پایان نامه نقش عوامل مرتبط با توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری؛ مطالعه موردی تعاونیهای گردشگری استان مازندران |
کشور باتوجه به ابلاغ سیاستهای اصل44 و تأکید بر خصوصیسازی و کوچککردن دولت، سایر بخشها را نیز دخیل میکند. بخش خصوصی و تعاونی بهعنوان متولیان اصلی ایجاد شغل در کشور مورد توجه قرار گرفتهاند و نقش دولت بهعنوان یک مکانیسم حمایتی و نظارتی مورد توجه می باشد(رحمن زاده،1385).
در این گذار باتوجه به تأکیدات صورت گرفته در سند برنامه چهارم، سند چشمانداز و اصل 44 بخش تعاونی جایگاه ویژهای یافته است که در خود قابلیت ایجاد مشاغل جدید را داراست، ولی مسأله این است که صرف تأکید بروی تعاونی شغل ایجاد نمیشود و بایستی سیاستها و راهکارهایی به منظور تشویق افراد برای سرمایهگذاری و مشارکت درنظر گرفته شود تا توسعه و اشتغالزایی تعاونیها در چارچوب برنامههای توسعه ملی قرار گیرد(سازمان مدیریت و برنامه- ریزی کشور، 1382). پس مسأله اصلی نبود چشمانداز روشنی از برنامه اقدامات در زمینه اشتغالزایی در تعاونیهاست، آیا با توسعه تعاونیها و گسترش آنها اشتغال ایجاد میشود؟ جواب این سوال روشن است و مطالب زیادی در این زمینه نگاشته شده است و همه این موارد تأکید براین دارد که هر اقدامی کارآفرینانه نیست.
کارآفرینی فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر بفردی از منابع بهمنظور بهرهگیری از فرصتهاست(مقیمی،1381). در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار که با تحولات و تغییرات سریع و شتابان محیط همراه است، از کارآفرینی بهعنوان موتور توسعه اقتصادی یاد میشود که می تواند سبب رشد و توسعه اقتصادی کشورها، افزایش بهرهوری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی شود(ملیتو،1380). تأسیس و فعال نمودن تعاونیها و توسعه فعالیتهای کارآفرینانه در آن باتوجه به توزیع نامتعادل درآمد حاصل از رشد اقتصادی کشور راهحل مناسبی برای توسعه فعالیتهای کارآفرینی و تحقق عدالت اجتماعی است(جعفرزاده و همکاران،1383). تعاونیها علاوه بر ایجاد اشتغال زمینه مناسبی برای شکلگیری مشارکتهای مردمی و گسترش خلاقیت و نوآوری بهمنظور تحقق عدالت اقتصادی واجتماعی می باشند. به این دلیل تعاونیها برای ایجاد و تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل، قرار دادن وسایل کار در اختیار افراد قادر به کار ولی فاقد وسایل کار، پیشگیری از تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص برای تحقق عدالت اجتماعی، جلوگیری از کارفرمای مطلق شدن دولت، قرارگرفتن مدیریت و سرمایه و منافع حاصل در اختیار نیروی کار و تشویق و بهرهبرداری مستقیم حاصل کار، پیشگیری از انحصار، احتکار، تورم و اضرار به غیر و. می توانند مثمرثمر باشند(چراغعلی،1383).
یافتهها نشان می دهد تمامی شرکتها به تعاونی کارآفرین نیاز ندارند. بعضی از شرکتها کسبوکار خود را به نحو احسن و مؤثر و برنامهریزی شده به پیش میبرند، اما بعضی دیگر به یک شوک و القای خلاقیت نیاز دارند. خصوصاً اگر در محیطهای ناآرام و محیطهایی که دچار تغییرات سریع و آنی شدهاند کار کنند، زیرا چنین محیطهایی غیرقابل پیشینی هستند و برنامهریزی برای آنها مبهم است (شین[1]،2000). خودباوری، ریسکپذیری، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و . از ویژگیهای کارآفرینی در بخش تعاونی است، ولی گروهی از کارشناسان حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت را عامل مهمی در موفقیت کارآفرینان در بخش تعاونی کشورهای درحال توسعه میدانند (لاک[2] و همکاران، 2003). برخی معتقدند که برای ارتقاء توانمندی، دولت باید کمبود نقدینگی و سرمایه کارآفرینی در بخش تعاونی را مورد توجه قرار دهد و به نحو مقتضی این مشکل را حل کند. بسیاری از کارشناسان بر لزوم اجرای برنامههای آموزشی و مشاورهای دولت برای قابلیت آفرینی در میان کارآفرینان بخش تعاونی و هدایت آنان در مسیر کارآفرینی تأکید بهعمل آوردهاند. ولی گروهی از کارشناسان معتقدند که حمایتهای مستقیم دولت به صورت کمکهای مالی بهصورت وامهای کمبهره و بلندمدت، برای توسعه کارآفرینی در کارآفرینی بخش تعاونی ضروری است (هیسریج[3] و همکاران، 2002). برخی نیز معتقدند که نقش دولت برای توسعه کارآفرینی به حمایتهای مالی محدود نمیشود و اجرای همزمان سیاستهای مناسب آموزشی و فرهنگی، اصلاح و تسهیل قوانین مرتبط با کسب و کار، برای پرورش و حضور نیروهای کارآفرین ضروری است (شین، 2000). مطالعات تجربی نشان میدهد، که وامهای دولتی با نرخهای بهره ارزان یا سبب شکلگیری شرکتهای صوری میگردد که در عمل وجود خارجی ندارند، و یا به تأسیس شرکتهای ضعیفی منجر می شوند که عموما قادر به ادامه کار نیستند، بهعلاوه پرداخت وامهای کم بهره و با اقساط بلندمدت، و تأمین تسهیلات بیمه سرمایهگذاری و. از سوی دولت، بدون تلاش در جهت ارتقاء آگاهی عمومی نسبت به استعداد و توانمندی کارآفرینان در عرصههای مختلف اجتماعی – اقتصادی، در بسیاری موارد به هدر دادن منابع است (پیرس[4]، 2003). بررسی سیاست کارآفرینی در کشورهای گوناگون نیز نشان میدهد که استراتژیهای توسعه کارآفرینی در این کشورها بیشتر بر خدمات مشاورهای، تکنولوژی، حمایتهای اطلاعاتی، پیوندهای درونبخشی، ظرفیتسازی علمی، وام و اعتبارات و آموزش قرار دارد(ملیتو،1380). از نظر کورنوال و پرمن[5](1990)، ویژگیهایی که قادر بوده مانع از تدوین یک استراتژی کارآفرین در تعاونی گردد به سه دسته عوامل محیطی، عوامل داخلی تعاونی و عواملی که هم در نتیجه محیط خارجی و هم ساختاری و فرایندهای سازمانی هستند میباشد. برخی از صاحب نظران این عوامل را در کمبود رقابت، وجود مراجعین مختلف، مسئولیتپذیری عمومی و اهداف تعاونی میدانند. از سوی دیگر تعاونیها نسبت به سازمانهای انتفاعی امکان کمتری برای حضور در بازار دارند. این امر و عدم رقابت در بازار باعث عدم تمایل آنها به کاهش هزینهها، فعالیت اثربخش و اجرای مؤثر طرحها میگردد. بدون نیروهای رقابتی و بدون توجه به مناسب بودن ایدههای جدید، دلیل اندکی برای نگران بودن درباره از دست دادن اهداف وجود خواهد داشت و علاوه برآن برای کارآفرینی نیز دلیل چندانی وجود نخواهد داشت.
بسیاری از تعاونیها باید رضایت چندین گروه از جمله مشتریان، مالیاتدهندگان، سیاستگذاران، مراجع مختلف دولتی، گروههای ذیربط و دیگران را برآورده سازند. بدلیل بحث و مناظره عمومی که همواره وجود دارد، برای مدیریت تعاونی دشوار است که به تصمیمی دست یابد که ناشی از ارزیابی جامع از استراتژی جایگزین باشد و صلاحیتهای یک استراتژی کارآفرینی رابه هنگام انتخابهای استراتژیک، ارزیابی کند. همچنین در بیشتر کشورها اهداف توسط بخش دولت تدوین میگردد. این اهداف باید توسط قانونگذاران خارج از سازمان تدوین شوند که حد و مرز مدیریت سازمان را تعیین میکنند. بهعلاوه از آنجایی که ممکن است چندین گروه خارج از تعاونی، در تعیین مقاصد و اهداف دخیل باشند، لذا اغلب تعابیر مختلفی از این پرسش صورت میگیرد که منافع عمومی در چیست؟ تعاونی باید در چه جهتی عمل کند؟ انتخاب یک استراتژی کارآفرینی توسط مدیریت یک سازمان غیرانتفاعی دشوار است، زیرا تعابیر چندگانهای از اهداف و مقاصد سازمانی وجود دارد(مقیمی، 1381).
باتوجه به تحقیقات انجام شده در خصوص تشکیل تعاونیها در کشورهای مختلف، اشتغالزایی در سطوح محلی، افزایش درآمد، توسعه کاربریهای صنعتی و تجاری و توزیع جغرافیایی بازارها (کورتنی[6] ، 2002)، جلوگیری از افزایش قیمت محصولات (هیسریج و همکاران، 2002)، کاهش هزینهها و توسعه بخش روستایی، توزیع بهینه کالاها و خدمات، پل ارتباطی بین شهر و روستا، صنعت و کشاورزی، تولیدکننده و مصرفکننده و رونق کشاورزی و بسیج و تخصیص عادلانه منابع، ایجاد تنوع در اقتصاد روستایی، بسترسازی لازم به منظور افزایش ثروت روستائیان و تسهیل توزیع کالاهای تولیدی صنعتی از پیامدهای توسعه و گسترش کارآفرینی در تعاونیها است(کبیری،1383).
گردشگری ابزاری توانمند برای افزایش درآمد ملی کشورهای کمتر صنعتیشده است. در این زمینه ایران و مناطق شمالی آن از جاذبههای توریستی متعدد و ظرفیتهای بالفعل وسیعی برای گسترش تعاونیهای گردشگری برخوردار است. تعاونیهای گردشگری میتوانند نقش عمدهای در توانمندسازی مردم محلی و توسعه منابع انسانی و تنوع بخشی و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصتهای شغلی در ارتباط تنگاتنگ با سایر بخشهای اقتصادی ایفا نمایند و در این رابطه میتوان با سیاستگذاری، برنامهریزی و سرمایهگذاری مطلوب به اهداف و دستاوردهای برشمرده شده برای تعاونیهای گردشگری در رویهای پایدار نایل آمد. شرایط بالقوه مناسب برای حضور تعاونیها در عرصه گردشگری کشور بهدلیل ناتوانی پاسخگویی سازمانها و شرکتهای کنونی به ارضاء نیازهای بالقوه متقاضیان قشر متوسط و فقیر جامعه، از مهمترین ضرورتهای این پژوهش است. از طرف دیگر، بخش گستردهای از شوراهای شهر و روستا به گردشگری بهعنوان یک فعالیت تأثیرگذار اقتصادی و فرهنگی توجه دارند و متأسفانه قادر به سازماندهی مناسب برای تقویت آن نمیباشند، در این شرایط نیز تعاونیها میتوانند نقش مهمی ایفا نمایند.
براساس آمار وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی تعداد کل تعاونیهای گردشگری فعال در کشور 177 تعاونی فعال و 112 تعاونی غیرفعال است. استانهای مازندران، گیلان، اردبیل، خوزستان، قم و هرمزگان استانهایی هستند که هم از نظر تعداد تعاونی فعال و هم غیرفعال در سطح کشور در ردههای اول قرار دارند. بیشترین تعداد و سهم از تعاونیهای کل کشور در استانهای توسعهیافته و کمترین آنها در استانهای کمتر توسعه یافته است. از مجموع 177 تعاونی فعال 70 تعاونی در استانهای توسعهیافته، 68 تعاونی در استانهای درحال توسعه و 39 تعاونی در استانهای کمتر توسعه یافته واقع شدهاند ( فرزین، 1384).
راهبردهای توسعه تعاونیهای گردشگری را میتوان در بازاریابی داخلی و خارجی،تعاونیهای بازاریابی یک جاذبه خاص، تعاونیهای اماکن تفریحی عمومی، تعاونیهای بازاریابی توسط آژانسها، هتلها، مراکز تفریحی و نهادهای محلی جهت حضور در بازارهای خارجی، تشکیل تعاونیهای ارائه خدمــات اقامتی و تورگردانی، تقویت ائتلاف بین بخشهای حملونقل و گردشگری، ایجاد تعاونیهای گردشگری بهمنظور حفظ محیطزیست و توسعه منابع اکوتوریسم، ایجاد تعاونیهای گردشگری روستایی در حوزههای صنایع دستی، ایجاد تعاونیهای گردشگری کشاورزی، تشکیل تعاونیهای گردشگری ورزشی، تشکیل تعاونی برای ایجاد مناطق نمونه گردشگری، تشکیل تعاونیهای مقصد توسط شوراهای شهر و روستا جهت تقویت تلاشهای بازاریابی برای مقصد و تشکیل تعاونی برای اداره موزه ها و سایت موزهها دانست.
براین اساس، مسئله اصلی تحقیق حاضر نقش عوامل مرتبط با توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری و رتبهبندی آنها باتوجه به بسترهای فعلی فعالیت تعاونیها و نقاط قوت و ضعف، همچنین چالشهای موجود بصورت راهکارهای سیاستی، هدایتی، نظارتی و حمایتی خواهد بود. از آنجا که جامعه آماری این تحقیق استان مازنداران میباشد نتایج این تحقیق برای استان مازنداران که دارای جاذبههای توریستی متعدد و ظرفیتهای گردشگری بالقوه میباشد بسیار مفید واقع میگردد و در واقع با گسترش تعاونی های گردشگری در این استان امید است که ابزاری توانمند برای افزایش درآمد این استان ایجاد گردد و نقش عمدهای را در توانمندسازی مردم محلی استان مازندران و توسعه منابع انسانی و تنوع بخشی و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصتهای شغلی در آن استان را ایفا نماید.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
به خاطر تغییرهای بنیادی صورت پذیرفته در اقتصاد جهانی از سال 1970 به بعد با محوریت تشدید رقابت جهانی، افزایش میزان عدم اطمینان و رشد در بخش بندی بازار و پیشرفت تکنولوژیکی، یعنی اتوماسیون منعطف و منجر به انتقال فعالیتهای اقتصادی از سازمانهای بزرگ به کوچک، توسعه کارآفرینی الزامی است (خانکا[7]، 2003). با تزلزل بازارهای تولید انبوه در دهه هفتاد، مرگ تولید انبوه اتفاق افتاده و بهبود و انعطافپذیری در روند تولید میسر شده است، وقوع چنین تغییراتی در مسیر توسعه تکنولوژیکی منجر به این امر گردیده که مقیاس بزرگ، قابلیتهای اقتصادی خود را از دست بدهد (کورتکو[8] و همکاران، 2001). از طرف دیگر، عوامل مؤثر بر حرکت به سمت شرکت های کوچک در قالب ادله دوگانه فوق خلاصه نگردیده و عوامل دیگری نیز در این بین مؤثر بودهاند (لاک و همکاران، 2003):
افزایش عرضه ی نیروی کار باعث نزول سطح دستمزدها و سبب افزایش سطح آموزش شده است،
ایجاد تغییرات در سلیقههای مصرفکنندگان،
انعطافپذیری در مقررات ورود(سازمانها به بازار کار).
سایت های دیگر :
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-03-03] [ 12:35:00 ق.ظ ]
|