1-1-مقدمه: 3

1-2-بیان مسئله: 5

1-3-اهداف پژوهش: 9

1-4-سوالات پژوهش: 9

1-4-1-سوال اصلی: 9

1-4-2-سوالات فرعی: 9

1-5-فرضیه‌های پژوهش: 10

1-5-1-فرضیه اصلی: 10

1-5-2-فرضیه های فرعی: 10

1-6-سوابق و پیشینه پژوهش: 10

1-7-روش تحقیق: 13

1-8-سازماندهی و ساختار پژوهش: 14

فصل دوم: ادبیات و مبانی نظری پژوهش 15

2-1-تعریف مفاهیم 16

2-1-1- دادگاه بخش 16

2-1-2- دادگاه شهرستان 18

2-1-3- دادگاه استان 18

2-1-4- دیوان عالی کشور 19

2-1-4-1-قسمت شعب و هیئت‌های عمومی 20

2-1-4-2-هیئت‌های عمومی دیوان بر دو قسم است: 20

2-1-5-دادگاه‌های تجدید نظر استان 21

2-2-تحولات تعقیب مقدماتی در حوزه قضایی بخش 22

2-3-تأثیر تحولات نهاد دادسـرا در دادگاه عمومی بخش 30

2-3-1-جرایم مطرح در حوزه قضایی بخش: 30

2-3-2-رسیدگی به جرایم دسته اول: 31

2-3-3-مشکل ارجاع در حوزه قضایی بخش: 31

2-3-4-مرجع حل اختلاف در دادگاه بخش: 33

2-3-5-استثنائات رسیدگی تحقیقاتی جانشین بازپرس بخش: 34

2-3-5-1-استثنای اول: 35

2-3-5-2-استثنای دوم: 35

2-3-6-موقعیت دادستان در حوزه قضایی بخش: 35

2-3-7-رسیدگی به جرایم دسته دوم: 36

2-3-8-رسیدگی به جرایم دسته سوم: 38

2-4-جمع بندی فصل دوم: 39

فصل سوم: بررسی تحولات و تشکیلات در خصوص صلاحیت دادگاه بخش 40

3-1-دادگاه بخش و جرایم مربوط به دادگاه انقلاب(طبق قانون آ.د.ک. 1378) 41

3-2-صلاحیت دادگاه بخش در خصوص قاچاق كالا 48

3-3-رسیدگی به دعوی نسب در دادگاه بخش 54

3-4-صلاحیت دادگاه بخش در رسیدگی به دعوی طلاق 58

3-5-شیوه‌ی رسیدگی پرونده های کیفری در دادگاه بخش 63

3-5-1-فلسفه احیاء و تشکیل مجدد دادسرا: 63

3-5-2-نکته اول: 65

3-5-3-نکته دوم: 65

3-6-روند رسیدگی به پرونده‌های کیفری در دادگاه بخش: 66

3-7-قواعد اختصاصی دادگاه‌های بخش 68

3-7-1-تأمین دلیل 68

3-7-2- تصرف عدوانی و ممانعت از حق و رفع مزاحمت 69

3-7-3-درخواست سازش 71

3-7-4-ترتیب اقامه دعوی و احضار متداعیین 72

فصل چهارم: تحولات صلاحیت دادگاه بخش در جرایم مربوط به دادگاه کیفری استان 75

4-1-صلاحیت دادگاه بخش در جرایم رسیدگی به دادگاه کیفری استان 76

4-2-تحقیقات مقدماتی در دادگاه بخش 79

4-3-ویژگیهای تحقیقات مقدماتی : 80

4-4- تحقیق پیرامون اعمال منافی عفت در دادگاه بخش: 83

4-4-1-نظریه ق. د. د. ع. ک : 85

4-4-2-نظریه م. آ. ق. ق : 85

4-5-قرار های تأمین 86

4-5-1-قرار وثیقه 87

4-5-2-قرار توقیف احتیاطی (‌بازداشت موقت ) 89

4-6-صلاحیت : 92

4-6-1-صلاحیت ذاتی 94

4-6-2-صلاحیت شخصی 95

4-6-3-صلاحیت نسبی 99

4-7-جمع بندی 99

4-8-نقدی بر قانون اصلاح تشکیل دادگاه عمومی و انقلاب نسبت به دادگاه کیفری استان 100

4-8-1-دادگاه كیفری استان در رویه قضایی ایران 100

4-8-2-صلاحیت اضافی 105

4-8-2-1-فرض اول 106

4-8-3-فرض دوم 107

4-8-4-فرض سوم 107

  برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

4-9-ضرورت حضور دادستان یا نماینده او در دادگاه کیفری استان یا شهرستان 112

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها 116

نتیجه گیری: 117

پیشنهادها: 124

منابع و مآخذ: 125

چکیده انگلیسی: 128

 

چکیده:
دادگاه بخش یا همان دادگاه صلح کوچکترین واحد قضایی کشور است، دادگاه به معنای مکان دادرسی، جایی که داد مظلوم را از ظالم ستاندند، جایی که بجرم و گناه کسی رسیدگی کردن است و در اصطلاح شعبه‌ای از دادگستری است که یک یا چند نفر دادرس در آنجا به دادخواسته‌های مردم رسیدگی می‌کنند و حکم می‌دهند. روش تحقیق در این پژوهش به صورت کتابخانه‌ای و با ابزار فیش برداری می‌باشد که نویسنده تلاش کرده ابتدا دادگاه بخش را از لحاظ ماهیت تشکیل و مبنای آن را با توجه به قانون تشریح نموده و در ادامه به بررسی تحولات و تشکیلات دادگاه بخش در سوابق تقنینی از سال 1290 قبل از انقلاب تا سال 1392 که آخرین تغییرات و تحولات در نظام حقوقی کشور در قانون آیین دادرسی کیفری صورت گرفته را مورد تحلیل و ارزیابی نموده، به طور کلی در این پژوهش محقق به این نتیجه رسیده که قانونگذار در خصوص دادگاه بخش تغییرات و تحولات گسترده‌ای داشته ولی در آخرین تحولات خود در سال 1392 دادگاه بخش، رئیس یا دادرس علی‏البدل در جرائم موضوع صلاحیت این دادگاه رأساً رسیدگی و رأی صادر می‌کند. در دادگاه بخش، وظیفه دادستان از حیث تجدیدنظر‏خواهی از آراء بر عهده رئیس دادگاه بوده و در مورد آرائی که توسط وی صادر می‌شود بر عهده دادرس علی‌البدل است همچنین در جرائم موضوع ماده (302) قانون آیین دادرسی کیفری، رئیس دادگاه بخش به جانشینی از بازپرس و تحت نظارت و تعلیمات دادستان شهرستان مربوط، انجام وظیفه می‏نماید. در صورت تعدد شعب با ارجاع رئیس حوزه قضائی، رؤسای شعب عهده‏دار این وظیفه هستند. هرگاه دادگاه بخش فاقد رئیس باشد، دادرس علی‏البدل به عنوان جانشین بازپرس اقدام می‌نماید.

واژگان‌کلیدی: دادگاه، حوزه‌قضایی، صلاحیت، دادگاه‌بخش، تحولات و تغییرات.

 

فصل اول: کلیات پژوهش
1-1-مقدمه:
با ملاحظه ق. آ. د. ک مصوب 1290 ، اصلاحات و الحاقات بعدی آن به موجب ماده ( 185 ) که در مورخ 12/7/1311 اصلاح گردید ، رسیدگی به جنایاتی که مجازات قانونی آن حبس ابد و اعدام بود به محکمه ای محول گردید که از پنج قاضی تشکیل گردیده و در سایر جنایات به محکمه ای واگذار گردید که متشکل از سه قاضی بود . نحوه رسیدگی در دادگاه جنایی به همان ترتیبی بود که در محاکم جنحه ای جاری بود ، تا این که بعد از حدود 25 سال به موجب اصلاحات به عمل آمده در اول مرداد سال 1337 کلیه موارد مربوط به محاکم جنایی دادگستری نسخ و رسیدگی به جرایم جنایی براساس قانون مذکور به عمل آمده و به موجب مواد ( 1 الی 43 ) تشکیلات و ترتیب رسیدگی به جرایمی که به دادگاههای جنایی محول شد در قانون مزبور بیان گردیده که قضات دادگاه جنایی از میان قضات دادگاه استان تعیین و به جرایمی که مجازات قانونی آن حبس ابد و اعدام و همچنین جرایم سیاسی و مطبوعاتی است رسیدگی می نماید . تعداد قضاتی که در جلسه دادرسی شرکت می کردند براساس نوع و میزان مجازات قانونی متغیر بوده و در مجازاتهای حبس ابد و اعدام، پنج قاضی و در سایر موارد سه قاضی شرکت می کرد. دادستان و دادیاران دادسرای استان در معیت این دادگاه ها انجام وظیفه می کردند . حضور وکلای دادگستری تا سه نفر برای هر متهم مجاز و کلاً نحوه تشکیل جلسات مقدماتی و دادرسی محکمه جنایی را به تفصیل بیان و اجرای احکام دادگاه های جنایی به دادستان استان واگذار شده بود . با لایحه قانونی تشکیل دادگاه های عمومی مصوب مهرماه 1358 با اصلاحات و الحاقات بعدی ، دادگاه های جنحه و جنایی حذف و به موجب ماده (7) لایحه مذکور ، رسیدگی به جرایمی که مجازات قانونی آنها حبس ابد و اعدام بود به دادگاه جزایی که در مرکز استان تشکیل می شد واگذار و دادستان استان از تشکیلات قضایی حذف و دادسرای عمومی در معیت دادگاه جزایی انجام وظیفه می کرد . دادگاه ها به دو نوع تقسیم گردید: دادگاه هایی که به امور حقوقی رسیدگی می نمودند و دادگاه هایی که به امور جزایی اختصاص یافته بود. و در مورخه 31/3/68 دادگاه های کیفری یک و دو و شعب دیوانعالی کشور تصویب شد و دادگاه های جزایی به دو نوع کیفری یک و دو تبدیل گردید و رسیدگی به جرایمی که در صلاحیت دادگاه جنایی سابق بود و همچنین جرایمی که مجازات قانونی آن اعدام، رجم، صلب، نفی بلد به عنوان حد قطع یا نقص عضو ، جرمی که کیفر قانونی آن ده سال زندان داشت و جرمی که مجازات قانونی آن بیش از دویست هزار تومان و جرمی که مجازات آن نصف دیه کامل یک مرد مسلمان بود به دادگاه کیفری یک محول و مرجع تجدیدنظر آن دیوانعالی کشور معین شد، تا اینکه با حذف دادسرا در سال 1373 و تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب، وظیفه تعقیبی دادستان به روِسای حوزه‌های قضایی (اعم از شهرستان و بخش) واگذار شد. به عبارت دیگر از تاریخ تصویب قانون، دادسرا حذف و وظیفه تعقیب مقدماتی به رئیس حوزه قضایی شهرستان یا بخش محول شد.

 

1-2-بیان مسئله:
مطابق ماده 1 قانون مذکور، هدف از تشکیل دادگاه‌های عمومی (و حذف سیستم دادسرا) حل و فصل تمامی دعاوی و مراجعه مستقیم به قاضی و ایجاد مرجع قضایی واحد و تشکیل دادگاه‌هایی با صلاحیت عام بود. در این سیستم، رئیس حوزه قضایی و در غیاب وی دادرس علی‌البدل (یا حسب ارجاع رئیس حوزه قضایی) وظیفه کشف جرم، تعقیب متهم، صدور حکم و نیز اجرای آن را برعهده داشتند. رفته‌رفته ایرادهایی همچون اطاله دادرسی و تراکم پرونده‌ها در شعب دادگاه و ایراد عدم تفکیک مقام تعقیبی از مقام صادرکننده حکم، احیای دادسرا را ضروری نمود. سرانجام در سال 1381 ماده واحده قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب معروف به احیای دادسرا تصویب شد و به استناد بند (الف) ماده 3 اصلاحی، وظیفه تعقیب مقدماتی از روِسای حوزه‌های قضایی که مطابق قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی مصوب سال 1373 عهده‌دار وظایف تعقیبی علاوه بر صدور و اجرای حکم بودند، منفک و مجدداً به دادستان محول شد. مطابق ماده 3 اصلاحی در حوزه قضایی هر شهرستان یک دادسرا نیز در معیت دادگاه‌های آن حوزه تشکیل می‌شود. تشکیلات، حدود صلاحیت، وظایف و اختیارات دادسرای مذکور که دادسرای عمومی و انقلاب نامیده می‌شود… به شرح زیر می‌باشد:

الف) دادسرا که عهده‌دار کشف جرم، تعقیب متهم به جرم، اقامه دعوا از جنبه حق‌اللهی و حفظ حقوق عمومی و حدود اسلامی و اجرای حکم… به ریاست دادستان می‌باشد… در حوزه قضایی بخش، وظیفه دادستان را دادرس علی‌البدل برعهده دارد. بر این مبنا وظیفه تعقیبی از رئیس حوزه‌های قضایی منفک و در شهرستان با تشکیل دادسرا برعهده دادستان گذاشته شده است. اما این‌که آیا در حوزه قضایی بخش نیز دادسرا تشکیل می‌شود یا خیر؟ جواب منفی است؛ زیرا مطابق قسمت اخیر بند (الف) ماده 3 قانون مذکور، دادرس علی‌البدل عهده‌دار وظیفه دادستان می‌باشد. رئیس حوزه قضایی، چه در شهرستان و چه در بخش، در صورت تشکیل شعب متعدد، رئیس شعبه اول حقوقی است که حسب ضرورت می‌تواند به پرونده‌های جزایی نیز رسیدگی نماید. (ماده 4 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب( بر این مبنا تا قبل از احیای دادسرا در سال 1381 رئیس حوزه قضایی (اعم از شهرستان و بخش) وظیفه تعقیب مقدماتی، صدور حکم و اجرای آن را برعهده داشت؛ اما با احیای دادسرا وظیفه تعقیب مقدماتی و اجرای حکم از روِسای حوزه منفک و در شهرستان به دادستان عمومی و انقلاب و در بخش به دادرس علی‌البدل تفویض شد. مطابق ذیل بند (الف) ماده 3 ماده واحده قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 28 مهر 1381 روِسای حوزه‌های قضایی بخش نه تنها وظیفه تعقیب مقدماتی اعم از کشف جرم، تعقیب متهم و اجرای مجازات را ندارند؛ بلکه اساساً فاقد این اختیار هستند؛ زیرا همان ایرادی که در حوزه قضایی شهرستان درخصوص لزوم تفکیک مقامات قضایی در مرحله تحقیق مقدماتی و نیز اجرای حکم از مقامات صادرکننده حکم وجود داشته، در حوزه قضایی بخش نیز دیده می‌شود. به عبارت دیگر، همچنان‌که در حوزه قضایی شهرستان با تصویب بند (الف) ماده 3 قانون مذکور، وظیفه تحقیق مقدماتی از رئیس حوزه قضایی منفک و به دادستان محول شده است، در حوزه قضایی بخش نیز این وظیفه از اختیارات رئیس حوزه قضایی بخش منفک و به دادرس علی‌البدل محول شده است تا ایرادهای وارد شده به سیستم دادگاه‌های عمومی در این حوزه نیز مرتفع شود. چگونه ممکن است قانون‌گذار ایراد عدم تفکیک مقامات قضایی در مرحله تحقیق مقدماتی و صدور حکم را در شهرستان مرتفع کرده؛ اما در بخش به حال خود واگذارد. همچنان‌که در ماده واحده سال 1381 موارد بی‌شماری از این قصد قانون‌گذار مبنی بر تفکیک مقامات قضایی و دو مرحله‌ای بودن رسیدگی وجود دارد. خلاصه این‌که با تصویب بند (الف) ماده 3 وظیفه تعقیب مقدماتی جرایم از رئیس حوزه قضایی شهرستان سلب و به دادستان شهرستان محول شده و به استناد قسمت اخیر آن بند نیز در حوزه قضایی بخش وظیفه دادستان را دادرس علی‌البدل برعهده دارد و رئیس حوزه قضایی بخش چنین وظیفه و اختیاری نداشته و وظیفه او منحصر به رسیدگی محاکماتی است. وظیفه دادرس علی‌البدل در حوزه قضایی بخش همچنان‌که گفته شد، روِسای حوزه قضایی با اجرای قانون مشهور به احیای دادسرا دیگر نه وظیفه‌ای درخصوص تعقیب مقدماتی جرایم و اجرای مجازات را دارند و نه دارای چنین اختیاری هستند؛ بلکه به صراحت بند (الف) ماده 3 وظیفه آن به دادستان محول شده است. در حوزه قضایی بخش نیز به دلالت قسمت اخیر بند (الف) که بلافاصله در ذیل وظایف و اختیارات منفک شده از رئیس حوزه قضایی و محول شده به دادستان آمده است، این وظیفه برعهده دادرس علی‌البدل است نه رئیس حوزه. به عبارت دیگر، دادرس علی‌البدل در دادگاه عمومی بخش به جانشینی دادستان اقدام می‌نماید. بر این مبنا وظایف زیر از رئیس حوزه سلب و در حیطه اختیارات دادرس علی‌البدل قرار گرفته است: تعقیب و رسیدگی مقدماتی به جرایم و اجرای احکام کیفری :به استناد ذیل بند (الف) ماده 3 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 1381 تنها مقام صالح برای رسیدگی مقدماتی به جرایم و نیز اجرای احکام، دادرس علی‌البدل دادگاه است و رئیس حوزه قضایی وظیفه و اختیاری در این موارد ندارد. بر این مبنا دادرس دادگاه مطابق اصلاحیه سال 1381 اقدام به رسیدگی مقدماتی اعم از تعقیب جرم، کشف جرم و … می‌نماید و چنانچه مبادرت به صدور دستور بازداشت موقت نماید، نیاز به تأیید هیچ مرجع قضایی دیگری ندارد؛ بلکه عمل او به استناد ماده مذکور به جانشینی دادستان بوده و قرار صادر شده ظرف مدت 10 روز از زمان ابلاغ قابل اعتراض در همان دادگاه (به اعتبار شأنیت دادگاه) و قابل رسیدگی توسط رئیس حوزه و یا دادرس دیگر دادگاه می‌باشد.

 

صلاحیت دادگاه بخش پرونده‌هایی که در حوزه‌ی قضایی بخش مطرح می شود، ممکن است مشمول یکی از چند حالت زیر باشد:

موضوع پرونده در صلاحیت دادگاه کیفری یک (کیفری استان سابق) باشد؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...