فصل یکم – کلیات طرح.. 1
1-1- بیان مسئله. 2
1-2- اهمیت پژوهش…. 4
1-3 اهداف پژوهش…. 5
1-4 مروری بر مفاهیم بنیادی پژوهش…. 6
1-4-1 تاریخ گرایی 7
1-4-2 تاریخ نگاری 8
1-4-3 فلسفه تاریخ 8
1-4-4 تاریخیت (تاریخی بودن) 9
1-4-5 تبیین… 9
1-4-6 مکتب   9
1-4-7 نظریه انتقادی . 11
1-4-8 پوزیتیویسم . 11
1-4-9 تجربه گرایی . 12
1-4-10 دیالکتیک . 13
1-4-11 امر ناهمسان . 13
1-5- پرسش‌های پژوهش…. 14
1-6- فرضیه‌های پژوهش…. 14
1-7- محدودیت و مشکلات پژوهش…. 15
فصل دوم – پیشینه طرح و مطالعات نظری.. 18
2-1- مقدمه. 19
2-2 بررسی مطالعات انجام شده. 19
2-2-1 کتاب‌ها. 19
2-2-2 پایان‌نامه‌ها. 24
2-2-3 مقالات…. 25
2-3 مرور بر نظریه ها و اندیشه ها 28
2-3-1 پیشینه. 28
2-3-2 تعاریف بنیادی مکتب فرانکفورت…. 29
2-3-3 اندیشه‌های اندیشمندان مکتب فرانکفورت…. 42
2-3-4 نگاه تاریخی علم ارتباطات…. 44
2-3-5 تعریف واژهها و اصطلاحات…. 50
2-3-6 الگوی نظری پژوهش….. 55
فصل سوم – روش شناسی تحقیق.. 62
3-1 مقدمه. 63
3-2 روش مطالعه و پژوهش علوم انسانی در تاریخ.. 64
3-3 تبیین تاریخی چیست؟. 65
3-4 ابزار پژوهش…. 67
3-5 جامعه آماری.. 67
3-6 روش گردآوری داده ها 67
3-7 متغیرها 67
3-7-1 جایگاه و مکان یابی اندیشه های نظریه پردازان انتقادی… 67
3-7-2 اندیشه انتقادی… 70
3-7-3 مطالعات ارتباطی و رسانهای… 70
3-7-4 متون و اسناد تاریخی… 71
3-7-5 تبیین… 71
3-7-6 دیدگاه های انتقادی- تاریخی [مکتب فرانکفورت]. 72
3-7-7 عقلانیت ابزاری… 72
3-7-8 تحلیل رسانه ها. 72
3-7-9 صنعت فرهنگ….. 73
3-7-10 فرهنگ توده وار. 73
3-7-11 دیدگاه های فکری و روش اندیشه های انتقادی هورکهایمر و آدورنو.. 73
3-7-12 دوران نضج اندیشه های مکتب فرانکفورت…. 74
فصل چهارم – تجزیه و تحلیل یافته ها 76
4-1 مقدمه. 77
4-2 تحلیل فرضیه های پژوهش…. 78
4-2-1 فرضیه یکم.. 78
4-2-2 فرضیه دوم. 92
4-2-3 فرضیه سوم. 99
4-2-4 فرضیه چهارم. 103
4-3- یافته های جنبی پژوهش…. 109
4-3-1 دیدگاه های انتقادی آدورنو و هورکهایمر نسبت به هم (افتراق و اشتراک). 109
4-3-2 نگاهی فلسفی به ارتباطات و نظریه های ارتباطی… 110
فصل پنجم – نتیجه گیری و جمع بندی.. 115
5-1 مقدمه. 116
5-2 نتیجه گیری.. 118
5-2-1 نتیجه گیری فرضیه یکم.. 118
5-2-2 نتیجه گیری فرضیه دوم. 121
5-2-3 نتیجه گیری فرضیه سوم. 122
5-2-4 نتیجه گیری فرضیه چهارم. 124
5-3 پیشنهادات… 129
منابع.. 130
فهرست جداول
عنوان                                                                                  صفحه
جدول 2-1: مراحل چهارگانه شکل گیری تحقیقات ارتباطی   46
جدول 4-1: مکاتب مهم علوم ارتباطی   97
فهرست نمودارها
عنوان                                                                                    برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید صفحه
شکل 2-1: الگوی نظری پژوهش با رویکرد تبیینی تاریخی- انتقادی   60
 

1-1 بیان مسئله
در دهه 1930 جمهوری وایمار در آلمان، عده ای از متفکر آلمانی به تشکیل موسسه­ای دست زدند که حیات فکری و ساحت نظریه پردازی در علوم اجتماعی و علوم انسانی را تحت تأثیر شگرف خود قرار داد.
مؤسسه پژوهش­های اجتماعی فرانکفورت با طرح دیدگاه­ها و نظریات انتقادی خود، به بازخوانی دیدگاه­های اندیشه­های مارکسیستی و مطالعه جامعهو فرهنگ پرداخت. اندیشه­های انتقادی مطرح در دیدگاههای متفکران این مکتب «بر مقابله با رشته­ای از  پرسش­های شناخت شناسانۀ شکاکانه که هر زمان مطرح­اند اصرار می­ورزند؛ آیا حقیقت و نیکی رابطه­ای با یکدیگر دارند؟ و اگر دارند آن رابطه چگونه  رابطه­ای است؟ آیا ثمرات دانش مجسم کننده­ی اشتیاقی به عمل اخلاقی است یا وسوسه­ای برای تخطی اخلاقی و قانونی؟ اگر شناسایی نیکی­ها منجر به نیکی نمی­شود، پس نیکی دانشی چیست؟(پین، 1389: 767).
متفکران مکتب فرانکفورت اعتقاد به بازاندیشی اندیشه­های کارل مارکس در مورد فرهنگ داشتند. آنها با مطالعه و پژوهش­های خود متوجه این امر شده بودند که بر خلاف مارکس، فرهنگ نیز می­تواند بستری مستقل از زیر بنا به تغییرات بنیادی اجتماعی منجر شود.
آنها معتقد بودند که فرهنگ در زیر نقاب شیئی­وارگی می­تواند سلطه خود را بر توده­ها اعمال کند. دو تن از مهمترین این متفکران به نام­های ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو با طرح مفاهیم مهم و بنیادی «صنعت و فرهنگ» و «فرهنگ توده­وار» به نقش مهم وسایل ارتباط جمعی در پیشبرد اهداف قدرت­های سیاسی و هواخواهان وضع موجود، پی بردند. آنها با طرح این مفاهیم به پیوند متناقض دو ساحت مهم در اندیشه مارکسیستی اشاره داشتند که آن «قلمرو مادی تولید و قلمرو ذهن» است. بدین مفهوم که «شیوه­ای برای بیان فرایند مدرنیزه شدن فرهنگ در قالب واگذاری کالاهای فرهنگی به منطقی کاملاً تجاری» (ایوکوسه،آبه، 1391: 63).
آنها با تاملات فکری خود، به نوعی از سلطه اشاره داشتند که رنگ و لعاب فرهنگی برخوردار است. به عبارت دیگر معتقد بودند که سلطه و استثمار از نوع فرهنگی بدیلی برای استثمار اقتصادی شده است.
هورکهایمر و آدورنو با طرح مفهوم عقلانیت ابزاری در کتاب دیالکتیک روشنگری به نقش مهم وسایل ارتباط جمعی در جامعه پی برده و به نقد آن پرداختند. آنها از وجود سلطه نرم در ساختارها و سازمان­هایی که هدایت و کنترل وسایل ارتباط جمعی و محتوای رسانه­ای را در اختیار دارند هشدار می­دادند.
ضدیت آنها با فاشیسم، نازیسم و توتالیتاریسم، موجب شدکه مطالعه وسیعی در این مورد صورت بگیرد. سوءاستفاده از تبلیغات و وسایل ارتباط جمعی که در اختیار قدرتهای بزرگ برای فریب توده­ای به کار گرفته شد، یکی از مواردی که منجر به خلق آثار مهم در این زمینه شد. که می توان به کتاب دیالکتیک روشنگری، دیالکتیک منفی، شخصیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...