبانه روزی که نیاز به وجود گروه‌ها‌ی آماده به کار نگهداری وتعمیرات وهمچنین دسترسی سریع به خدمات مهندسی وخدمات پشتیبانی نظیر دسترسی به نقشه‌ها‌ و قطعات یدکی که نیاز به برنامه ریزی و مهیا نمودن زیر ساختها دارد.
با توجه به مراتب یاد شده باید اذعان نمود که در شرکت فولاد موقعیت امور نگهداری وتعمیرات حداقل در سطوحی همسان با امور تولید قرار می‌گیرد.

با توجه به استفاده از تجهیزات خاص روشCM بسیار هزینه بر است  و شرکت‌ها‌ی مختلف تجهیزاتی راکه واقعا نیاز به پایش مداوم دارند تحت CM  قرار می دهند مشکلی که در اینجا وجود دارداین است که معیار‌ها‌ی کاملا تبیین شده ای  که بتوان بر اساس آن تجهیزات را انتخاب نمود وجود ندارد وهمچنین اهمیت تجهیزات مختلف در مقایسه با تجهیزات دیگر مشخص نمی‌باشد .و تجهیزات امتیاز خاصی بر اساس اهمیت دارا نیستند.

در حالیکه در صورت عدم دقت در انتخاب تجهیزات شرکت هزینه اضا فه ای را برای CM  متحمل شده واین در حالی است که تجهیزاتی که واقعا باید تحت CM  قرار گیرند انتخاب نمی‌گردند ودر حقیقت این کار باعث هدر رفتن سرمایه شرکت شده و در بعضی از مواقع خسارات جبران ناپذیری را به خاطر توقفات در تجهیزات به شرکت تحمیل می‌نماید که با توجه به وضعیت  تا مین قطعات یدکی تجهیزات این لطمه چندین برابر تا ثیر از خود نشان می‌دهد.

1-6- محدودیت‌ها‌ی تحقیق
مهمترین محدودیت‌ها‌یی که محقق در تحقیق حاضر با آن مواجه شده است شامل موارد ذیل می باشد :

در پژوهش حاضر با توجه به اینکه برای تعیین وزن معیارها نیاز بود تا از مدیران ارشد شرکت استفاده گردد جمع آوری اطلاعات بسیار زمان گیر ومشکل بود.با توجه به اینکه برای اولویت بندی نهایی تجهیزات نیاز بود تا از افرادی استفاده گردد تا با تمام تجهیزات شرکت آشنایی لازم را داشته و سابقه کار مفید در بخش‌ها‌ی ذیربط را داشته باشند و همچنین مدیران ارشد نیز وقت پاسخگویی به این سئوالات را نداشتند جامعه آماری به 25 نفربرای تعیین اولویت تجهیزات کاهش پیدا نمود.

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:33:00 ب.ظ ]




نمودن سرمایه‌های نامشهود سازمان، تقویت فرهنگ یادگیری مستمر و تسهیم دانش در سازمان صورت می‌گیرد. بسیاری از سازمان‌ها با تمرکز بر مدیریت دانش و سرمایه‌گذاری گسترده در زمینه­ی فناوری اطلاعات به‌دنبال دسترسی به مزایای حاصل از مدیریت دانش هستند(شیح و چنگ[6]، 2005).

مدیریت دانش سازمانی یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت شرکت‌ها در شرایط رقابتی و عصر اطلاعات است. اهمیت این موضوع به‌حدی است که امروزه شماری از سازمان‌ها، دانش خود را اندازه‌گیری می‌کنند و به‌منزله‌ی سرمایه‌ی فکری سازمان و نیز شاخصی برای درجه‌بندی شرکت‌ها در گزارش‌های خود منعکس می‌کنند(موسوی، 1384). اهمیت دانش را در محیط تجاری، جهانی و پیچیده نمی‌توان نادیده گرفت. سازمان‌هایی که می‌دانند چگونه باید اطلاعات را به‌طور مؤثر کسب، توزیع و مدیریت کنند، رهبران صنعت خود خواهند بود. امروزه به ‌سوی دوره‌ای حرکت می‌کنیم که مزیت رقابتی نه‌ فقط از طریق دست‌یابی به اطلاعات، بلکه مهم‌تر این‌که از طریق ایجاد دانش جدید حاصل می‌شود(داونپورت و کلار[7]، 1998).

سازمان‌ها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. محصولات و خدمات سازمان‌ها هر روز پیچیده‌تر شده و نرخ نوآوری و سهم اطلاعات در آن‌ها بیشتر می‌شود. در این میان مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم به‌عنوان فرصت مناسبی برای ایجاد مزیت رقابتی محسوب می‌شود. لذا مدیریت دانش، به جهت اشتراک گذاشتن و به‌کارگیری دانش در سازمان برای دست‌یابی به مزیت رقابتی، مورد استفاده قرار می‌گیرد(پیترسون و پولفالت[8]، 2002). جوامع علمی و تجاری، هر دو بر این باورند که سازمان‌های دارای قدرت دانش می‌توانند برتری‌های بلندمدت خود را در عرصه‌های رقابتی حفظ کنند و به همین دلیل در سال‌های اخیر، مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی در سازمان‌ها تبدیل شده است(بات[9]، 2001).

با وجود مزایای بسیار مدیریت دانش، به‌منظور به‌کارگیری مدیریت دانش در سازمان‌ها، گاهی اوقات با مشکلات و موانعی روبرو می‌شویم(طاهری‌هشی و همکاران، 1389). شرکت‌های بسیاری درراستای اجرای مدیریت دانش موفق شده­اند و به پیشتازی خود ادامه می‌دهند ولی سازمان‌هایی نیز علی­رغم صرف وقت و هزینه بسیار ناکام مانده‌اند(قلی­زاده و حمیدی­زاده، 1388). ناتوانی در شناسایی و برطرف ‌کردن این مشکلات پیش از پیاده‌سازی برنامه‌های مدیریت دانش در سازمان‌ها و از جمله بخش مدیریت بیمارستانی کشور، تأثیرات نامطلوب گسترده‌ای بر مرحله­ی پیاده‌سازی و اجرای آن‌ها خواهد گذاشت.

هدف پژوهش حاضر اولویت‌بندی راه‌حل‌های مدیریت دانش پس از شناسایی نیازها در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، به‌منظور تشخیص کمبودها و موانع در اجرای دانش سازمانی و تلاش برای رفع آن‌ها، بهبود بهره‌وری سرمایه‌های انسانی، ارائه‌ی خدمات با ارزش افزوده­ی‌ بیشتر و رضایت‌مندی بیماران و کارکنان می‌باشد.

1-3- ضرورت تحقیق
مدیریت دانش در اوایل دهه‌ی 90 به‌عنوان یک رویکرد عمومی در تمام سازمان‌های بازرگانی، خدماتی، بخش خصوصی و دولتی، کتابخانه‌ها و مراکز اطلاعاتی مطرح گردید(جین[10]، 2009). در حال حاضر در عصر دانایی و دانش‌محوری، مدیریت دانش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است(جعفری[11]، 2009). پژوهش‌ها حاکی از تأثیر مدیریت دانش در به‌دست آوردن استراتژی پایدار و مزایای رقابتی است(جاسمادین[12]، 2008). علاوه بر آن ارتباط میان مدیریت دانش و نوآوری در سازمان و مدیریت دانش و عملکرد بالای سازمانی به اثبات رسیده است(رودز و همکاران[13]، 2008).

در سازمان‌های بهداشتی و درمانی به ‌لحاظ اهمیت روزآمد بودن اطلاعات و دانش برای بهبود خدمات، دانش و مدیریت آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. سازمان‌های بهداشت و سلامت در قرن 21 به لحاظ گستره­ی وسیع آن، تعامل این سازمان‌ها با عموم مردم و تغییرات پیش آمده در نظام‌های بهداشتی جهانی، با چالش‌های زیادی مواجه هستند. برای غلبه بر این چالش‌ها و ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی، این بخش از نظام اجتماعی نیازمند مدیریت کارآمد و مؤثر، استفاده از کارکنان ماهر و با‌دانش و تخصیص زمان مناسب به امر مدیریت دانش می‌باشد(امیری، 1389). بنابراین می‌توان گفت در دهه‌های اخیر، تکنولوژی اطلاعات با محوریت دانش و خردگرایی انسان و اندیشه‌هایش، به­منظور بهره‌برداری از اندیشه و سپردن امور تکراری و غیرخلاق به ماشین و هم‌چنین افزایش کارآیی و آزادسازی مهارت‌های انسانی، مورد توجه خاصی قرار گرفته است(فاتح پناه[14]، 2006). از این ‌رو پژوهش حاضر به اولویت‌بندی راه‌حل‌های مدیریت دانش به­منظور پیاده­سازی مؤثر مدیریت دانش در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز اختصاص یافته است.

1-4- سؤالات تحقیق
1- نیازمندی­های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟

2-سطوح اهمیت نیازمندی­های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟

3- راه‌حل‌های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز کدامند؟

4- سطوح اهمیت راه­حل­های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز چگونه است؟

5- اولویت نیازمندی­های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟

6- اولویت راه‌حل‌های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟

1-5- قلمرو تحقیق
با توجه به موضوع تحقیق که عبارت است از اولویت‌بندی راه‌حل‌های مدیریت دانش با رویکرد گسترش عملکرد کیفیت(QFD)[15] فازی در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، لذا قلمرو مکانی تحقیق، بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز با 14 پزشک عمومی و 16 پزشک متخصص می­باشد. قلمرو زمانی این پژوهش، سال 1393 است و قلمرو موضوعی پژوهش، مباحث مرتبط با مدیریت دانش می­باشد. 

1-6- روش تحقیق
با توجه به اینکه تحقیق حاضر در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز انجام شده است، نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی می‌باشد و بر اساس چگونگی به‌دست آوردن داده‌های مورد نیاز، از نوع توصیفی و از شاخه­ی پیمایشی(تحلیلی) محسوب می‌شود. علاوه بر این، پژوهش حاضر از آن نظر که به بررسی داده­ها در برهه­ای از زمان می­پردازد، مقطعی 

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:32:00 ب.ظ ]




ضرورت سنجش ارزش آن با بهره‌گیری از جدیدترین شیوه‌ها و ابزارهای کیفی و کمی را یادآوری کرده است. دستیابی به مزیت رقابتی در دنیای امروز، تنها با تکیه بر ویژگی‌های کارکردی محصولات و خدمات حاصل نمی­شود؛ بلکه در عصر حاضر، وفاداری مشتری مهمترین عامل متمایزکننده یک شرکت تجاری از رقبا است. (Ha & Janda, 2011)

در برخی موارد، مدیران در کنار تبلیغات رسانه­ای گسترده، با افزایش ارتباطات مستقیم و تعامل با مصرف‌کنندگان در پی حفظ وفاداری مصرف‌کنندگان هستند. وفاداری مشتری موجب کسب مزیت‌های بازاریابی مهمی مانند کاهش هزینه، قدرت و نفوذ تجاری بیشتر، عدم تاثیرپذیری مصرف­کنندگان در برابر موضع‌یابی رقبا و کسب سود بیشتر می‌شود. اکثر سازمانها دریافته‌اند که بقا و حیات آنها در گرو داشتن مشتریانی وفادار است که این امر نکته‌ی کلیدی در ادامه ی فعالیت این شرکتهاست. هم‌اکنون مدیران شرکتها برای جلوگیری از گرایش مشتریان به سمت رقبا بیش از هر زمانی می بایست در پی درک خواسته ها و نیازهای آنان باشند تا بتوانند نیازهای آنها را برآورده سازند و روابط بلندمدت تجاری با آنها برقرار نمایند. با استفاده از اصول تبلیغاتی می‌توان ضمن ایجاد رابطه بلندمدت با مشتری، فعالیتهایی را که از دید آنها مهم و ارزش زا می‌باشند شناسایی، تقویت و بهبود بخشید و مشتریان بیشتری را جذب و به سازمان، وفادار ساخت. شیوه‌های تبلیغاتی توسط مختلف، مدیران را مجبور ساخته است که به دنبال راه‌های خلاقانه‌تری برای ایجاد یک رابطه سودآور دو طرفه با مشتریان و کسب وفاداری آنها باشند(Chioveanu, 2008).

1-2 بیان و طرح مسأله‏

امروزه، بسیاری از سازمان‌ها به این باور رسیده‌اند وفاداری مشتریان یکی از با ارزش‌ترین دارایی‌های آنهاست (Owomoyela, Olasunkanmi & Oyeniyi, 2013)وفاداری زیاد مشتری، هم برای خود وی و هم برای سازمان ارزش ایجاد می‌کند. وفاداری مشتریان از یک طرف ابزار مختصر و مفیدی برای ساده سازی فرآیند انتخاب و خرید محصول یا خدمت است و فرآیند پردازش داده‌ها و اطلاعات را برای مشتریان ساده‌تر و سریع‌تر می‌سازند و از این طریق برای آنها ارزش ایجاد می‌کند. از طرف دیگر فرآیندهای تولید و طراحی محصول ممکن است به سادگی قابل کپی برداری باشند، اما تصویر و نقش پابرجایی که در ذهن افراد و سازمان‌ها بر پایه چندین سال فعالیت بازاریابی به جای مانده است، به سادگی قابل جایگزین شدن و کپی برداری نیست. (کلر[1]، 2008) در نتیجه شرکتها می‌توانند بر پایه وفاداری مشتریان، قیمت بالاتری برای محصولاتشان تعیین کنند، اهرم تجاری بهتری ایجاد کنند، حاشیه فروش و سود خود را افزایش دهند و آسیب پذیری خود را در مقابل رقبا کاهش دهند. وفاداری مشتریان و تبلیغات مثبت، از مؤلفه‌هایی هستند که قدرت ما در بازار را نشان می‌دهند. (Herremans, 2005)

وفاداری مشتریان مزایای فراوانی از جمله ایجاد مانع ورود به بازار برای رقبای بالقوه، افزایش توانایی شرکت در پاسخگویی به تهدیدهای رقبا، افزایش فروش و سود و نیز حساسیت کمتر مصرف کنندگان به تلاش‌های بازاریابی رقبا را به دنبال دارد. در نتیجه منابع وفاداری و فرآیند شکل‌گیری آن از دیر باز مورد توجه بازاریابان بوده است. امروزه تبلیغات مورد توجه بسیاری از بازاریابان قرارگرفته است. تبلیغات همیشه یک عامل معمول ولی موثر بر وفاداری در نظر گرفته می­شوند. تبلیغات یکی از اجزای پنجگانه ابزارهای ترفیع است که به همراه پیشبرد فروش، روابط عمومی، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم، در برقراری ارتباط با مخاطبان هدف به کار گرفته می­شود. (Kassim & Abdullah, 2010)

 امروزه سازمان­های تجاری و شرکت­های بازرگانی، سازمان­های غیرانتفاعی، نهادهای اجتماعی و حرفه­ای و حتی اشخاص سیاسی، همه برای اعلام موجودیت خود و آگاهی مردم از تبلیغات استفاده می‌کنند. برای تاثیرگذاری تبلیغات ضروری است در تهیه و پخش پیام­های بازرگانی دقت لازم را از جنبه­های مختلف به خرج داد. فرستندگان پیام باید دقیقا مخاطبینی که می­خواهند با آنها سخن بگویند را بشناسند و بدانند از آنها انتظار چه پاسخ­هایی را دارند. فرستندگان پیام همچنین باید در کدگذاری متبحر باشند و از نحوه کد برداری مخاطبان هدف نیز اطلاع داشته باشند. آنها باید از ابزارهایی برای ارسال پیام خود استفاده کنند که کاملا مطمئن باشند مخاطبان آنها را پوشش می­دهند. همچنین فرستندگان پیام باید کانال­های لازم برای دریافت بازخوردها را از پیش فراهم نمایند. (Nam, Ekinci & Whyatt, 2011)

تبلیغات به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای آمیخته بازاریابی می‌تواند نقش بسیار مهمی را در استراتژی‌های و سیاست‌های  بازاریابی شرکت از قبیل ارتباط با مشتریان، اصلاح و تغییر ذهنیت مشتریان نسبت به شرکت ایفا کند. اشباع بازارها، تشدید رقابت، تغییر در سلیقه ها و نیازهای مشتریان، شرکت‌های ایرانی را با چالش‌های متعددی در فعالیت‌های بازرگانی و صنعتی مواجه کرده است. در این شرایط شرکت‌هایی که بتوانند از ابزار و امکانات در دسترس خود همانند طراحی و توسعه کالاهای جدید، تجدید ساختار کانال توزیع و ارایه محصولات با کیفیت و قیمت مناسب و به خصوص تبلیغات موثر به درستی استفاده کنند، می‌توانند بر  این چالش‌ها فائق آمده و بقای مداوم خود را تضمین کنند. تبلیغات به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی می‌تواند نقش بسیار مهمی را در ایجاد وفاداری در مشتریان ایفا کند. دست اندرکاران تبلیغات با یک چالش عمده روبه رو هستند و آن این است که چگونه کالاها، خدمات و ایده های خود را از طریق رسانه ها به مشتریان یا خریدارن ارائه کنند تا از این راه حداکثر بهره وری و ایجاد وفاداری را بدست آورند. برای انجام این کار، آنها باید درک مهمی از ارتباط بین محصولات و بازارها داشته باشند و بدانند که چگونه باید این محصولات به اطلاع مشتریان رسانده شود. به منظور طراحی کالا و اثربخشی برنامه بازاریابی ضروری است که متصدیان تبلیغات درک صحیح و مناسبی از فرایندهای تبلیغاتی و چگونگی ایجاد وفاداری از طریق آن داشته باشند. بنابراین اولین گام در تبلیغات، بررسی و شناسایی دقیق مخاطبان هدف از جنبه­های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. (Yen & Gwinner, 2003)

با توجه به مطالب ذکر شده، این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این پرسش(سوال اصلی) است که مخارج تبلیغات[2] چه تأثیری بر وفاداری مشتری[3] در بین مشتریان هایپر می دارد؟

متغیرهای میانجی: تصویر شرکت[4]، کیفیت درک شده[5]، رضایتمندی مشتریان[6]

1-3 اهداف پژوهش

بررسی اثربخشی مخارج تبلیغات بر وفاداری مشتری
بررسی اثربخشی مخارج تبلیغات بر تصویر مثبت از شرکت
بررسی اثربخشی مخارج تبلیغات بر کیفیت دریافت شدهبررسی اثربخشی مخارج تبلیغات بر رضایتمندی مشتریان
بررسی اثربخشی تصویر شرکت، کیفیت دریافت شده و رضایتمندی مشتریان بر وفاداری مشتری
بررسی اثربخشی کیفیت دریافت شده بر رضایتمندی مشتریان
بررسی اثربخشی تصویر شرکت بر کیفیت دریافت شده

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ب.ظ ]